#زندگی_بهشتی 🌈❤️
از خودمان که حرف می زدم، چیزی نمی گفت. آمده بود بیمارستان، قبل از تولد احسان.
به شوخی می گفتم:
وای #حمید! بچه مان آن قدر زشت است که با تو مو نمی زند.
می خندید.
اما تا می خواستم حرف دیگران را بزنم.
می گفت:
برو بند ب. حرف دیگری بزن.
از این حساسیت هایش که نشانه سلامت روحش بود خوشم می آمد.
#شهید_حمید_باکری🌹
#به_روایت_همسر#قرار_بندگی#غیبت⛔️
#نیمه_پنهان_ماه@rahe_ebrahim