eitaa logo
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
1.6هزار دنبال‌کننده
641 عکس
6 ویدیو
0 فایل
بررسی اثار احوال ونظرات مفسرفقیه فیلسوف وعارف کبیر محمدحسین طباطبایی وسایر علما
مشاهده در ایتا
دانلود
☑️منتظر همراه نباش ❞ عین‌صاد( علی صفائی حائری) ▪️﮺ من بسيار ديده‏ ام دل‏هاى مشتاق و آرزوهاى جوانى را، كه با توجّه و ديدار و يا نقل حكايت معنويت بزرگان، به طلبگى روى مى‏ آوردند و با خيال خام و بدون توجّه به فاصله‏ ها و مراحل كار، با اشتياق به صرف و نحو آويختند و از فقه و اصول بالا رفتند و پس از تجربه‏ ى اين علوم و پس از ديدار با نقطه ضعف‏هاى همراهان و پيش‏كسوتان، سر خوردند و روى برتافتند و رفتند و رفتند؛ و يا زمين‏گير و ذليل ماندند و يك عمر را به حسرت و كاشكى گذراندند. ▪️و اين داستان، فقط در طلب فقه و راه طلبگى نيست، كه در هر راهى از خدمت و عبادت و جهاد و فداكارى، اين مشكلات و اين پيچ و خم‏ ها و اين فراز و نشيب راه و شماتت دوست و دشمن و كوتاهى همراهان و پيش‏كسوتان هست. و اين تويى كه بايد با شناسايى هدف، منتظر همراه و متوقّع راحتى راه نباشى، كه مردان راه، آن‏جا كه پرچم را به دست گرفتند، منتظر نماندند و دل به ترس نسپردند و درهاى قلعه‏ ى خيبر را پيش از رسيدن تمامى نيرو از جاى كندند. ﮺ ◾️نامه هاى بلوغ | ص ۱۸۵◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 حی علی العزا... ✔️حرکت کاروان اسرای کربلا از شام به سمت کربلا ▪️ترس یزید پس از سوگواری‌ها و روشنگری‌های اُسرای اهل بیت علیهم السّلام در شام و دستور خروج کاروان اسرا از شام در نهم ماه صفر ✔️عمّار یاسر ▪️شیعۀ ناب و دوست فدایی اهل‌بیت علیهم السّلام ▪️یار با وفای امیرالمومنین علی علیه السّلام ▪️شهادت در نهم صفر و در جریان جنگ صفّین ◾️۸۷/۱۱/۱۷ استاد مهدی طیب◾️ ✔️جنگ نهروان - روز نهم ماه صفر ▪️قلع و قمع خوارج جنگ صفّین در جنگ نهروان و درآوردن چشم فتنه به تعبیر امیرالمؤمنین علی علیه السّلام ... @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 60-42 آل عمران، قسمت اول بخش ششم ● معناى ((كلمه خدا)) و مراد از ((كلمه )) در جمله : ((يبشرك ب
آیات 60-42 آل عمران، قسمت دوم بخش اول ● وجه تسميه عيسى به مريم (عليهما السلام ) به ((مسيح )) و كلمه ((مسيح )) به معناى ممسوح است . و اگر آن جناب را به اين نام ناميدند، به اين مناسبت بوده كه آن جناب ممسوح به يمن و بركت بوده و يا براى اين بوده كه آن جناب ممسوح به تطهير از گناهان بوده و يا با روغن زيتون تبرك شده ممسوح گشته ، چون انبياء روغن زيتون به خود مى ماليدند و يا بدين جهت است كه جبرئيل بال خود را در هنگام ولادت آن جناب بر بدن او ماليده تا از شر شيطان محفوظ باشد و يا براى اين بوده كه آن جناب همواره دست بر سر ايتام مى كشيده و يا براى اين بوده كه دست بر چشم اشخاص نابينا مى كشيده و آنان را بينا مى كرده و يا بدين جهت مسيحش خواندند كه دست بر بدن هيچ بيمارى نمى كشيده مگر آنكه شفا مى يافته ، اينها وجوهى است كه در وجه تسميه عيسى بن مريم (عليهما السلام ) به مسيح ذكر كرده اند. ليكن آن وجهى كه مى توان بدان اعتماد نمود اين است كه لفظ مسيح در ضمن بشارتى كه جبرئيل به مادرش داده بود آمده ، و قرآن آن بشارت را چنين حكايت نموده : ((ان اللّه يبشرك بكلمه منه اسمه المسيح عيسى بن مريم ...))، پس قبل از آنكه آن جناب كورى را بينا كند و يا بيمارى را شفا دهد و اصولا به حكم اين آيه قبل از ولادت ، مسيح ناميده شده بود. و كلمه ((مسيح )) عربى كلمه ((مشيحا))ى عبرى است كه در كتب عهدين عبرى زبان آمده و بطورى كه از آن دو كتاب استفاده مى شود، رسم بنى اسرائيل چنين بوده كه هر پادشاهى تاجگذارى مى كرده ، از جمله مراسم تاجگذارى اين بوده كه كاهنان او را با روغن مقدس مسح مى كردند ترجمه تفسير الميزان جلد 3 صفحه : 304 تا سلطنتش مبارك شود و بدين مناسبت پادشاه را مشيحا مى گفتند، كه يا به معناى خود شاه است و يا به معناى مبارك است . 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 حی علی العزا... ◾️حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره◾️ ▪️مجلس روضه فقط روضه‌خوانی نیست؛ بلکه مجلس درس احکام، معارف، عقاید و ترویج مذهب است. ◾️رحمت واسعه، ویراست سوم، ص٣١٩◾️ ◾️حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره◾️ ▪️ما امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف را دوست می داریم، چون امیر نحل(فرمانده کل) است؛ امور ما مطلقاً به وسیله او به ما می رسد؛ و او را پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله برای ما امیر قرار داده است؛ ▪️و پیغمبر را دوست داریم، چون خدا او را واسطه بین ما و خود قرار داده؛ ▪️و خدا را دوست داریم، برای اینکه منبع همه خیرات است و وجود ممکنات، فیض اوست. ◾️کتاب حضرت حجت(عجل الله)، مجموعه بیانات آیت‌الله بهجت پیرامون حضرت ولی‌عصر(عجل الله)_ص١٨٠◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی،روز دهم ماه مبارک رمضان۱۴۴۲ ه .ق ، برابر با ۱۴۰۰/۲/۳◾️ ◾️جلسه
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی شبِ یازدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ ه.ق ،برابر با ۱۴۰۰/۲/۳◾️ ◾️جلسه هفدهم « شرح رساله لقاءالله » ، قسمت اول ،از دقیقه (۱۰-۱)◾️ ▪️واعلم اَنَّ دَرَجاتِ الجّنَة عَلی عددِ آیاتِ القرآن. "بدان درجات بهشت به عدد آیات قرآن است" اگر در معنای ظاهری عبارت توقف کنیم ، هر آیه ای از قرآن به منزله یک درجه ای از درجات بهشت است ، یعنی در حدود شش هزار و ششصد وشش درجه برای بهشت می‌‌توان قائل شد. ▪️در قیامت به شخص قاریِ قرآن در نشئه طبیعت خطاب می ِشود" اِقراء وَأرق" یعنی بخوان و بالا برو، البته کسی که در این جا (نشئه طبیعت) قرآن تلاوت کرده و قابلیّت واستعداد پیدا کرده است مخاطب به این خطاب می‌شود. ▪️به همین دلیل در حدیث آمده است که : قرآن را تلاوت کن ، به آن عمل نما، در انجام فرائض و شرایع آن کوشش کن، به حلال و حرام آن آمِر و ناهی باش ، در تَهَجُّدِ به قرآن اِهتمام داشته باش. زیرا قرآن عَهدُاللّهی است که باید هر روز در آن بنگری ، در این صورت آمادگی پیدا می‌کنی که به تو بگویند بخوان و بالا برو. ▪️ان‌‌شاءالله توفیق داشته باشیم در شبانه روز در طول عمرمان در محضر قرآن تشرّف حاصل کنیم به فرموده امام(علیه السلام) حتی به اندازه "پنجاه آیه" ( خَمسینَ آیَه) بخوانیم. البته چونکه این عزیزان خود عرب زبان بودند برای آنها آسان بود امّا برای غیر عرب زبانها این تلاوت کار سختی است. ما کلام را تَنَّزل بدهیم ، آن را به پنج آیه سفارش می‌‌کنیم. به این نحوی که بیان شد تلاوت شود. ▪️در تلاوت قرآن، طوری عمل نماید که ، تمام اعضا و قوا در این تلاوت سهیم باشد ، چشم با نگاه کردن تلاوت می‌‌کند ، گوش و همچنین قوه مربوط به این عضو با شنیدن صدای قرآن ، قاری محسوب می‌‌‌شود . ▪️این نحوه تلاوت قرآن، مانند نماز است. در نماز تمام اعضاء و جوارح در حال نماز خواندن هستند . وقتی در ابتدا رو به قبله می‌‌‌ایستیم که مَقادیم بدن به سمت قبله رو می‌‌کنند در این حال کلّ بدن در حال نماز است. ▪️مجموعه بدن در هنگام رکوع وسجده بافت خاصی پیدا می‌‌کند در سجده هفت عضو بدن حتماً باید مُماس با زمین شود ، دو کف دست ، دو زانوی پا، دو تا نوک انگشت شصت پا و دیگری هم نقطه‌‌ی پیشانی است که بر روی مُهر قرار می‌‌‌گیرد ، اینها اعضای هفتگانه در نماز خواندن هستند . ▪️در هنگام اقامه‌‌ی رکعات نماز ، ایستادن در نماز ، ذکر بدن محسوب می‌‌شود. ▪️پس نمازِ بدن، به ایستادن است البته در نماز های مستحبی می‌‌‌توان نشست و نماز خواند. ▪️در آغاز نماز وقتی دستها را برای تکبیرةالاِحرام بلند می‌‌‌کنیم باید کف دستها به سوی قبله باشد این حرکت خود برای دست یک نحوه نماز خواندن است. ▪️تمام حرکات و سَکَنات و هیئت و بافتی که در نماز داریم همه در مجموع نماز را تشکیل می‌‌‌دهد. در تکبیرِ نماز ابتدا نماز گزار یک تعدادی از کارها را بر خود حرام می کند. مانند نگاه کردن به اطراف. خوردن ، آشامیدن، ... یعنی با گفتن تکبیرةالاِحرام ، مُحِرِم می‌‌شود و مجوز ورود به نماز را پیدا می‌‌‌کند. ۱۴۰۰ ۳_۲_۱۴۰۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی شبِ یازدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۰۰ ه.ق ،برابر با ۱۴۰۰/۲/۳◾️ ◾️جلسه
◾️قبساتی از افاضات استاد صمدی آملی در شب یازدهم ماه مبارک رمضان ۱۴۴٢ ه.ق ،برابر با ۱۴۰۰/۲/۳◾️ ◾️جلسه هفدهم شرح رساله لقاءالله، قسمت دوم ، دقیقه (٢۰-۱۰)◾️ ▪️تمام اعضاء وجوارح و همه قوای انسان در هنگام اقامه‌‌ی نماز در حال نماز خواندن هستند، مانند قوه حافظه ، قوه مُتَخیّله، قوه خیال ، قوه مُتَصوّره ، قوه عاقله، در هنگام نماز در کار هستند. ▪️حواس پنجگانه انسان اعم از قوه سامِعه در شنیدن ، قوه باصِره در دیدن ، در حال نماز هستند .به همین دلیل فرمودند: در هنگام نماز چشم نمازگزار باید باز باشد و به محل سجده نگاه کند ، یا فرمودند در هنگام رکوع بین دو تا قدم خود را نگاه کنید، دلیل این دستورات این است که هر یک از اعضاء ، نماز مخصوص به خودشان دارند. ▪️در هنگام نماز ، زبان کوچک با زبان همکاری می‌‌کند تا دَمِ خارج شده از ریه به حلق برسد و به صوت تبدیل شود ، اگر نماز جَهریه است باید بلند بخواند ، اگر نماز اِخفاتیه است باید آهسته خوانده شود و صوت نداشته باشد. ▪️اگر کسی بگوید من حضور قلب ندارم پس نماز خواندنِ من فایده ای ندارد در پاسخ او باید گفت تمام اعضاء و جوارح انسان در حال نماز خواندن هستند و اگر با حضور قلب باشد خیلی بهتر است. ▪️اگر در نماز، حضور قلب باشد این توجه قلبی، به منزله‌‌ی امام جماعت محسوب می‌‌شود .در این مسیر تمام قُوا ، اعم از قوایِ خیال و وَهم و مُتخیّل و مُتصوّره که کلمات را با کلمات ترکیب می‌‌کند آیات را با آیات ضمیمه می‌‌‌کند و دَم به دَم از قوه حافظه مُدرکات خودش را به ظهور می‌‌‌رساند. ▪️برای مثال بعد از تکبیر" بِسم الله الرحمن الرحیم "می‌‌‌گوید بعد آن "الحمداللّه " می‌‌گوید اگر شخص حافظه نداشته باشد نمی‌‌تواند این ها را به ترتیب اِعاده کند. ▪️در هنگام نماز قوه متخیّله اَشکال و صُوَرِ کلمات را از مخزن خیال صورتگری می‌‌کند تا با همدیگر دوخت و دوز کند و این رَوندِ پشت سر هم بودن ، درست صورت بگیرد. آنقدر این جا کار انجام می‌‌گیرد که تعجب آور است. ▪️قوه متخلیّه در این هنگام شش کار را انجام می‌‌دهد : ▪️صورت را با صورت ترکیب می‌‌‌کند. ▪️صورت را با معنا ترکیب می‌‌کند. ▪️معنا رابا معنا ترکیب می‌‌کند. ▪️صورت را از صورت تجزیه می‌‌کند. ▪️معنا را از صورت تجزیه می‌‌کند. ▪️معنا را از معنا تجزیه می‌‌کند. ▪️متخَیّله مانند یک نقاشی است که می‌‌خواهد عکس یک حیوانی را بکشد که فرضاً سَرِ او شبیه طاووس باشد بدن او شبیه گاو ، پاهای او شبیه فلامینگو ...! این نحوه تجزیه و ترکیب کار بسیار بزرگی است. ▪️در نماز؛ تمام اعضاء و جوارح و قوای ادارکی از قوای حسی گرفته تا خیالی و وهمی و مخازنِ آنها همه در حال نماز هستند. تمام اعضاء و جوارح وهمچنین قلب که به طور مستمر در حال تَقلُّب و انقلاب است در حال نماز است. ▪️قلب را به این دلیل قلب می‌‌گویند چون این توانمندی را دارد که دائماً بسوی عالم غیب رو کند وبه عالم شهادت مُطلقه برگردد. و به عالم شهادتِ مُضاف برود و واردِ غیب مُضاف شود و همچنین به عالم غیبِ مطلق برود ... یعنی بطور مستمر در حال رفت آمد در عوالِم است‌ این توانمندی را مقام قلب می‌‌‌گویند. ▪️قلب حالت تحولی دارد؛ گاهی در غیب است، گاهی هم تنزّل می‌‌کند در عالم مادّه است. اگر قلب در هنگام نماز توجّه غیبی او بر قرار باشد، قابلیّت پیدا می‌‌کند که امام جماعت شود. سایر قوا مادونِ قلب هستند لذا ایشان افق اعلایی دارد به همین دلیل بقیّه قوای ادراکی نمی‌‌توانند امام شوند. ۱۴۰۰ ۳_۲_۱۴۰۰ @mohamad_hosein_tabatabaei
فَحُبُّك راحَتي في کُلّ حینٍ وَ ذِکْرُك مُونِسي في کُلّ حالي... @mohamad_hosein_tabatabaei
🍀السَّلامُ علَی مُطَهِّرِ الْأَرْضِ ، وَناشِرِ الْعَدْلِ فِى الطُّولِ وَالْعَرْضِ ، وَ الْحُجَّةِ الْقائِمِ الْمَهْدِيِّ ، الْإِمامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَرْضِيِّ🍀 @mohamad_hosein_tabatabaei
«اَللّهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ بِحَقِّ وَلِیَّکَ عَلِیِّ بْنِ اَبِی‌طالِبٍ اَلَّذِی ما اَشْرَکَ بِکَ طَرْفَةَ عَینٍ اَبَداً اَنْ تُعَجِّلَ فَرَجَ وَلِیِّکَ الْقائِمِ الْمَهْدِیِّ وَ تُصْلِحَ اَمْرَهُ فِی هذِهِ السّاعَةِ» @mohamad_hosein_tabatabaei
کیش مهر (درمحضر علامه طباطبایی)
آیات 60-42 آل عمران، قسمت دوم بخش اول ● وجه تسميه عيسى به مريم (عليهما السلام ) به ((مسيح )) و
آیات 60-42 آل عمران، قسمت دوم بخش دوم ● يهود و كلمه ((مسيح )) و نيز از كتب بنى اسرائيل استفاده مى شود كه عيسى (عليه السلام ) را از اين جهت مشيحا ناميدند كه در بشارت آمدنش خوانده بودند، او به زودى در بنى اسرائيل ظهور مى كند و او بر ايشان حكم مى راند و منجى ايشان است ، از آن جمله عبارت انجيل لوقا است كه اين معنا از آن به خوبى استفاده مى شود، در آنجا مى گويد: وقتى فرشته مريم در آمد و گفت : سلام براى تو اى كسى كه سرشار از نعمت ربى ، از نعمت مبارك او، و تو در ميان زنان ، زنى مبارك هستى ، مريم وقتى فرشته را ديد معطل ماند كه چه بگويد و اين سلام كه او كرد چه معنا دارد، فرشته گفت : اى مريم مترس كه به نعمتى از ناحيه خدا ظفر يافتى و تو به زودى حامله مى شوى و پسرى ميزائى و نامش را يسوع مى گذارى و اين به زودى مردى عظيم مى شود كه حتى او را پسر خداى على مى خوانند و رب به او كرسى داوود پدرش را خواهد داد و تا ابد بر بيت يعقوب حكمرانى خواهد نمود و ملك او آخر ندارد. پس يهوديان از اين بشارت فهميدند كه پيغمبرى كه مژده اش را داده اند حكمرانى خواهد كرد و به همين جهت و به اين بهانه بود كه يهوديان از قبول دعوت و نبوت عيسى بن مريم (عليهما السلام ) تعلل ورزيدند، چون در عيسى بن مريم سلطنتى نديدند و تا چندى كه آن جناب در بين ايشان بود به سلطنت نرسيد. و باز به خاطر وجود اين عبارت در آن بشارت بود كه بعضى از علماى نصارا و به تبع آنان بعضى از مفسرين اسلام در مقام توجيه بر آمده و گفته اند: منظور از ملك و سلطنت عيسى (عليه السلام ) ملك معنوى است نه سلطنت ظاهرى و صورى . مؤلف قدس سره : اين توجيه بعيد نيست : از اين جهت در عبارت بشارت ، آن جناب را مسيح يعنى مبارك ناميدند، كه بطور كلى روغن مالى كردن در اعتقاد بنى اسرائيل براى تبرك انجام مى شده . و مويد آن آيه زير است كه مى فرمايد: ((قال انى عبد اللّه ، آتانى الكتاب و جعلنى نبيا، و جعلنى مباركا اينما كنت )). 🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷🔹🔶🔸 🔹💠کانال کیش,مهر💠🔹 🔺درمحضرعلامه طباطبایی ره🔺 ▶️: https://telegram.me/mohamad_hosein_tabatabaei
🏴 حی علی العزا... ☑️منظور از عبارت عِنْدَ قَبْرِ الْحُسَین علیه‌السلام ◾️حضرت آیت‌الله بهجت◾️ ▪[منظور ازعبارت] عِنْدَ قَبْرِ الْحُسَین علیه‌السلام، [در روایات] معلوم است. ▪️این زمین به این وسیعی کجایش عند قبر الحسین است؟ همین‌که شخص شروع کرد به قُرب(نزدیک) قبر حسین علیه‌السلام، عند قبر حسین، صادق[و صحیح] است. ▪️یادم می‌آید در اربعین، کربلا به‌اندازه‌ای شلوغ می‌شد و به‌اندازه‌ای اجتماع می‌شد که از همان جایی که آدم از اتومبیل پیاده می‌شد، مثلاًهمان گاراژی که مطابق[و روبه‌رو] با در قبلۀ صحن حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) است، از آنجا ابداً دیگر کسی نمی‌توانست حرکت بکند و بیاید، مگر در غایت صبر وطمأنینه که آیا بگذارند یک قدم جلوبرود یانه؟! ▪️مثل همان که می‌گویند اگر سوزن بیندازید به زمین نمی‌رسد. از آنجا تا به صحن چقدر مسافت است؟ از صحن تا خود حرم چقدر مسافت است؟ حالا اگر یک‌ وقتی چنین شد و انسان قادر نبود راه برود ـ‌همین الآن هم اگر راه را باز بگذارند[١]، شاید جمعیت برسد به اینجا که خدا می‌داند از چند فرسخی این‌طور ازدحامی می‌شود که آدم نمی‌تواند قدم از قدم بردارد‌‌ـ بر همۀ این‌ها عند قبرالحسین(علیه السلام) صادق است! خصوصاً در مواقع ضرورت که آدم می‌فهمد عند قبرالحسین(علیه السلام) است. آن جای به آن دوری عند قبر الحسین علیه‌السلام است نسبت‌به ده‌فرسخی و بیست‌فرسخی‌ای که مثلاً خارج از چهار فرسخ است [که در روایت آمده است]. : ✔️١. آیت‌الله بهجت این بیانات را در اسفند ماه سال ١٣٧٧ بیان فرموده‌اند که در آنزمان حزب بعث، راهپیمایی اربعین را ممنوع کرده بود. @mohamad_hosein_tabatabaei
◾️زیارت اربعین جابر و عطیّه - بخش اوّل◾️ ☑️ جابر جامه احرام بر تن می‌کند، یعنی حقیقت کعبه اینجاست. ▪️جابر بن عبدالله انصاری صحابی خوبی برای پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و آله و سلّم بود و سنّ بالایی هم داشت، حسنین علیهما السّلام به او عمو می‌گفتند و به شدّت به او علاقمند بودند. جابر هم به شدّت دل سپردۀ آنها بود. این است که وقتی خبر شهادت اباعبدالله الحسین علیه‌السّلام در مدینه به او رسید، بی‌درنگ با یارش عطیّه، برای آمدن به کربلا و زیارت تربت پاک حسینی مصمّم شدند. ▪️بارها اشاره کرده‌ام که اینکه نقل می‌کنند عطیّه خادم جابر بن عبدالله انصاری بود، تصویر کوچکی از عطیّه در ذهن‌ها ترسیم می‌کند. عطیّه یک مفسّر و محدّث بزرگ است. این‌گونه نیست که فرد معمولی و دون پایه‌ای باشد، شخصیّت بزرگی است. ▪️راز این را هم که خدمت به جابر را اختیار کرده بود، خدمت عزیزان عرض کرده‌ام. بعضی از کسانی که می‌خواهند در مسیر عبودیّت و طریق بندگی حضرت حق و در راه دین رشد بزرگی نصیبشان شود، یک ولیّ خدا، یک انسان والامرتبه و عظیم القدر را پیدا می‌کنند و برای اینکه بتوانند بیست و چهار ساعته از محضر او بهره ببرند؛ برخلاف دیگر شاگردان و مریدان که ممکن است تنها ساعاتی از روز اجازه داشته باشند در حضور او باشند؛ افتخار خدمتکاری آن شخص را پذیرا می‌شوند و از این طریق امکان پیدا می‌کنند دائماً در حضور او باشند و از همۀ حالات، رفتار و سخنان او بهره ببرند و درس بگیرند. عطیّه هم از این شمار بود. ▪️کمااینکه خود ائمّه علیهم السّلام هم از این نوع خدمتگزاران داشتند که بسیار عظیم القدرند. مثلاً قنبر که غلام امیرالمؤمنین علی علیه السّلام است؛ فکر نکنیم او یک خدمتکار معمولی بوده است؛ او انسان اهل معرفت، اهل معنویّت و شخص بسیار والامقامی است؛ منتها این توفیق فوق‌العاده ای بود که خدمتگزاری امیرالمؤمنین علیه السّلام به او این فرصت را می‌داد که بتواند همواره در کنار حضرت علی باشد و از وجود مقدّس و نورانی ایشان استناره و کسب نورانیّت کند. سایر ائمّه علیهم السّلام هم بعضاً چنین افرادی را داشتند. ▪️عطیّه خدمت کردن به جابر را در این سفر افتخاری برای خود و فرصتی برای همراهی و حضور در محضر جابر می‌دانست. این دو نفر از مدینه به سمت کربلا حرکت کردند و روز بیستم ماه صفر، صبح هنگام وارد سرزمین کربلا شدند. جزء به جزء ماجرا ثبت شده است. ▪️جابر بن عبداللّه انصاری در نهر روفرات غسل کرد و جامۀ احرام بر تن پوشید که این خیلی معنا دارد. جامه احرام جامه‌ای است که برای طواف خانه خدا بر تن می‌کنند. گویا جابر با این عمل خود یک سخن بسیار بزرگ و عمیق را به همۀ آینده تاریخ خودش اعلام می‌کند. ▪️او می‌گوید حجّ حقیقی اینجاست؛ روح حج اینجاست. کعبه‌ای که در آن روزگار، مطاف کسانی بود که حسین را در سرزمین کربلا تنها گذاشتند، جز یک جنازۀ بی روح نبود؛ همان‌طور که اگر روح از پیکر انسان خارج شود، آن پیکر اثری ندارد؛ کاری از آن بر نمی‌آید؛ کسی نمی‌تواند فایده و بهره‌ای از آن ببرد؛ جنازۀ مرده‌ای است که گوشه‌ای افتاده است و بعد از چند صباح هم متعفّن می‌شود و خودش منشأ بسیاری از آلودگی‌ها و انحرافات می‌گردد. ▪️جابر با عمل خود می‌گوید روح کعبه، حسین است؛ روح کعبه ولیّ اعظم خداست. کعبه یک پیکر است؛ کعبه یک پوسته است؛ محتوای آن ولایت است و این یک باور عمیق برای همه ماست. ▪️کعبه اگر حرمتی دارد به خاطر این است که محلّ تولّد امیرالمؤمنین علیه السّلام است؛ محلّ نزول نور ولایت علویّه در عالم خاک است. منهای آن، کعبه فقط یک اتاق است که با سنگ ساخته شده است. ▪️کعبه همۀ ارزشش را از حقیقت ولایت ولیّ الله اعظم گرفته است. کعبه بدون ولایت هیچ نیست؛ یک جنازه مرده است. یک پیکرۀ بی خاصیت و بی اثر است. شاهدش را هم همین امروز در دنیا می‌بینیم. این طواف‌هایی که دور کعبه می‌شود، پیامدها و آثارش کو؟! بسیاری اشخاص هر ساله به مکّه می‌روند؛ دور کعبه طواف می‌کنند؛ حج به جا می‌آورند؛ عمره‌های متعدّد می‌روند؛ امّا کدام تحوّل؟ کدام آثار سازنده را از این طواف‌ها با خودشان به ارمغان می‌آوردند؟ چرا؟ ▪️چون روح ولایت در این کعبه نیست. کعبۀ تهی از ولایت یک پیکرۀ بی‌خاصیت و یک پوستۀ بدون محتواست. کعبه‌ای که می‌توان به دور آن گشت، در حالی که پسر پیغمبر را در غربت و تنهایی تشنه کام ذبح می‌کنند، چه خاصیتی دارد؟! چه بو و اثر و چه نشانه‌ای از حقیقت و شایستگی‌ها دارد؟ هیچ! ▪️لذا جابر جامۀ احرام بر تن می‌کند؛ یعنی حقیقت کعبه اینجاست؛ روح کعبه اینجاست. ادامه دارد.... ◾️استاد مهدی طیّب◾️ @mohamad_hosein_tabatabaei