آموزش حقیقی..
بوی تند عطرش همهی سالن مدرسه را پُر کرده بود. آنقدر بلند حرف میزد که نیاز به گوش تیز کردن نبود.《نمیدونم چش شده از بچگی هِی بردمش کلاسای جورواجور که همه چی را خوب یاد بگیره حالا هیچکدوم کلاسا را که نمیخواد بره هیچ میگه من اصلاً نمیخوام درس بخونم..... 》
ناخودآگاه ذهنم پازل خاطرات را کنار هم چید.
روزهایی را یادآوری کرد که در میان کارهای خانه بلند سورههای کوچک قرآن را میخواندم و نتیجه آن را روزی دیدم که پسرم حین بازی سوره ها را میخواند.
از خوشحالی نمیدانستم چه کنم؛ فقط فهمیدم بدون تحت فشار قرار دادن فرزند هم میتوان آموزش را برایش رقم زد.
✍مریم نوریامامزادهئی
#طلبه_نوشت
#تربیت
#خانواده
˹@tollabolkarimeh˼