هدایت شده از تبیین
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️به چه عشق هایی، عشق های مقدّس و حقیقی می گویند؟ 🔹در و مقدّس، روحِ انسان صفا و فوق العاده اى پيدا مى كند و همه چيز را جز - كه مظهر كمال مطلق است - به فراموشى مى سپارد، و تحمّل تمام را براى رسيدن به او و برخوردار شدن از جذبه هاى عنايت و لطفش آسان مى شمرد، و هنگامى كه در بيابان به شوق كعبه قدم مى گذارد، از سرزنش هاى خار مغيلان غمى به دل راه نمى دهد. 🔹همانگونه كه در حديث قدسى آمده است: «إِذَا كَانَ الْغَالِبُ عَلَى الْعَبْدِ الْإِشْتِغَالَ بِي جَعَلْتُ بُغْيَتَهُ وَ لَذَّتَهُ فِي ذِكِري، فَإِذَا جَعَلْتُ بُغْيَتَهُ وَ لَذَّتَهُ فِي ذِكْرِی، عَشِقَنِی وَ عَشِقْتُهُ، فَإِذَا عَشِقَنِی رَفَعْتُ الْحِجَابَ فِيمَا بَيْنِی وَ بَيْنَهُ» [۱] (هنگامى كه من توجّه به من پيدا كند، و را در قرار مى دهم، و هنگامى كه آرزو و لذّتش در ذكر من باشد، به من مى ورزد و من هم به او عشق مى ورزم، و هنگامى كه به من ورزد حجاب ميان خودم و او را بر مى دارم، تا به نائل گردد). 🔹 به و و همچنين عشق به ، يا به تعبير ديگر محبّت و علاقه شديد و سوزان به اين امور، همواره چراغ راه و پاكباخته و دلسوخته و كه آثار علمى بزرگى از خود نشان داده اند، بوده است؛ و در يك كلمه، راه هاى پرپيچ و خمِ تكامل را، بدون مركب نمى توان پيمود. زمزمه هاى اميرمؤمنان (عليه السلام) در دل شب و «دعاى [پرمعناى] صباح» در صبحگاهان و بند بند «دعاى كميل» و راز و نياز (عليه السلام) در «روز عرفه» در بيابان عرفات و مناجات هاى پانزده گانه (عليه السلام) و تمام «صحيفه سجاديّه» و زمزمه عاشقانه (عجل الله تعالی فرجه) به هنگام خواندن «دعاى ندبه» همه و همه آثار گرانبهايى است از اين . 🔹بنابراین اگر بعضى از دانشمندان روى كلمه حسّاسيت منفى شديدى دارند، به خاطر مشاهده و هوس آلود و گناه خيز است، وگرنه ، نيرومندترين عامل حركت به سوى و ارزش هاى والاى انسانى است؛ و اينكه بعضى تصوّر مى كنند واژه «عشق» در (عليهم السلام) نيامده است، اشتباه بزرگى است؛ 🔹زيرا، هم در روايات نبوى و هم در روايات معصومين (عليهم السلام) ديده مى شود. از جمله مرحوم كلينى در حديثى از (صلى الله عليه و آله) نقل مى كند كه فرمود: «أَفْضَلُ النَّاسِ مَن عَشِقَ الْعِبَادَةَ فَعَانَقَهَا، وَ أَحَبَّهَا بِقَلْبِهِ، وَ بَاشَرَهَا بِجَسَدِهِ وَ تَفَرَّغَ لَهَا» [۲] (برترين مردم كسى است كه باشد؛ آن را در آغوش بگيرد و با قلبش آن را دوست داشته باشد و با جسدش آن را لمس كند و خود را فارغ البال براى آن قرار بدهد). 🔹در حديث نبوى ديگرى درباره سلمان مى خوانيم: «إِنّ الْجَنَّةَ لَاَعْشَقُ لِسَلْمَانَ مِنْ سَلْمَانَ لِلْجَنَّةِ» [۳] (بيش از آنچه سلمان به بهشت مى ورزد، بهشت عاشق سلمان است). مرحوم علّامه مجلسى در ذيل حديث اوّل بيانى دارد كه مى فرمايد: « به معناى افراط در محبّت است، و گاه تصوّر كرده اند كه مخصوص به امور باطله مى باشد و در محبّت به خدا و آنچه مربوط به اوست بكار نمى رود، ولى اين روايت نشان مى دهد كه چنين نيست، هر چند احتياط آن است واژه هاى مشتقّ آن (عاشق و معشوق) را در مورد خداوند بكار نبريم، بنا بر ». [۵] پی نوشت‌ها؛ [۱] كنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، مؤسسة الرسالة، چ۵، ج۱، ص۶۵۳، ح۱۸۷۲ [۲] الكافی، دار الكتب الإسلامية، چ۴، ج۲، ص۸۳ [۳] روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، انتشارات رضى‏، چ۱، ج۲، ص۲۸۲ [۴] بحارالأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ۲، ج۶۷، ص۲۵۳ [۵] اصطلاحی  کلامی در بحث اسماء و صفات الهی، و به این معنا است که بشر مجاز نیست غیر از اسما و صفاتی که در  قرآن و روایات برای خدای متعال ذکر شده، نام یا صفتی را از پیش خود به او نسبت دهد. این بحث از آنجا ناشی شده که برخی معتقدند بشر با شناخت محدود خود نسبت به خداوند چگونه می‌تواند از پیش خود نامی بر او نهاده یا او را به وصفی متصف کند، به گونه‌ای که‌ شان و منزلت خدا را رعایت کرده و او را در حد مخلوقات تنزل ندهد، و گرفتار تشبیه و تجسیم نگردد. [ویکی شیعه] 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۴، ص ۵۶۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel