eitaa logo
زنان تمدن ساز تاریخ
56 دنبال‌کننده
274 عکس
4 ویدیو
18 فایل
بستری برای آشنایی با نقش و تاثیر بانوان در جریان تمدن توحیدی انبیا و اولیای الهی با ما همراه باشید و ما را به بانوان دغدغه مند معرفی کنید. اینجا از تو می گوییم بانو.... ارتباط با ادمین: @drhsadat با نشر مطالب همراه با لینک کانال، ما را همراهی کنید.🌸
مشاهده در ایتا
دانلود
11.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 🖤 🖤حضرت ام کلثوم (سلام‌الله علیها) 🚩سلسله روایت‌های نقش بانوان در کربلا 🎤 سرکار خانم فخر روحانی 🏴هر روز در ماه محرم، با نقش یکی از بانوان برجسته و اثرگذار در این واقعه آشنا می‌شویم. 🗓دوم محرم الحرام ١۴۴٢ ✅ قسمت سوم ▪️معاونت فرهنگی تبلیغی استان قم 🔰@tablighwhc
🏴🏴🏴 ام کلثوم دختر امیرالمومنین علیه السلام برخی بر این باورند که علی علیه السلام دو دختر به نام امّ کلثوم داشته است: یکی از فاطمه زهراست که در زمان امام حسن، یعنی پیش از سال ۵۰ هجری از دنیا رفته است . ولی ابن شهر آشوب گفته است که امّ کلثوم پس از عمر، با عون، محمد و عبداللّه پسران جعفر طیار یکی پس از مرگ دیگری ازدواج کرده است که بدون تردید ازدواجش با عبد اللّه همسر زینب کبری پس از وفات آن بانو بوده است . این دو تاریخ وفات باید متعلق به این دو امّ کلثوم باشد، نه یکی از آن ها، اما کدام یک زودتر درگذشته اند ؟ سید محسن امین می گوید: علی علیه السلام دو دختر به نام امّ کلثوم داشته است: ام کلثوم کبری دختر فاطمه که پیش از واقعه کربلا از دنیا رفته است و امّ کلثوم دیگر که به زینب صغری موسوم بوده است . بنابراین ام کلثومی که همراه کاروان حسینی بوده از یکی دیگر از همسران علی علیه السلام بوده است . او در شب عاشورا پس از شنیدن اشعار امام درباره بی وفایی دنیا فریاد برآورد: « وا محمّداه، وا علیاه، وا أمّاه، وا فاطماه، وا حسناه، وا حسیناه، واضیعتاه بعدک یا أباعبدالله » و در حالی که این ها را صدا می زد گفت: "ای وای از آن درماندگی که پس از تو گریبان گیر ما خواهد شد ای اباعبدالله !". و امام خواهرش را تسلی داد. در روز عاشورا امام زین العابدین علیه السلام وقتی که تنهایی پدر را دید با عصا و شمشیر از جای برخاست تا امام حسین را یاری کند، اما امام به امّ کلثوم فرمود: "خواهرم او را نگه دار و به خیمه بر گردان تا زمین از نسل آل محمد خالی نماند." وی نیز چنین کرد. کتاب نقش زنان در حماسه عاشورا صص ۲۰۹-۲۱۰ @zananetamadonsaz
🏴🏴🏴 ام کلثوم دختر امیرالمومنین علیه السلام با کاروان اسرا آن بانو پس از آن که در کوفه خطبه خواند و آنان را به دلیل سستی و کوتاهی در یاری امام حسین نکوهش کرد، بر سر مردمی که برای تماشای آنان گرد آمده بودند این گونه فریاد کشید: یا أهلَ الکوفةِ؛ أما تَستَحیونَ من اللّهِ و رسولِه أن تَنظروا إلی حَرَمِ النبیّ ؟ ای مردم کوفه ! آیا از خدا و رسول شرم نمی کنید از این که به حرم و دودمان پیامبر نگاه می کنید ؟ شیخ صدوق می نویسد: ابن زیاد خطاب به ام کلثوم گفت: خدای را سپاس که مردانتان را کشت؛ آنچه را بر سر شما رفت چگونه می بینی ؟ فرمود: ای ابن زیاد ! اگر چشم تو به کشتن حسین روشن شد، بدان که بارها چشم جدش به دیدار او روشن گشته بود. پیامبر او را می بوسید، لب هایش را می مکید و او را بر دوش خود سوار می کرد. ای ابن زیاد ! برای جدّ او پاسخی آماده کن که در روز قیامت دشمن تو خواهد بود . در مسیر کوفه تا شام واکنش مردم به کاروان اسرا متفاوت بود. چون به حماة رسیدند. اهالی آن جا از اهل بیت حمایت کردند. امّ کلثوم چون از برخورد آنان با مأموران ابن زیاد آگاه شد، پرسید که نام این شهر چیست ؟ گفتند: حماة. فرمود: خداوند این شهر را از شرّ ستم گران نگه دارد. برخی شهرها نیز با خوش حالی از مأموران ابن زیاد استقبال کردند. به روایتی وقتی کاروان اسیران به نزدیک بعلبک رسیدند، مردم با خوش حالی تا دو فرسخی شهر به استقبال آن ها رفتند. امّ کلثوم وقتی خوش حالی آنان را بر شهادت امام حسین و یارانش دید، آن ها را با سخنان زیر نفرین کرد: أباد الله کثَرتَکم، وَ سلَّط علیکم مَن یَقتلُکم؛ خدا زیادی شما را نابود کند و کسی را را بر شما مسلط کند که شما را بکشد. کتاب نقش زنان در حماسه عاشورا صص ۲۱۱ و۲۱۲ @zananetamadonsaz
🏴🏴🏴 بانو امّ کلثوم در رویارویی یزید و مرد شامی در مجلس یزید وقتی مردی از اهل شام، فاطمه دختر امام حسین علیه السلام را به کنیزی خواست، امّ کلثوم بسیار ناراحت شد و به آن مرد شامی گفت: ساکت شو ای فرومایه ترین و پست ترین مردان ! خدا زبان تو را قطع، چشم تو را کور و دستت را خشک کند و جهنم را جایگاه تو قرار دهد. فرزندان پیامبران خدمت گزار دشمنان نمی شوند. راوی می گوید: به خدا سوگند ! هنوز سخن امّ کلثوم تمام نشده بود که خدا دعای او را اجابت کرد. ام کلثوم فرمود: خدای را سپاس که کیفرش را پیش از آخرت شامل حال تو کرد. این کیفر کسی است که متعرّض حرم رسول خدا صلی الله علیه و آله شود. بانو امّ کلثوم در برابر سخنان یزید پس از آن که اهل بیت علیهم السلام، مردم شام را با سخنان و خطبه های خود و هم چنین با سوگواری و مرثیه سرایی بر امام حسین دگرگون کردند، یزید به ظاهر از آنان خواست که در شام بمانند، ولی اهل بیت خواستار بازگشت به مدینه شدند. یزید دستور داد محمل هایی را حاضر و برای آنان زینت کنند و اموالی را نیز بر آنان عرضه داشت و گفت: ای ام کلثوم ! این اموال را عوض آنچه به شما رسیده دریافت کنید. ام کلثوم در پاسخ فرمود: « یا یزید ما اقل حیاءک و اصلب وجهک ؟ اتقتل اخی و اهل بیتی و تعطینی عوضهم ». کتاب نقش زنان در حماسه عاشورا صص ۲۱۴-۲۱۵ @zananetamadonsaz
🏴🏴🏴 بانو فاطمه دختر امام علی علیه السلام بانو فاطمه یکی دیگر از دختران امیرالمومنین علی علیه السلام می باشد که با محمد بن حنفیه از یک مادرند. او در کربلا حضور داشت و همراه اسیران به کوفه و شام رفت . این بانو از زنان فاضلی بود که با عمر طولانی اش زمان امام صادق علیه السلام را درک کرد. حرث بن کعب از او روایت می کند که یزید فرمان داد زنان و کودکان اسیر را همراه علی بن الحسین علیه السلام در جایی مسکن دادند که از سرما و گرما در امان نباشند. آنان نیز چنین کردند، به گونه ای که صورت های اسیران پوست انداخت . برخی از منابع نقل کرده اند: وقتی که کاروان اسیران و اهل بیت علیهم السلام وارد مدینه شدند، فاطمه دختر امام علی به خواهرش زینب گفت: این مرد به ما نیکی کرد، آیا نزد و چیزی هست تا به عنوان هدیه به او بپردازیم ؟ حضرت زینب در پاسخ فرمود: به خدا سوگند ! در نزد ما چیزی نیست که صله دهیم مگر بخشی از زیورها که برای ما مانده است. فاطمه و زینب دو دست بند و دو بازوبند به او هدیه و از وی عذرخواهی کردند. آن مرد از این بخشش متأثر شد، زیرا می دانست که آن ها از جهت مالی در تنگنا هستند، لذا با احترام آن ها را رد کرد و گفت: من اگر این کار را برای دنیا انجام داده بودم همین ها مرا کفایت می کرد، ولی به خدا سوگند من این کار را تنها برای رضای خدا و قرابت شما با رسول خدا صلی الله علیه و آله انجام داده ام ! هم چنین از فاطمه دختر امام علی علیه السلام نقل شده است که پس از شهادت امام حسین علیه السلام هیچ زنی از ما حنا نبست و میل سرمه ای به چشمش نگرداند و مویش را شانه نکرد، تا آن گاه که مختار سر بریده ابن زیاد را به مدینه فرستاد. کتاب نقش زنان در حماسه عاشورا صص ۲۱۶ و ۲۱۷ @zananetamadonsaz
🏴🏴🏴 بانو ام عبداللّه دختر امام حسن علیه السلام ام عبداللّه، نامش فاطمه فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام است . از او سه فرزند به نام های محمد، حسن و علی به دنیا آمدند . او در صداقت و راست گویی بی نظیر بود. در میان فرزندان امام حسن زنی با فضیلت تر از او وجود نداشت. امام صادق علیه السلام درباره او می فرماید: « کانت صدیقةً لم تُدرَک فی آلِ الحسن امراةٌ مثلَها ». از امام باقر علیه السلام روایت شده که روزی مادرم در کنار دیواری نشسته بود که از دیوار صدایی بلند شد و در حال فرو ریختن بود. او دستش را به دیوار گذاشت و گفت: نه، به حق مصطفی ! خدا اجازه فرو ریختن به تو نمی دهد تا من بر خیزم. دیوار هم چنان بر جای ماند تا وی برخاست و رفت، آن گاه فرو ریخت. او نخستین زن هاشمی و علوی بود که فرزندی هاشمی و علوی به دنیا آورد. او همراه کاروان حسینی با همسرش امام سجاد علیه السلام و فرزند خردسالش امام محمد باقر علیه السلام به اسارت رفت و در ابلاغ پیام شهدا با دیگر اهل بیت سهیم و شریک بود. کتاب نقش زنان در حماسه عاشورا صص ۲۱۹ و ۲۲۰ @zananetamadonsaz
🏴🏴🏴 فاطمه دختر امام حسین علیه السلام مادر فاطمه ام اسحاق دختر طلحه بن عبید الله ( یا عبد الله تمیمی ) بود . او از زنان با فضیلت و نمونه در روزگار خویش به شمار می آمد. نمازی می نویسد: او از نظر تقوا، کمال و فضایل و زیبایی نظیر نداشت، به گونه ای که او را حور العین می گفتند . وی از پدرش امام حسین، فاطمه زهرا، دختر رسول خدا، ابن عباس، بلال موذن پیامبر، اسماء بنت عمیس و عایشه نقل حدیث کرده است. فاطمه با عموزاده اش، حسن مثنی، فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام ازدواج کرد. در چگونگی خواستگاری او آمده است: حسن بن حسن از عمویش امام حسین علیه السلام تقاضا کرد که یکی از دو دخترش سکینه یا فاطمه را به ازدواج او در آورد. امام فرمود: هر کدام را دوست داری انتخاب کن. حسن از پاسخ شرم کرد. آن گاه امام فرمود: برای تو فاطمه را برمی گزینم؛ همانا او بیشترین شباهت را به مادرم فاطمه زهرا علیهاالسلام دارد. سپس وی را به ازدواج حسن درآورد . فاطمه به همراه پدر و همسرش به کربلا آمد و در همه مصائب اهل بیت شرکت داشت. بر اساس فرموده امام باقر علیه السلام، امام حسین علیه السلام در آستانه شهادت نوشته پیچیده ای را به دخترش فاطمه داد و وصیت زبانی نیز به او کرد. سپس فرمود: دخترم این را به بزرگ ترین فرزندانم بده. چون در آن زمان امام زین العابدین بیمار بود، فاطمه بعدها آن نوشته را به او تسلیم کرد و پس از آن به ما رسید . ابی الجارود می گوید: از امام پرسیدم: خدا مرا فدای شما گرداند، در آن کتاب چه بود ؟ امام باقر علیه السلام فرمود: به خدا سوگند ! در آن کتاب هر آنچه را که فرزندان آدم نیاز دارند از زمانی که خداوند آدم را آفرید تا زمانی که دنیا را نابود کند، وجود دارد. به خدا سوگند ! در آن همه حدود حتی ارش خدش هست . از این روایت استفاده می شود، امانتی که امام حسین به دخترش فاطمه سپرده غیر از آن امانتی بوده است که به ام سلمه هنگام حرکت از مدینه سپرده بود. کتاب نقش زنان در حماسه عاشورا صص ۲۲۴ و ۲۲۵ @zananetamadonsaz
🏴🏴🏴 بانو سکینه دختر امام حسین علیه السلام مادر سکینه رباب نام داشت. نامش را امینه، آمنه، امیمه، امامه و امیّه ذکر کرده اند. سکینه لقبی است که از سوی پدر و مادر به وی داده شده است . او سید زنان عصر خویش بود. در عقل و ادب، اخلاق، هوش و عفت بر همه زنان برتری داشت. وی را عفیفه، بخشنده، فصیح و بلیغ، با وقار و ... نیکوترین زنان عصر خویش دانسته اند. سکینه در رویداد کربلا دوازده یا پانزده سال داشت. زرکلی درباره او می نویسد: سکینه دختر حسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام زنی شریف، شاعر و کریم است. وی از زیباترین، خوش نفس ترین و سرور زنان عصر خویش بود. بزرگان و شاعران قریش به خدمت او می آمدند تا درباره اشعارشان اظهار نظر کند. مجلس را به گونه ای ترتیب داده بود که آن ها او را نمی دیدند ولی وی آنان را می دید. اشعارشان را می خواندند و او یکی را بر دیگری برتری می داد. گاه نیز اشعار آنان را نقد می کرد و هدیه و جایزه به آنان می داد . امام حسین علیه السلام از او به عنوان یا خیرة النسوان یاد کرده است. سکینه افزون بر علم و ادب جزء راویان حدیث به شمار می آید، هر چند اندکی از روایات او نقل شده است. وی حدیث: حَمَلةُ القرآنِ عُرفاءُ أهل الجنّةِ یومَ القیامةِ؛ حاملان قرآن سروران اهل بهشتند در روز قیامت. را از پیامبر نقل کرده است . ابن حیان هنگام معرفی سکینه آورده است که وی از اهل بیت خود روایت می کند و از او اهل کوفه روایت می کنند . کتاب نقش زنان در حماسه عاشورا صص ۲۳۲ و ۲۳۳ @zananetamadonsaz
🏴🏴🏴 بانو سکینه دختر امام حسین علیه السلام پس از رویداد عاشورا، خانه او جایگاه علم، ادب، فقه وحدیث بود. این بانوی بزرگ و عبدالله شیرخوار که در کربلا شهید شدند، فرزندان بانو رباب همسر سالار شهیدان امام حسین بودند. سکینه با عبدالله بن حسن علیه السلام ازدواج کرد، ولی پیش از زفاف در کربلا به شهادت رسید و هیچ فرزندی از ازدواج آن ها به دنیا نیامد . سکینه روزی با دختر عثمان، خلیفه سوم در مجلسی بود. او برای فخرفروشی بر سکینه گفت: أنا بنتُ الشهیدِ؛ من دختر شهید هستم. سکینه جوابش را نداد، تا این که صدای اذان برخاست. همین که مؤذن گفت: « اشهد ان محمدا رسول الله » سکینه گفت: این پدر من است یا تو ؟ دختر عثمان شرمنده شد و گفت: دیگر به شما فخر نخواهم فروخت . پس از حماسه عاشورا برخوردهای زیادی از او با امویان نقل شده است؛ از جمله نوشته اند: وقتی مروان بن حکم به علی علیه السلام ناسزا می گفت، سکینه به سختی در برابر او می ایستاد و به او و پدرش بد می گفت . سکینه روز جمعه در پوششی کامل با گروهی از زنان و خدمت کاران خود به نماز جمعه می رفت و در برابر ابن مطیره ( خالدبن عبدالملک بن حارث بن حکم ) می ایستاد. وی به بد گویی های او از علی علیه السلام پاسخ می داد و در برابر به او و اربابانش بد می گفت. آن ها که جرئت بر خورد با سکینه را نداشتند، همراهان او را کتک می زدند . کتاب نقش زنان در حماسه عاشورا صص ۲۳۳ و ۲۳۴ @zananetamadonsaz
🏴🏴🏴 بانو سکینه دختر امام حسین علیه السلام امام حسین علیه السلام درباره سکینه می فرمود: أمّا سُکَینةُ، فغالبَ علیها الاستغراقُ مع اللهِ ؛ اما سکینه بیشتر محو جمال خدای متعال است. درباره ازدواج های متعدد حضرت سکینه پس از عبدالله، گزارش های گوناگونی نقل شده است. ... دخیل نتیجه گرفته است که او تنها به عقد عبدالله حسن در آمد و او نیز پیش از زفاف در کربلا شهید شد . بسیاری از عالمان اهل سنت همین دیدگاه را نقل کرده و پذیرفته اند . سکینه یکی از گزارشگران رویداد کربلاست. از وی گزارش هایی در باره عصر تاسوعا و شب عاشورا، هنگام وداع پدر، شهادت قمر بنی هاشم، علی اکبر و ... نقل شده است. در یکی از این گزارش ها آمده است: وقتی که امام دید اهل بیت و همه یارانش کشته شده اند، برای وداع به خیمه ها آمد و به سکینه و دیگر زنان سلام داد. سکینه پس از وداع امام با اهل بیت صدا زد: یا ابه استسلمت للموت ؟؛ پدر آیا تسلیم مرگ شده ای ؟ امام فرمود: چگونه تسلیم مرگ نشود، کسی که یار و یاوری ندارد . سپس امام او را در آغوش گرفت و با دست مبارک خویش اشک چشمانش را پاک کرد و فرمود: سیطول بعدی یا سکینه فاعلمی منک البکاء اذ الحمام دهانی لا تحرقی قلبی بدمعِکِ حسرةً ما دام الروحُ منّی فی جثمانی فإذا قُتِلتُ فأنتِ أولی بالذی تبکینهُ یا خیرة النسوان به زودی بر مصیبت من گریه های طولانی در پیش داری. تا جان در بدن دارم، مرا از اشک حسرت خود مسوزان. ای بهترین زنان ! هنگامی که من کشته شدم، تو برای گریستن بر من سزاوارترینی. کتاب نقش زنان در حماسه عاشورا صص ۲۳۵ و ۲۳۶ @zananetamadonsaz
🏴🏴🏴 بانو سکینه با کاروان اسیران پس از شهادت امام، دوره اسارت زنان هاشمی آغاز می شود. نوشته اند دشمن وقتی که زنان را از میان کشته ها عبور داد، سکینه خود را روی جسد پدر انداخت و آن را در آغوش گرفت. در اثر گریه بی هوش شد و در آن حالت شنید که پدرش می فرماید: شیعتی مَهـما شَرِبتُم مـاءَ عذبٍ فَاذکُرونی أو سَمِعتُم بغریبٍ أو شهیدٍ فَاندبونی شیعیان من ! هر گاه آب گوارایی نوشیدید، مرا به یاد آورید، یا اگر از غریب یا شهیدی سخن به میان آمد بر من گریه کنید. سکینه جسد پدر را رها نمی کرد، تا این که گروهی از اعراب وی را با زور از بدن پدر جدا کردند . روز یازدهم محرم، او همراه دیگر زنان هاشمی در حالی که بر شتر برهنه سوار بود، از کربلا به کوفه و شام به اسارت برده شد . در طول اسارت کوفه گزارش خاصی از سکینه در دست نیست. گویا غم و اندوه شدید سکینه در شهادت پدر، برادران و خویشان زمینه هر گونه گزارشی را از بین برده است. ورود کاروان اسیران به شام کاروان اسیران در اول ماه صفر سال ۶۱ ق. به شام وارد شدند. سهل ساعدی می گوید: پنداشتم مردم شام جشنی دارند که من از آن بی خبرم، پرسیدم: آیا عید است ؟ گفتند: ای پیرمرد ! مثل این که غریبه ای ؟ گفتم: من سهل بن ساعدی از اصحاب پیامبرم. گفتند: تعجب است ای سعد که از آسمان خون نمی بارد و زمین اهلش را فرو نمی برد. این سر حسین و یاران اوست که از عراق به شام هدیه می آورند و مردم شادی می کنند. در کنار دروازه ایستادم، تا این که پرچم ها رسیدند. مردی در جلو نیزه ای بلند در دست داشت و سر حسین که شباهتی تمام به پیامبر داشت، بالای نیزه بود. به دنبال آن کاروان زنان و کودکان می آمدند. جلو رفتم و از یکی از آنان پرسیدم: تو کیستی ؟ گفت: سکینه دختر امام حسین. خودم را معرفی کردم و گفتم: آیا حاجتی داری ؟ گفت: به نیزه داری که این سر مقدس را می برد، بگو از ما جلوتر حرکت کند، تا مردم به نگاه کردن آن مشغول شوند و به حرم رسول خدا صلی الله علیه و آله چشم ندوزند. سهل به سرعت رفت و چهارصد دینار به نیزه دار داد. او نیز سر مطهر را از میان زنان بیرون برد . کتاب نقش زنان در حماسه عاشورا صص ۲۳۸ و ۲۳۹ @zananetamadonsaz
🏴🏴🏴 بانو سکینه با کاروان اسرا در گزارش دیگری آمده است: وقتی زنان را وارد مجلس یزید کردند، از نام آن ها پرسید و خطاب به حضرت سکینه گفت: این زن کیست ؟ گفتند: سکینه دختر حسین است. یزید گفت: تو سکینه هستی ؟ سکینه گریست و به قدری ناراحت شد که نزدیک بود جان بسپارد. یزید گفت: چرا گریه می کنی ؟ فرمود: چگونه گریه نکند کسی که پوشش ندارد، تا صورتش را از نگاه تو و اهل مجلس بپوشاند ؟ یزید گفت: ای سکینه پدرت حق مرا منکر شد، قطع رحم با من کرد و در ریاست با من ستیز نمود. سکینه گریست و فرمود: ای یزید ! از کشتن پدرم خوش حال مباش. او پیرو خدا و رسولش بود و دعوت حق را لبیک گفت و به سعادت رسید، ولی روزی خواهد آمد که تو را بازخواست می کنند. خود را برای آن روز آماده پاسخ گویی کن، ولی از کجا معلوم که تو بتوانی پاسخ بدهی ؟ یزید گفت: ساکت باش پدرت بر من حقی نداشت. کتاب نقش زنان در حماسه عاشورا ص ۲۴۰ @zananetamadonsaz