🏴🏴🏴
#روز_بیست_و_یکم
#ویژه
#محرم
#زنان_عاشورایی
ام کلثوم دختر امیرالمومنین علیه السلام با کاروان اسرا
آن بانو پس از آن که در کوفه خطبه خواند و آنان را به دلیل سستی و کوتاهی در یاری امام حسین نکوهش کرد، بر سر مردمی که برای تماشای آنان گرد آمده بودند این گونه فریاد کشید:
یا أهلَ الکوفةِ؛ أما تَستَحیونَ من اللّهِ و رسولِه أن تَنظروا إلی حَرَمِ النبیّ ؟
ای مردم کوفه ! آیا از خدا و رسول شرم نمی کنید از این که به حرم و دودمان پیامبر نگاه می کنید ؟
شیخ صدوق می نویسد: ابن زیاد خطاب به ام کلثوم گفت: خدای را سپاس که مردانتان را کشت؛ آنچه را بر سر شما رفت چگونه می بینی ؟
فرمود: ای ابن زیاد ! اگر چشم تو به کشتن حسین روشن شد، بدان که بارها چشم جدش به دیدار او روشن گشته بود. پیامبر او را می بوسید، لب هایش را می مکید و او را بر دوش خود سوار می کرد. ای ابن زیاد ! برای جدّ او پاسخی آماده کن که در روز قیامت دشمن تو خواهد بود .
در مسیر کوفه تا شام واکنش مردم به کاروان اسرا متفاوت بود.
چون به حماة رسیدند. اهالی آن جا از اهل بیت حمایت کردند. امّ کلثوم چون از برخورد آنان با مأموران ابن زیاد آگاه شد، پرسید که نام این شهر چیست ؟ گفتند: حماة. فرمود: خداوند این شهر را از شرّ ستم گران نگه دارد.
برخی شهرها نیز با خوش حالی از مأموران ابن زیاد استقبال کردند. به روایتی وقتی کاروان اسیران به نزدیک بعلبک رسیدند، مردم با خوش حالی تا دو فرسخی شهر به استقبال آن ها رفتند. امّ کلثوم وقتی خوش حالی آنان را بر شهادت امام حسین و یارانش دید، آن ها را با سخنان زیر نفرین کرد:
أباد الله کثَرتَکم، وَ سلَّط علیکم مَن یَقتلُکم؛
خدا زیادی شما را نابود کند و کسی را را بر شما مسلط کند که شما را بکشد.
کتاب نقش زنان در حماسه عاشورا صص ۲۱۱ و۲۱۲
@zananetamadonsaz