✍یکی از راه های نزدیک شدن به حسین و رفاقت بیشتر با او، تذکر دادن و بیان عیوب و اشکالات کارش بود. راهکاری فوق العاده عجیب که شاید در تعامل با افرادی غیر از او، نتیجه ای کاملاً معکوس داشت. اگر اشکال کارش را به او تذکر میدادیم، بسیار خوشحال میشد و جمله ی معروفی داشت که: «هیچوقت نمیبخشمتون اگه عیبی دارم و به من نگین! حتی میگفت اگر جلوی همه هم عیبم را بگوئید ناراحت نمیشوم، فقط به من بگویید. تذکر دهید،تا بتوانم آن را رفع کنم. شما دوستان خودم هستید. جلوی جمع هم که بگوئید فقط جلو ده نفر سرشکسته میشوم. اما روز قیامت خدا آن را جلو همه ی مردم آشکار خواهد کرد. حسین به بچه های کوچکتر از خودش هم مدام همین را میگفت و وضعیت به گونهای شده بود که بچه ها برای رفاقت بیشتر با حسین، دنبال عیوب کارش بودند و همیشه او را زیر ذره بین داشتند، تا عیب و ایرادی از کارش بگیرند و تذکر دهند. بچه ها با هم رقابت میکردند تا عیبی از حسین پیدا کنند، چون دنبال رفاقت بودند. نام شهید: عنوان کتاب: نام راوی: عظیم سرافراز 🪴روایتگران شهدای دزفول🪴 https://eitaa.com/joinchat/3627221348Cd7aad55aea