eitaa logo
مؤسسه شهید عباس دانشگر
3.3هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
5.9هزار ویدیو
549 فایل
﷽ " کانال رسمی شهید مدافع حرم عباس دانشگر " با عنوان ✅ مؤسسه شهید دانشگر . ولادت : ۱۳۷۲/۲/۱۸ سمنان شهادت : ۱۳۹۵/۳/۲۰ . خادم الشهدا: @faridpour 👤این کانال زیر نظر خانواده و اقوام شهید اداره می شود. 🌷زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
مؤسسه شهید عباس دانشگر
۲۷۵ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ 4⃣بخش چهارم 🔶️محبت شهید به خویشاوندان 💠خانم ه
۲۷۶ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ 4⃣بخش چهارم 🔶️محبت شهید به خویشاوندان 💠علیرضا دانشگر، برادر شهید داشتم وارد خانۀ پدرم می‌‌شدم. عکس برادر شهیدم روی دیوار نصب بود. خانمی رهگذر به من گفت: «شما برادر شهید عباس دانشگر هستید؟» گفتم: «بله.» گفت:«من بعد از شهادت برادرتون یه سؤالی برام پیش اومده بود. این که مقام شهدای هشت سال دفاع مقدس بالاتره یا شهدای مدافع حرم. هرچی فکر کردم جوابی پیدا نکردم. یه شب توی عالم رؤیا دیدم توی میدون امام‌رضا (علیه‌السلام) سمنان جمعیت زیادی ایستاده‌ان. جلوتر رفتم. دیدم شهید عباس دانشگر داره سخنرانی می‌‌کنه. محو تماشای اون و سخنرانی‌ش شدم. صبح از خواب بیدار شدم. تنها چیزی که از سخنرانی شهید عباس به یادم موند، این بود که شهدای مدافع حرم با شهدای هشت سال دفاع مقدس فرقی ندارن. شهدای مدافع حرم همون راهی رو رفتن که شهدای هشت سال دفاع مقدس رفتن.» 📗 ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
مؤسسه شهید عباس دانشگر
۲۷۶ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ 4⃣بخش چهارم 🔶️محبت شهید به خویشاوندان 💠علیرضا
۲۷۷ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ 4⃣بخش چهارم 🔶️محبت شهید به خویشاوندان 💠خانم عبدوس، از بستگان شهید یکی از نمازگزاران مسجد هیئت ابوالفضل‌العباس(ع) شهرستان سمنان برای من تعریف کرد که یک روز یکی از همسایگان درمورد مشکلی که در زندگی‌اش پیش آمده بود، با من گفت‌وگو کرد و برای حل مشکلش از من راهنمایی خواست. من به او گفتم: «می‌دونی که من اهل سمنان نیستم و مدتیه توی این شهر سکونت دارم. مشکلی توی زندگی داشتم. به مزار شهید عباس دانشگر رفتم و از شهید خواستم حاجتم برآورده بشه و برآورده شد. شما که اهل سمنان هستی و شهید همشهری تو بوده، چرا ازش کمک نمی‌خوای؟» به من گفت: «باید چی‌کار کنم تا به حاجتم برسم و شهید به من توجه کنه؟» به او گفتم: «من کتاب‌های شهید رو مطالعه کرده‌‌م. شهید به نماز اول‌وقت مقید بود. شما یه چله با خودت عهد کن که نمازهات رو اول‌وقت بخونی.» او قبول کرد. دو هفته بعد او را دیدم. گفت: «با شهید عهد کردم که یه چله نمازهام رو اول‌وقت بخونم. روز هفتم بود که مشکل من برطرف شد.» 📗 ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
مؤسسه شهید عباس دانشگر
۲۷۷ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ 4⃣بخش چهارم 🔶️محبت شهید به خویشاوندان 💠خانم ع
۲۷۸ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ 4⃣بخش چهارم 🔶️محبت شهید به خویشاوندان 💠مادر شهید در خانه هربار که فرصتی پیدا می‌‌شود، به‌نیت فرزندم دعا و قرآن می‌‌خوانم. یک بار داشتم قرآن می خواندم که یکدفعه بوی عطر به مشامم رسید. کل فضای اتاق بوی عطر گرفته بود. برای اینکه ببینم بوی عطر از کجا می‌آید، از اتاق بیرون آمدم. کل خانه بوی عطر می‌‌داد؛ ولی کسی داخل خانه نبود. به دلم افتاد عباس اینجا بوده و به خانه سر زده است. یک بار دیگر هم درست همین اتفاق افتاده بود. ‌‌ 📗 ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
مؤسسه شهید عباس دانشگر
۲۷۸ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ 4⃣بخش چهارم 🔶️محبت شهید به خویشاوندان 💠مادر ش
۲۷۹ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ 4⃣بخش چهارم 🔶️محبت شهید به خویشاوندان 💠 مادر شهید ایام ماه مبارک رمضان سال ۱۳۹۸ بود. یک شب تصمیم گرفتم که فردا صبح به مزار فرزندم بروم. همان شب در عالم رؤیا دیدم کنار مزار عباس نشسته‌‌ام. یک عکس بسیار شفاف از عباس کنار مزارش بود. آن‌قدر این عکس شفاف بود که تمام توجهم به عکس مشغول شده بود. داشتم با این عکس حرف می‌‌زدم. می‌‌گفتم: «عباس‌جان، تو چقدر چشم‌‌های پاکی داشتی! تو چقدر مواظب چشم‌هات بودی. با این چشم‌ها چقدر دعا و قرآن خوندی! ناگاه از خواب بیدار شدم.» 📗 ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
مؤسسه شهید عباس دانشگر
۲۷۹ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ 4⃣بخش چهارم 🔶️محبت شهید به خویشاوندان 💠 مادر
۲۸۰ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ 4⃣بخش چهارم 🔶️محبت شهید به خویشاوندان 💠خانم همتی، از بستگان شهید یکی از آشنایان به مریضیِ حادی دچار شده بود. پزشکان متخصص معالجۀ او را بی‌نتیجه می‌دانستند و برای مداوایش جواب رد داده بودند و گفتند فقط می‌توانید برای او دعا کنید. به امامزاده علی‌اشرف(ع) رفتم و از ائمۀ اطهار(علیهم‌السلام) و از خود امامزاده و شهدا عاجزانه خواستم که صحت و سلامتی به مریض برگردد. من از قبل در زندگی‌ام محبت‌های شهید عباس دانشگر را دیده بودم. به سر مزار شهید رفتم و به‌نیتش زیارت عاشورا خواندم و یک نذر کردم. به شهید گفتم: «در حق این مریض محبت کن و واسطه شو تا شفا پیدا کنه.» همان روز به مریض هم گفتم: «می‌دونم از بیماری داری رنج می‌بری. از ائمۀ اطهار(علیهم‌السلام) شفای خودت رو بخواه. شهدا رو واسطه قرار بده تا زودتر خوب بشی.» به او گفتم که به مزار شهید عباس رفتم و از او کمک خواستم. مریضی که بنا به گفتۀ پزشکان، قرار بود چند روزی بیشتر به حیاتش باقی نباشد، امروز بیش از چهار سال است زندگی خوش و خرمی دارد. 📗 ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
مؤسسه شهید عباس دانشگر
۲۸۰ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ 4⃣بخش چهارم 🔶️محبت شهید به خویشاوندان 💠خانم ه
۲۸۱ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ 4⃣بخش چهارم 🔶️محبت شهید به خویشاوندان 💠پدر شهید یک روز صبح اتفاقی از نزدیکی امامزاده علی‌اشرف(ع) رد می‌شدم. گفتم بروم یک سلامی به امامزاده و شهدا بدهم. جلوی درب امامزاده که رسیدم، دیدم خانمی دارد از امامزاده بیرون می‌آید. آمد جلوی من و به من سلام کرد. من را شناخته بود. گفت: «من حاجتی داشتم. مدتی سر مزار شهید عباس می‌اومدم و به شهید می‌گفتم من برادر بزرگ‌تری ندارم. در حق من برادری کن و دستم رو بگیر. الحمدلله دیروز حاجتم برآورده شد. امروز اول صبح به این مکان اومدم و زیارت عاشورا رو سر مزارش خوندم و ازش تشکر کردم. اون لحظۀ آخر که خواستم از مزارش دور شم، بهش گفتم: شهادت مخصوص مردان میدان جنگ نیست. همان‌طوری که خودت توی وصیت‌‌نامه گفتی شهید شهادت رو به چنگ می‌‌آره، شما هم کمکم کن تا بتونم اجر و ثواب شهید رو توی پروندۀ اعمالم داشته باشم.» 📗 ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
مؤسسه شهید عباس دانشگر
۲۸۱ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ 4⃣بخش چهارم 🔶️محبت شهید به خویشاوندان 💠پدر شه
۲۸۲ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ 4⃣بخش چهارم 🔶️محبت شهید به خویشاوندان 💠 پدر شهید گوشی همراهم زنگ خورد. گفت: «پدر شهید؟» گفتم: «بفرما.» گفت: «من محمد اسداللهی یکی از دانشجویان دانشگاه امام‌حسین(علیه‌السلام) هستم که به‌تازگی دورۀ آموزشی‌م به پایان رسیده. تماس گرفتم تا از شما بخوام برای خرید کتاب شهید عباس، من رو راهنمایی کنید.» گفتم: «شما چطور با عباس آشنا شدید؟» گفت: «فرماندهان ما توی دانشگاه خاطرات زیادی از عباس برامون نقل کردن. من به شهید علاقه‌مند شده‌م و اون رو رفیق شهید خودم انتخاب کردم. با مطالعۀ کتاب آخرین نماز در حلب به راز موفقیت شهید پی بردم. با خودم گفتم هر جوونی که بخواد یک حرکت و بیداری و تحول در روحیات خودش ایجاد کنه، این کتاب براش بسیار مفیده. در این فکر بودم که چطور دوستان بسیجی و بچه‌های هیئت محله‌مون رو با شهید آشنا کنم. حالا که ایام محرم سال ۱۴۰۰ در راهه، دیدم بهترین کار اینه که کتاب شهید عباس رو به جوانان عزادار حسینی هیئتمون هدیه بدم. حالا از شما می‌خوام با مدیر انتشارات شهید کاظمی در قم صحبت کنید تا با قیمت نازل‌تری کتاب رو به من بفروشه.» من گفتم: «حتماً. سفارش لازم رو می‌کنم.» ... 📗 ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
مؤسسه شهید عباس دانشگر
۲۸۲ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ 4⃣بخش چهارم 🔶️محبت شهید به خویشاوندان 💠 پدر ش
۲۸۳ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ 4⃣بخش چهارم 🔶️محبت شهید به خویشاوندان 💠 ادامه خاطره ی پدر شهید .... چند روزی گذشت. دوباره به من زنگ زد گفت: «از شما تشکر می‌کنم. کتاب‌ها با قیمت مناسب به دستم رسید و گفت من ماجرای خرید و اهدای کتاب رو با یکی از دوستان هیئتی در میون گذاشتم. ایشون گفت با چند نفر از دوستان صحبت می‌کنیم تا همراه کتاب یک مهر و جانماز، یه تخته‌شاسی و سنجاق‌سینه عکس شهید نیز بهش اضافه کنیم. همین هم شد. باور کنید ظرف یکی-دو روز پول بقیۀ هدایا هم جور شد. اون‌قدر سریع این اتفاق افتاد که من یقین دارم خود شهید هم کمک کرده. روز تاسوعا، سخنران هیئت حجت‌الاسلام‌والمسلمین جعفرزاده بین عزاداران چند دقیقه‌ای در رابطه با شهدا صحبت کرد و بعد از خوندن وصیت‌نامۀ شهید عباس دانشگر، صد کتاب همراه بسته‌های فرهنگی به عزاداران حسینی اهدا شد.» تشکر کردم و گفتم: «خوش به حالتون! این کار توفیق الهی و یکی از ثمرات پاسدار شدن شماست و شما یه الگوی تربیتی از دانشگاه امام‌حسین(علیه‌السلام) رو به جوون‌ها معرفی کردی. شما جوون‌های عزادار رو با سبک زندگی یه شهید دهه‌هفتادی آشنا کردی تا در کنار شور حسینی، شعور و معرفتشون هم رشد کنه و متعالی شه. بزرگی می‌گفت چه خوبه هیئت‌های مذهبی و هیئت‌های امنای مساجد توی مراسم به‌خصوص ایام محرم در کنار هزینه کردن برای اطعام، تدبیری هم برای انجام یه کار فرهنگی ماندگار و اثرگذارتر داشته باشن و شما این کار رو انجام دادی.» 📗 🔶️ پایان این بخش ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
مؤسسه شهید عباس دانشگر
۲۸۳ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ 4⃣بخش چهارم 🔶️محبت شهید به خویشاوندان 💠 ادامه
۲۸۴ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ پایان کتاب 🔶️ 💠 مستندات شهید 📄 وصیت‌نامه بسم الله الرحمن الرحیم آخر من کجا و شهدا کجا؟ خجالت می‌کشم بخواهم مثل شهدا وصیت کنم؛ من ریزه‌خوار سفرۀ آنان هم نیستم. شهید شهادت را به چنگ می‌آورد؛ راه درازی را طی می‌کند تا به آن مقام می‌رسد؛ اما من چه؟! سیاهی گناه چهره‌ام را پوشانده و تنم را لخت و کسل کرده. حرکت جوهرۀ اصلی انسان است و گناه زنجیر. من سکون را دوست ندارم. عادت به سکون بلای بزرگ پیروان حق است. سکونم مرا بیچاره کرده؛ در این حرکت عالم به‌سمت معبود حقیقی، دست و پایم را اسیر خود کرده. انسان کر می‌شود؛ کور می‌شود؛ نفهم می‌شود؛ گنگ می‌شود و بازهم زندگی می‌کند. بعد از مدتی مست می‌شود و عادت می‌کند به مستی، و وای به حالمان اگر در مستی خوش بگذرانیم و درد نداشته باشیم. درد را انسان بی‌هوش نمی‌کِشد؛ انسان خواب نمی‌فهمد؛ درد را انسان باهوش و بیدار می‌فهمد. راستی! دردهایم کو؟ چرا من بی‌خیال شده‌ام؟ نکند بی‌هوشم؟ نکند خوابم؟ مثل آب خوردن چندین هزار مسلمان را کشتند و ما فقط آن را مخابره کردیم. قلب چند نفرمان به درد آمد؟ چند شب خواب از چشمانمان گریخت؟ آیا مست زندگی نیستیم؟ خدایا! تو هوشیارمان کن! تو مرا بیدار کن. صدای العطش می‌شنوم؛ صدای حرم می‌آید؛ گوش عالم کر است... خیام می‌سوزد، اما دلمان آتش نمی‌گیرد. مرضی بالاتر از این؟! چرا درمانی برایش جست‌وجو نمی‌کنیم؟ روحمان از بین رفته، سرگرم بازیچۀ دنیاییم. ((الَّذِينَ هُمْ فِي خَوْضٍ يَلْعَبُونَ)) 🔸️ ما هستیم. مرده‌ام، تو مرا دوباره حیات ببخش. خوابم، تو بیدارم کن. خدایا! به‌حرمت پای خسته رقیه(سلام‌الله علیها)، به‌حرمت نگاه خستۀ‌ زینب(سلام‌الله علیها)، به‌حرمت چشمان نگران حضرت ولی عصر(عجل‌الله)، به ما حرکت بده. ✍️عباس دانشگر، ۲ اردیبهشت ۹۵ 🔸️ همانا که به بازیچه‌ دنیا فرورفته‌اند. (طور، ۱۲) 📗 ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
مؤسسه شهید عباس دانشگر
۲۸۴ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ پایان کتاب 🔶️ 💠 مستندات شهید 📄 وصیت‌نا
۲۸۵ ✅ ادامه ی کتابِ " رفیق شهیدم مرا متحول کرد " ✍ پایان کتاب 🔶️ 💠 مستندات شهید 📄 وصیت‌نامۀ دوم شهید به خانواده‌اش آن‌قدر کارِ نکرده و حرف نگفته دارم که به همه مدیونم؛ اما حالا دستم از دنیا کوتاه شده. مادرم! همیشه دوست داشتم دست و پایت را ببوسم اما نکردم! الان هم بغضی شده در گلویم. برایم زحمت زیادی کشیدی. مرا به زینب‌(سلام‌الله علیها) ببخش. پدرم! به شما آنچه باید می‌کردم نکردم و دین شما بر گردن من سنگین است. مرا عفو کنید. خواهر عزیز و برادرانم! شما را دوست دارم. به‌جای من، به مادر و پدر خدمت کنید. من که کوتاهی کردم در خدمت به آن دو و اکنون سخت پشیمانم. در تشییع من بی‌تابی نکنید. مراسم شهدا مراسم ترحیم نیست؛ مراسم عزت و افتخار است. با محکمی و صلابت صبر کنید. در اینجا از همه طلب حلالیت می‌طلبم و از شما می‌خواهم از همهۀ دوستان و فامیل‌ها حلالیت بگیرید. من مالی ندارم که بخواهم وصیت تقسیم مال کنم؛ تنها پس‌اندازم را هم که هنوز قسطش پرداخت نشده است، به همسر عزیزم می‌دهم. 📗 ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
📢رهبر معظم انقلاب: 📚باید خرید کتاب، یکی از مخارج اصلی خانواده محسوب شود. مردم باید بیش از خریدن بعضی از وسایل تزییناتی و تجملاتی - مثل این لوسترها، میزهای گوناگون، مبلهای مختلف و پرده و... به کتاب اهمیت بدهند. اول کتاب را مثل نان و خوراکی و وسایل معیشتی لازم بخرند؛ بعد که این تأمین شد به زواید بپردازند. ۷۴/۴/۲۶ ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯
1.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚 شماها که متأسفانه کتاب متاب خیلی اهل کتاب نیستید شما... 📙📒📓📔📕📗📘 📚امروز روز اول نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهرانه، بزرگ ترین رویداد فرهنگی کشور.📚 ╭─┅•🍃🌺🍃•┅─╮ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@shahiddaneshgar ╰─┅•🍃🌸🍃•┅─╯