مؤسسه شهید عباس دانشگر
۲۶۴ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ 3⃣بخش سوم 🔸️محبت شهید به خواهران 💠ادامه ی خا
۲۶۵ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ 3⃣بخش سوم 🔸️محبت شهید به خواهران 💠ادامه ی خاطره آیدا، استان کرمان ... توفیق شد بعد از مدتی خواب دومی از ایشان ببینم. دقیقاً در ماه رمضان بود؛ روز سوم ماه رمضان. دیدم که وارد یک محله شدم. کوچه‌ای که داشتم از آن گذر می‌کردم، شلوغ بود و همه دائم در حال جنب‌وجوش بودند. روی دیوارها، در خانه‌ها و... هرکدام یک پوستر و بنر از عکس‌های شهید بود. تصاویر زیبایش. با همان لبخند همیشگیِ معروف که دل‌ها را تا خود آسمان پر می‌دهد. بوی اسپند و گلاب و عود می‌آمد. همه در تکاپو بودند. یکی اسپند‌به‌دست، یکی دیگر گلاب‌به‌دست و... افراد زیادی آمده بودند و کارها را انجام می‌دادند. گیج بودم و نمی‌دانستم دقیقاً کجا هستم. یکی به من گفت که آمده‌ایم سمنان و اینجا محلۀ شهید دانشگر است. در همین حین، وارد خانه‌ای شدیم که شلوغ بود و همه در تکاپو بودند. جمعیت زیادی از خانم‌ها در خانه بودند. به من گفتند عباس شهید شده است و امروز تشییع پیکر شهید است. کاملاً بهت‌زده بودم. خانمی با چهرۀ نورانی جلو آمد برای خوش‌آمدگویی... آن خانم مادر شهید بود. به من می‌گفت تو امروز مهمان ما و پسر منی!... یادم است که با هم اشک می‌ریختیم و من هم از لطف و عنایات شهید به خودم به ایشان می‌گفتم. وقتی که از خواب بیدار شدم، آن خواب خیلی عجیب بود برایم! آخر آن روز که روز شهادت عباس نبود! گذشت تا شب، داشتم در کانال شهید دانشگر پیام‌ها را نگاه می‌کردم که یکی از عکس‌های شهید ارسال شده بود. پایینش نوشته بود: «عباس دانشگر روزی که به شهادت رسید. سوم ماه رمضان بود؛ مانند چنین روزی. شادی روحش صلوات.» متوجه شدم شهید که در مورخه ۱۳۹۵/۳/۲۰ به شهادت رسیده، آن روز سوم ماه مبارک رمضان بوده است. 📗 ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯