✴️ کتاب تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق (یا جلسه چهارم-قسمت_‌اول اخلاق مربوط است به نفس ناطقه انسانی. وقتی رفتی از فلسفه مبنای علم اخلاق را به جوهر بودن گرفتی،آن وقت انسان در علم اخلاق برای خودسازی دقت می کندو دیگر خیال نمی کند که اگر غیبتی کرد یک چیز عارضی بود و رفت ،اگر یک دروغ گفت این دروغ یک امر عارضی است . اینگونه نیست وقتی آمدی گفتی علم و عمل جوهرند، دیگر نمی آیی در بحث اخلاق گویی اگر شخص صفات رذیله بدست آورده این صفات رذیله می شود صور برزخی و جهنم و اگر صفات حسنه بدست آورد می شود بهشت.خود شخص بهشت می شود. خود همان راستگویی او می شود درخت،آب،صور برزخی می شود و اگر گناه کرد خود آن متن گناه می شود جهنم،می شود ملائکه شداد. همان ملکات پست در ذات خود شخص می شود ملائکه یعنی نیرویی که این شخص را خود این ملکات او به جهنم می کشانند،نه اینکه خداوند جداگانه برود یکسری ملائکه جدایی را بگیرد و به زور شخص را ببرد داخل چاله و یک مکانی و جایی که در آنجا سنگ و چوب و آتش و اینها آنجا قرار داده بیاندازد چرا؟ چون علم و عمل جوهرند. خود عمل می شود فی نفسه ذات شخص. اگر صفات رذیله بدست آورد اصلا ذات او می شود جهنم. خود دروغگویی او می شود آتشکده،مال یتیم را خورده همین مال یتیم و همین تصرف بی اذن شرعی در این مال جهنم اوست نه یک جهنم جدا. ➖➖➖➖➖➖➖➖ ✴️ @Shakhehtoba ✴️