به روی صفحه‌ی خالی شب سیاه کشید مرا ستاره تورا هم شبیه ماه کشید اگرچه روشن و زیبا تو را تداعی کرد برای آن شب تاریک، اشک و آه کشید نبود کاش چنین صحنه ای مقابلمان چه تلخ راند قلم را چه بی‌پناه کشید کشید یاس کبودی میان شعله غم برای غنچه همراش قتلگاه کشید کمی میانه صفحه کشید چشمانی وکودکان پریشان بی‌گناه کشید سکوت کرد غریبی که مرد میدان بود برای درد دلش نیز قعرچاه کشید صدای هق هق نقاش درفضا پیچید دگر نه تشت کشید و نه خیمه‌گاه کشید 🟩‌ عضو کانال 💠💠💠💠💠💠 در محفل ما شعر سخن می گوید 👇👇👇 @shaeranehayemahkhaky