پس از جنگی سخت، در حالی که دو بازوی شکسته بود، کرد و به شهادت رساند😭 پس از بسیاری از اصحاب امام ، دشمنان به سوی خیمه‌ها بردند. شمر نیزه خود را در خیمه امام فروبرد و فریاد زد که بیاورید تا این خیمه را با بسوزانم.😔 امام او را کرد و حتی دوستش، شَبَث بن رِبعی، نیز او را سرزنش نمود. یک بار دیگر در عصر و قبل از شهادت امام ، شمر قصد داشت به خیمه ، که خاندانش نیز در آن بود، حمله کند و آن را به برد؛ اما او را از این کار برحذر داشت و شمر بازگشت. به رساندن امام (ع)😭😭 شمر به دستور داد تا بدن را هدف قرار دهند😔 سپس با فرمان او، همه به سوی امام بردند و کسانی از جمله سِنان بن اَنَس و زُرْعَة بن نهایی را بر وارد کردند. درباره کسی که سر امام را از تن جدا کرد، روایات گوناگونی وجود دارد که در برخی از آنها از شمر نام برده شده است. به گفته واقدی، شمر امام (ع) را کشت😭 و با اسب🐎 خود بدن آن را لگدکوب کرد.در برخی روایات گفته شده است که وی بر امام نشست و سر او را از قفا جدا کرد😭😭. در زیارت ناحیه نیز شمر قاتل امام (ع) معرفی شده است عبیداللّه بن زیاد، به فرمان یزید بن معاویه، اسرای و سرهای را با شمر و همراهانش به سوی یزید در فرستاد. شمر نزد یزید سخنان آمیزی دربارۀ و دیگر شهدای بیان نمود.😭 پس از بازگشت اهل علیهم السلام به ، شمر نیز با پایان یافتن به بازگشت. گفته شده است که او می‌خواند و از طلب بخشش می‌کرد و در توجیه شرکت در قتل امام می‌گفت که از امرای خود فرمان برداری کرده است. سرنوشت شمر در پی قیام ثقفی در سال ۶۶ قمری، شمر در علیه او شرکت کرد اما وی و دیگر امرای اموی را در جَبّانة السَبیع (از محله‌های کوفه) شکست داد و شمر از گریخت. جمعی را به همراه خود (زِربی) در پی او فرستاد. شمر غلام مختار را کشت و به قریه‌ای به نام گریخت و از آنجا به به نام کلتانیه (بین شوش و روستای صَیمره) رفت و نامه‌ای برای مُصعَب بن زبیر فرستاد که آماده جنگ با بود، اما برخی از مختار، شمر را محاصره کردند و در حالی که یارانش گریخته بودند، او را و سرش را نزد مختار فرستادند و بدنش را پیش سگان🐕‍🦺🐕‍🦺 انداختند نیز سر شمر را برای بن حنفیه فرستاد. جایگاه شمر نزد سنت شمر از پدرش روایت کرده و سبیعی نیز از شمر نموده است، در حالی که، در منابع اهل سنّت از شمر با نکوهش یاد شده و گفته‌اند که او از امام (ع) بوده و شایستگی برای روایت حدیث ندارد پانویس ↑ العقد الفرید، ابن عبدربّه، ج۳، ص۳۱۸ـ۳۲۰. ↑ تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، ج۲۳، ص۱۸۶. ↑ انساب الاشراف، بلاذری، ج۲، ص۴۸۲. ↑ ابن سعد، ج۶، ص۴۶. ↑ فیروزآبادی، ذیل «جشن». ↑ طبقات ابن سعد، ج۶ ص۲۴. ↑ طبقات ابن سعد، ج ۶، ص۴۷ـ۴۸؛ تاریخ مدینه دمشق، ج ۲۳، ص۱۸۷ـ۱۸۸. ↑ انساب الاشراف بلاذری، ج ۲، ص۴۸۷؛ الارشاد شیخ مفید، ج ۲، ص۹۶. ↑ وقعة صفین، نصربن مزاحم، ص۲۶۷ـ۲۶۸؛ تاریخ طبری، ج ۵، ص۲۸. ↑ تاریخ طبری، ج ۵، ص۲۶۹ـ۲۷۰. ↑ وقعة الطف، ابومخفف، ص۱۲۳ـ۱۲۴. ↑ الارشاد شیخ مفید، ج ۲، ص۸۷ـ۸۸. ↑ وقعة الطف، ابومخفف، ص۱۸۷ـ۱۸۸؛ انساب الاشراف بلاذری، ج ۲، ص۴۸۲. ↑ انساب الاشراف بلاذری، ج ۲، ص۴۸۳؛ تاریخ طبری، ج ۵، ص۴۱۴ـ۴۱۵. ↑ انساب الاشراف بلاذری، ج ۲، ص۴۸۳ـ۴۸۴؛ الارشاد شیخ مفید، ج ۲، ص۸۹. ↑ انساب الاشراف بلاذری، ج ۲، ص۴۸۷. ↑ وقعة الطف، ابومخنف، ص۲۰۵؛ انساب الاشراف بلاذری، ج۲، ص۴۸۷؛ الارشاد شیخ مفید، ج ۲، ص۹۶. ↑ تاریخ طبری، ج ۵، ص۴۲۵. ↑ انساب الاشراف بلاذری، ج ۲، ص۴۸۸ـ۴۸۹؛ تاریخ طبری، ج ۵، ص۴۲۶. ↑ انساب الاشراف بلاذری، ج ۲، ص۴۹۳. ↑ تاریخ پس از شهادت امام (ع) و غارت و آتش زدن خیمه‌ها،😔 شمر قصد داشت امام (ع) را که در بستر بود به قتل رساند، اما عده‌ای مانع او شدند. شمر از جمله ماجراجویی بود که در حوادث سود شخصی خود را دنبال می‌کرد و برای نیل به آن از هیچ عملی نبود. وی را مردی و روی توصیف کرده‌اند. امام علیه‌السلام در روز به شمر گفت: «رسول خدا راست گفت که گویا سگ سیاه🐕‍🦺 و 🐩سفیدی را می‌بینم که خون اهل را می‌آشامد». در زیارت ۱عاشورا از شمر با لعن و یاد شده است حوادث پس از در یازدهم محرّم ۶۱، ابن سعد دستور داد سر ۷۲ تن شهدای را از تن جدا کنند😭 و به همراه شمر و تنی چند از فرماندهان سپاه به ، نزد ابن زیاد ببرند. قبیله‌هایی که در نبرد شرکت کرده بودند، برای جایگاه‌یافت