۱۳۶ ✍ این خاطره شگفت‌انگیز است... متن خاطره از کنارش که رد شدم، دیدم قدش کوتاه‌تر از قبل نشون میده. بعد از عملیات پیکرش رو که دیدم، رازِ کوتاه شدنِ قدش رو فهمیدم. ظاهراً توی عملیات، مین پاهاش رو قطع کرده بود، اما برای اینکه روحیه‌ی نیروها حفظ بشه ، روی پاهای قطع شده‌اش ایستاده بود و حتی آخ هم نمی گفت. هیچ کس هم نفهمید جریان چیه... وقتی فهمیدیم که عملیات تموم شد. زمانی که شهید شده بود... 📚منبع: سررسید شمیم یار 1391 @thaghlain 🌹