ادامه :
پس بر طبل جنگی کوبیدند و سپاه ترکان برای مقابله با سپاه ایران به دشت آمدند. که کسی نزد پیران آمد و گفت « ایرانیان عقب نشینی کردند و کسی در دشت نیست »
#پیران خوشحال شد و رو به بزرگان گفت « دشمن فرار کرده ، حالا میگویید چه کنیم ؟ »
بزرگان جواب دادند « حالا که دشمن شکست خورده و فرار کرده ، ما نباید بترسیم و باید تعقیبشان کنیم »
پیران گفت « اکنون
#افراسیاب در حال آماده کردن سپاهی عظیم است ، بهتر است تا آمدن آنان صبر کنیم و برای همیشه ایران را فتح کنیم »
#هومان رو به پیران گفت « اما حالا لشکر دشمن بیچاره شده ، اگر صبر کنیم فرصت میابد تا نامه ای برای شاه نوشته و
#رستم را برای کمک بخواهند. اکنون باید کار را تمام کنیم و
#گودرز و
#طوس را بکشیم »
پیران گفت « باشد ، کاری را کن که مصلحت میدانی »
سپس به
#لهّاک گفت « اکنون به دنبال ایرانیان برو و ببین که به کجا فرار کرده اند »
لهاک مانند باد سپاهش را راهی کرد و بی وقفه تاخت . نیمی از شب که گذشت ، طلایه داران سپاه ایران را دید و سریع نزد پیران بازگشت و گفت « آنها در کوه هماون اند »
@shah_nameh1