روز آری روز ، اما تیره بود و تار بود آنچنان که راویان گفتند شب انگار بود ! پس دوباره امت موسی به هارون پشت کرد پشت پرده دست های سامری در کار بود می شمرد آن روز آفت در میان مزرعه دانه دانه دانه های پوک را ، خروار بود  آنچه در آن کوچه می زد با دل همسایه ها ... داد هم رنگی ، نمای سنگی دیوار بود  ابتدا خودخواه ها بعداً خدا خواهان شهر غیر از این معنا مگر "الجار ثم الدار"  بود؟! آنکه زد تنها میان شهر پیغمبر ، دریغ !  سنگ زهرا را به سینه ، لاجرم مسمار بود فاش با بی حرمتی ها دست رد خورد عاقبت "سینه ای کز معرفت گنجینه ی اسرار بود *** آنچه بعد از فاطمه روی سر زینب نشست ای ! گرد یتیمی بود یا آوار بود @raziolhossein