8M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
رفیق‌باز می‌خواستم ماه مبارک را با یک متن عرفانی و معنوی شروع کنم. پا کنم در کفش علما و شما را پندی دهم که آن بِه. اما از شما چه پنهان، دیدم کلا گروه خونی ما فرق می‌کند. پس ترجیح دادم مدل رضا مارمولک حرف بزنم. خداوندا، ای رفیق بازترین رفیق‌باز عالم. ای که از معرفت برای دوست و دشمنت کم نگذاشتی. تویی که از ما نارفیقی دیدی، ولی هیچ جا جار نزدی و فرصت دادی که برگردیم. هر دفعه هم که برگشتیم، اشتباهاتمان را به روی ما نیاوردی و مثل روز اول ما را در آغوش گرفتی. ای دل نازک که طاقت دوری بنده‌ات را نداری. هر دفعه به یک بهانه‌ای، مشهدی، راهیان نوری، کربلایی برای ما جور می‌کنی و ما را سمت خودت می‌کشانی. باز هم روزهای مهمانی‌ات شروع شد. و باز هم ما برگشتیم. خسته و شکسته دل از همه جا. بدون تو هر کجا که رفتیم ضرر بود و ضرر. خداوندا، تویی که فقط خدای آدم‌های خوب نیستی. ای که رفاقت را در حق آدم بدها هم تمام کردی. بیا و دوباره ما را در آغوش بگیر. آنقدر گرم بغل‌مان کن که بغض‌مان بتکرد. اشک‌مان جاری شود و ساعت‌ها با تو درد دل کنیم. تو هم آرام و سر صبر به تک تک کلماتمان گوش کنی. آخر سر هم بگویی ما بنده هستیم و تویی مولا. بعد لبخند بزنی و بگویی جز مولا، چه کسی به بنده‌اش رحم می‌کند؟ و دوباره، انگار شتر دیدی، ندیدی، ما رو گرم در آغوش بگیری و راهی مهمانی‌ات کنی. 🆔 محفل نویسندگان منادی https://eitaa.com/joinchat/2328953113C3e644bfcef