#خاطرات_شهید_حسنباقری🌷
💬 ماندم کمک کنم |زورق|
◽️وقتی روزنامهی «جمهوری اسلامی» شروع به فعالیت کرد، تمام کسانی که به نوعی دلشان با انقلاب بود و روحیه خدمت و دفاع از انقلاب را داشتند، جذب این روزنامه شدند. یکی از این افراد غلامحسین بود. او در بخش خبری، به عنوان خبرنگار مشغول به کار شد. جوانی ساده، بی ادعا و فوقالعاده فعال، که تنها به تحویل دادن اخبار داخلی به روزنامه اکتفا نمیکرد، بلکه در امور دیگر مثل صفحهبندی، انتخاب تیتر اول و نحوهی انتخاب تیترهای صفحات دیگر نیز نظرات خوبی ارائه میداد. فعالیت افشردی، فعالیتی مستمر، خستگی ناپذیر و بیوقفه که ساعت خاصی را نیز قائل نبود. تا اینکه در شهریور ۱۳۵۹ جنگ آغاز شد.
◽️مدتی گذشت و ما دیدیم دیگر خبری از غلامحسین نیست. کمکم نگران شدیم، کسی به هیچ عنوان سابقه نداشت که روزنامه را رها کند و یا غیبت خود را اطلاع ندهد، چند روز بود که خبری از او نداشتیم.
◽️بعد از حدود یک ماه، زنگ تلفن تحریریه به صدا در آمد و ما از آن طرف خط، صدای غلامحسین را شنیدیم. از او پرسیدیم: «کجایی؟ نگران شدیم!» گفت: «وقتی جنگ شروع شد، برای تهیه خبر به آبادان اومدم که اخبار روز جنگ رو برای روزنامه تهیه کنم، اما دیدم که مردم اینجا برای دفاع از شهر احتیاج به کمک دارن. برای همین موندم تا به رزمندهها کمک کنم. سعی میکنم خبر هم برای شما بفرستم.»
◽️سپس به صورت تلفنی چند گزارش برای ما فرستاد، اما دیگر به طور مستمر این کار را انجام نداد. بعدها متوجه شدیم که غلامحسین افشردی، در سپاه مشغول فعالیت شده بعد با توجه به روحیه خبرنگاری و حس کنجکاویاش، پایهگذار سیستم خبررسانی و اطلاعاتی سپاه نیز شده است. در این زمان بود که او نام خود را از غلامحسین افشردی به «حسن باقری» تغییر داد.
#قسمت_چهارم
#حسن_باقری
#کتاب_من_اینجا_نمیمانم
#خاطراتیازشهیدغلامحسینافشردی
⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان
@yavarane_velayat_damghan