یادکرد مصیبت حضرت عباس(ع)
كنيۀ آن بزرگوار، ابوالفضل و القابش سقّا و قمر بنیهاشم است. عبّاس(ع)، قامتى بلند، سينهاى سِتَبر، بازوانى توانمند و چهرهاى بس زيبا داشت، چُنان كه او را «ماه بنیهاشم» میگفتند. او در هنگام شهادت، 34 سال داشت.
چگونگی شهادت سردار رشید اسلام
🔘 تشنگی به گاهِ کارزار بر حسین(ع) چیره شد و دشمن مانع از رسیدن آب به او میشد؛
حُسَين(ع) عَطِشَ و قَد مَنَعوهُ الماء.
عباس(ع) مشک کوچکی برداشت و با برادرانش؛ عثمان، جعفر و عبدالله برای آوردن آب به سدّ دشمن حمله کرده آن را شکافته تا آبی به لبان تشنۀ برادر برسانند.
در این حمله هر سه برادرش به شهادت رسیدند ؛
قَد قُتِلَ إخوَتُهُ: عُثمانُ و جَعفَرٌ و عَبدُاللّهِ فِي المَعرَكَةِ عَلَى الماء.
عباس(ع) مشک را از آب پُرکرد و آن را به دوش گرفت و تنهایی به سوی حسین(ع) بازگشت؛
مَلَأَ العَبّاسُ (ع) القِربَةَ و جاءَ بِها فَحَمَلَها عَلى ظَهرِهِ إلَى الحُسَينِ(ع) وَحدَهُ.
حسین(ع) از آن آب نوشید؛
فَشَرِبَ مِنهَا الحُسَينُ(ع).
از اینجا به بعد تنهایی امام(ع) شدت یافته امیدِ دشمن برای رسیدن به امام و به شهادت رساندن او قوت میگیرد. از این رو حضرت عباس(ع) مدام در کنار برادر است و از او جدا نمیشود؛
بَينَ يَدَيهِ العَبّاسُ.
دو برادر، پُرتوان در کنار هم شمشیر میزنند تا اینکه دشمن در هجومی سهمگین، بین آن دو فاصله انداخت.
شیخ مفید(ره) مینویسد: دشمنان، گِرد عباس(ع) را گرفتند و او را از حسين(ع)، جدا كردند. عباس(ع) نيز به تنهايى با آنها جنگيد تا به شهادت رسيد. رضوان الهى بر او باد؛
و أحاطَ القَومُ بِالعَبّاسِ (ع) فَاقتَطَعوهُ عَنهُ، فَجَعَلَ يُقاتِلُهُم وَحدَهُ حَتّى قُتِلَ رِضوانُ اللّهِ عَلَيهِ.
عباس را بین فرات و قتلگاه حسین(ع) کُشتند و پس از آن، دستها و پاهایش را از بدنش جدا کردند؛
قُتِلَ بَينَ الفُراتِ و مَصرَعِ الحُسَينِ(ع) و قَطَعوا يَومَئِذٍ يَدَيهِ و رِجلَيهِ.
از سرِ كينهورزى با او و به سبب گرفتاریهايى كه برايشان به وجود آورده بود و كُشتارى كه از آنها كرده بود ؛
حَنَقاً عَلَيهِ، و لِما أبلى فيهِم و قَتَلَ مِنهُم.
🔘 ابن شهرآشوب شهادت او را در آخرین حمله برای آوردن آب میداند و مینویسد: عباس(ع)، در طلب آب میرفت كه بر او حمله بُردند. او هم به آنها حمله بُرد؛
مَضى بِطَلَبِ الماءِ فَحَمَلوا عَلَيهِ و حَمَلَ هُوَ عَلَيهِم.
زيد بن وَرقاى جُهَنى، در پشت درخت خرمايى به كمين او نشست و بر دست راست عباس(ع) ضربهاى زد و آن را قطع كرد؛
فَكَمَنَ لَهُ زَيدُ بنُ وَرقاءَ الجُهَنِيُّ مِن وَراءِ نَخلَةٍ فَضَرَبَهُ عَلى يَمينِه.
عباس(ع)، شمشير رابه دست چپ گرفت و به آنها حمله بُرد؛
فَأَخَذَ السَّيفَ بِشِمالِهِ و حَمَلَ عَلَيهِم
او چنين رَجَز میخواند:
وَاللّهِ إن قَطَعتُمُ يَميني // إنّي احامي أبَداً عَن ديني
به خدا سوگند، اگر دست راستم را قطع كنيد // من، هميشه از دينم حمايت میكنم
آن گاه، جنگيد تا ناتوان شد. حَكيمبنطُفَيل از پشت درخت خرما به او كمين زد و بر دست چپش ضربهاى زد و آن را قطع كرد. رَجَز عباس(ع) عوض شد:
يا نَفسُ لا تَخشَي مِنَ الكُفّارِ // و أبشِري بِرَحمَةِ الجَبّار
اى جان! از كافران مترس // و به رحمت خداى جبران كننده، بشارتت باد!
پس آن ملعون، با عمود آهنين به او زد و عبّاس(ع) را به شهادت رساند؛
فَقَتَلَهُ المَلعونُ بِعَمودٍ مِن حَديدٍ.
در شهادت او حسین(ع) به شدت گریست؛
فَبَكَى الحُسَينُ(ع) بُكاءً شَديداً.
پس از شهادت او حسین(ع) در رثای او گفت: اكنون، پُشتم شكست و چارهام، ناچار گشت؛
الآنَ انكَسَرَ ظَهري و قَلَّت حيلَتي.
#یادکرد_مصیبت #حضرت_عباس