راوینا | روایت مردم ایران 🇮🇷
📌 معضلات عکاس تبلیغاتی سال۹۶ از دفتر روحانی (رئیس جمهور وقت) برای ثبت عکس دعوت به همکاری شدم، اما هرچی با خودم فکر‌کردم، دیدم‌ نمی‌توانم از شخصیتی عکاسی کنم که دوستش ندارم تا اینکه زمان تبلیغات ریاست‌جمهوری شد. از دفتر آقای رئیسی دعوت شدم برای عکاسی. قرار به ضبط مصاحبه تلویزیونی بود تا در شبکه خبر پخش بشه! گفته بودند از حاج‌آقا، برای پوستر عکس پرتره بگیر! گفتم: خب اونجا نور میخواد، تا عکس خوبی بشه! گفت: باید با ایشون مطرح ‌کنیم. بعد چند دقیقه تماس گرفتند که حاج‌اقا میگن: من عکاسی نمیرم! همینجا خوبه دیگه! حالا عکس نگیرید! پوستر نزنید! مگه چی میشه! گفتم: انتخابات ریاست جمهوریِ، بدون پوستر که نمیشه!‌‌‌ اگر اجازه بدید، میام تا چند فریم بگیرم... رسیدم، وارد یه اتاق خیلی کوچیک شدم که هیچ‌ نور استانداردی نداشت. کار خیلی سخت بود! بعد از چند دقیقه آقای رئیسی بدون محافظ وارد شد ‌سلام و احوال پرسی کرد. کار شروع شد.‌‌‌ بخاطر مزاحمت صوتی برای ضبط تلوزیون خیلی نمیشد شاتر زد و‌‌ زمان بسیار محدودی داشتم سعی کردم از همه زمانم استفاده کنم. صدای شاتر دوربین ۱دی تمام اتاق ۱۶،۱۷ متری رو گرفته بود.‌‌ شاترها که پیاپی شد، حاج‌آقا با خنده و‌ شوخی خیلی محترمانه گفت: از چی انقدر عکس میگیری؟ من که اینجا نشستم، تکون نمیخورم ‌‌‌چیزی نگفتم و‌ دوباره ادامه دادم. تا اینکه حاج‌آقا مشغول صحبت شد و من فرصت پیدا کردم عکس هایی که گرفتم را ببینم. صحبتشان که تمام شد، گفتم: اجازه هست یه عکس بهتون نشون بدم که ببینید چی‌ گرفتم! رفتم جلو و‌همه عوامل دور ما جمع شدن تا عکس را نشان بدهم! عکس را که دید، لبخندی زد و تشکر کرد و تحسینم‌ کرد! گفت: این‌همه در قوه قضاییه و‌ آستان قدس دوستان عکس ازم گرفتند، ولی چنین عکس خندانی از خودم ندیده بودم، احسنت به شما! عکس را بفرست، یادگار از شما داشته باشم...! ‌‌‌ زهیر صیدانلو سه‌شنبه | ۱ خرداد ۱۴۰۳ رستا، روایت‌سرای تاریخ شفاهی اصفهان @rasta_isfahan ــــــــــــــــــــــــــــــ 🇮🇷 | روایت مردم ایران @ravina_ir ✉️ با ما همراه باشید و به دیگران معرفی کنید: 📎 بلـه | ایتــا