کار نشریه مون جدی تر شده بود. اون زمان دوره رياست جمهوری احمدی نژاد و ماجراهای سال 88 هم اضافه شده بود. حسابی درگیر کار نشریه بودیم. با برخی دانشجوها و اساتید ضد انقلاب زیاد بحث می کردیم. ایام انتخابات بود و غائله میرحسین. برخی از بچه های تشکل ما هم چپ کرده بودن. یادش بخیر. اون موقع ها مقداد هم توی تیم نشریه با ما بود و جانانه از انقلاب دفاع می کرد. (دیشب رفتم توی پیج مقداد، دیدم فیلم پارتی رفتن و عرق خوریش رو استوری کرده و اون وسط داره قر میده. خدایی خوبم قر میداد🤣) جو دانشگاه خیلی نامساعد بود. مدام جلسه داشتیم و تیم درست می کردیم و نشریه و بیانیه می زدیم. ما توی انتخابات‌ بی طرف بودیم. اما وظیفه مون رو دفاع از آرمان های انقلاب می دونستیم. من گمشده‌ خودم رو توی صحیفه امام خمینی و کتاب های شهید مطهری پیدا کرده بودم. چون مثل لودر کتاب می خوندم، خوب می تونستم جواب خودی ها و نخودی ها رو بدم. بیانیه های تشکل رو می نوشتم و بقیه مدام نقدم می کردن که چرا انقد تُند می نویسی. موضع شخصی شما نباید به عنوان موضع تشکل عنوان بشه. (4) ادامه دارد...