✫⇠
#آخرین_خاکریز
✫⇠
#قسمت_شانزدهم
✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده
⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش
♻️«خاطرهای از منطقه شرهانی در عراق»
🔹️شكل فيزيكي زمين هم به گونه اي بود كه اجازة هرگونه تحرك يا ايجاد جان پناه، سنگر و استحكامات
را نميداد.
🔸️اين منطقه خطرناكترين جبهة زميني ايران و عراق بود و فاصلة ما با عراقي ها كمتر از 70متر بود. اين موضوع باعث شده بود تا نيروهاي ما و عراقي ها
بسيار به هم نزديك باشند. اين موضوع به دليل تحكيم نشدن خط پدافندي ما و
عراقي ها بود؛ چون هر شب عمليات بود و اين منطقة حساس دست به دست
ميشد.
🔹️گاه عراقي ها موفق بودند و گاه نيروهاي ما، البته موفقيت نيروهاي ما بسيار بيشتر بود.
روزها به غير از نگهبانان و ديده بانان، كسي از سنگر بيرون نمي آمد؛ چون هدف قنّاسه هاي تك تيرانداز عراقي قرار ميگرفت. بيشتر شهداي ما در اين
منطقه از پيشاني مورد هدف قرار گرفته بودند.
💥اين موضوع براي عراقي ها هم صدق ميكرد. نگهبانان روز و تك تيراندازان تكور با تفنگ هاي دقيق و دوربين دارشان، هر از چندگاه پيشاني يكي از عراقي ها را هدف قرار ميدادند. در اين منطقه سنگري وجود نداشت و ما در داخل زمين حفره هايي به عمق يك متر ايجاد كرده بوديم كه حكم جان پناه را داشتند.
🔸️هرگز نميتوانستيم داخل آنها بلند شويم و به صورت درازكش وارد و خارج ميشديم. به دليل فاصلة بسيار كم ما و دشمن، ماه ها خبري از چاي و غذاي گرم نبود. هنگام تاريكي شب،همگي تا صبح در سنگرهاي پدافندي براي غافل نشدن از دشمن بيدار بوديم.
🔹️بريده شدن گلوها امري عادي بود و شيوة نبرد در اين منطقه به حساب مي آمد. صدها تن از اجساد در فاصلة چند متري بين نيروهاي ما و عراقي ها در حال
فساد بودند و طعمة جانوران موذي مي شدند.
ديده شدن مساوي بود با مرگ. هيچگونه آرامشي وجود نداشت.
🔸️شـب و روز و لحظه به لحظه انتظار يورش از سوي هر كدام از نيروهاي ما و دشمن متـصور
بود. اسلحه و مهمات لحظه اي از ما دور نميشد...
☀️
#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯