⚫یک فاتحه وتوحید،
نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (علیه السلام)
وحضرت نرجس خاتون(سلام الله علیها) و
و محمد و آل محمد، پیامبران،شهدای اسلام و همه اموات از جمله دوستان اهل ولایت امیرالمومنین علیه السلام
💚ای مولای ما، ای امام ما،یابقیةالله فی ارضه به رسم ادب،برای پدر و مادر بزرگوارتان، هدیه ای فرستادیم،شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن،همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد...🥀
❪آجرک الله یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف❫
🌱عالم به فدای قلب داغدارت آقاجانم
❖═▩ஜ••🍃••ஜ▩═❖
#اٌمّ_اَبیها
#زندگینامه_حضرت زهرا (س)🌿
#قسمت_سوم
_تو از کجا چنین پیشگویی را میکنی؟
_من علائم آخرین پیامبر خداوند را در تورات خوانده ام و...
ـــــ
خدیجه ، مجلس را ترک میکند؛؟بهطرف خانه عموی خویش می رود و سخنان دانشمند یهود را بازگو می کند .
« ورقة بن نوفل » ، سر به زیر دارد و با دقت فراوان به سخنان دختر برادر خویش می اندیشد .
هنگامی که نوبت به پاسخ می رسد ، سر بر می دارد و به خدیجه می گوید : من بارها برای تو گفته ام که مردی از میان قریش برانگیخته می شود ، تا مردم را هدایت کند .
او یکی از ثروتمندترین زنان قریش را به همسری اختیار می کند ...
« ورقة بن نوفل » ، چند لحظه ای ساکت می شود و در ذهن خویش به جستجو می پردازد : هیچ کس از زنان قریش ، به پاکی و پاکدامنی و زیبایی و ثروت خدیجه نمی رسند .
خدیجه ، دارای آنچنان روح لطیفی است ، که فقط اومی تواند شایسته چنین کرامتی از طرف خداوند باشد .
مردان بانفوذ و ثروتمندی از مکه ، بارها و بارها ، تقاضای ازدواج با خدیجه را داشته اند و او ، تاکنون به تمام این پیشنهادها جواب رد داده است .
اگر هر کدام از این مردان ، به زن دیگری غیر از خدیجه ، پیشنهاد ازدواج داده بودند ، پیشنهادشان با استقبال فراوان ، پذیرفته می شد ،
اما دختر برادرش ..
! چه می خواهد خدیجه ؟ ! ...
خدیجـه نیز که همچنان در اندیشه است ، سخنی می گوید .
آخـرین کلام عمـوی دانای خود را بر دل می نشاند و از نزد او می رود :
ای خدیجـه ! می بینم که روزی فرا خواهد رسید ؛ روزی که تو ، با شریف ترین مرد روی زمین ازدواج می کنی ! ...
شب از نیمه گذشته است که واقعه ای روی می دهد :
خدیجه ، سرآسیمه از بستر برمی خیزد . بدنش از رویایی که دیده ، داغ شده است !
این کیست که بر آستانه قلب من پا گذاشته است ؟!
های ... های ... چه خبر شده است ؟
کجا بودم ، کجا هستم و کجا خواهم بود !
سینه ام اکنون از بار گرانی که مرموز است و ناشناخته ، سنگینی میکند...
#ادامه_دارد...
✍کپی مطالب باذکر صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان عج جایز است✔️
╭═━⊰🍃🌸🍃⊱━═|
#اٌمّ_اَبیها
#زندگینامه_حضرت زهرا (س)🌿
#قسمت_چهارم
دیشب ! می دانی چه خوابی دیدم ؟
به دل همچون آسمان خویش می نگریستم ؛ بر بام بلند آرزوها و اندیشه هایم ایستاده بودم و نگاه می کردم .
اشکهای ستارگان را بر گونه های دلم احساس می کردم . سینه ام ؛ سینه ام اما سنگین بود .
صد گنج پنهانی ، بر سینه ام سنگینی می کرد .
آوای سینه خویش را شنیدم که به سـتـاره ها می گفت : آی ستار ....... ها !
کیست از شما ، که بتواند مرا از زیر این آوار سنگین بیرون کشد ! و خورشید را دیدم ! خورشید ، در آسـمـان مکه بود ! چرخ می خورد و نورافشانی می کرد .
نگاه کردم ؛
به بالای سرم نگاه کردم :
خورشید را می دیدم ؛ می توانستمش ببینم !
نورش ، همانند يك اقيانوس بود !
اقیانوس پاکی و صفا و گرمی و روشنایی !
و من ، خود را مثل يك ماهی یی دیدم که می توانستم در این اقیانوس ، شنا کنم !
بعد ، خورشید را دیدم که آرام آرام پایین می آید .
آه ! چه می دیدم !
متعجب بودم ؛ اما کوچکترین خط ناخشنودی را بر آسمان دلم نمی دیدم ، مشاهده نمی کردم ،
احساس نداشتم .
ـــــ
خورشید ، در خانه من فرود آمد !
در خانه من ! ...
و تا صبح بیدار می ماند .
خدیجه ، امروز حالتی دیگر دارد .
بسیار اندیشیده است و می داند که باید چکار کند . یکی از زنانی را که در خدمتش می باشد ، صدا می زند و او را به سوی محمد می فرستد .
فرستاده ، به خانه محمد می رود و با جوان قریش به گفتگو می نشیند .
_ای محمد ! چرا خانه خویش را با آوردن يك همسر مناسب ، روشنایی نمی بخشی ؟
_میدانی که وضع زندگی من ، رو به راه نبوده است . تازه ... تازه .... چند روزی است که کاری برای خویش دست و پا کرده ام و ...
_ اینها که می گویی ، صحیح است ؛ اما هرگاه من ، زنی زیبا ، شریف ، پاکدامن و ثروتمند را به تو معرفی کنم ،
آیا می پذیری که با او ازدواج کنی ؟
ـ منظورت کیست ؟
- خديجه !
- اوه ... زندگی خدیجه با زندگی من ! چگونه او حاضر . می شود که با مردی تنگدست ؛ همچون من ، ازدواج کند ؟
_رضایت او با من ! تو ساعتی را مشخص کن که با خویشاوندان خویش ، درباره این موضوع صحبت کنی . محمد ، لحظاتی کوتاه بر بال اندیشه خویش می نشیند :
خدیجه اشرافی ، او را انتخاب کرده است . او که ، تنها با مزدی برابر چهار شتر ، در خدمتش بوده است . به خاطرچی؟
به خاطر پاکی ، امانت و شرافت اخلاقی وی ! حقیقت ، خدیجه به فداکاری بزرگی دست می زند ، و به پاداش این گذشت ، باید او را پذیرفت .
اما من که هستم ؟!
یتیمی با زندگی دشوار !
تا پنج سالگی در بادیه زیسته پدرم را هرگز ندیده ام . داغ مرگ مادر خویش را در شش سالگی بر دل داشته ام .
#ادامه_دارد...
✍کپی مطالب باذکر صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان عج جایز است✔️
مداحی_آنلاین_هر_نامحرمی_رو_،_به_روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها_راه.mp3
5.78M
🏴 #ایام_فاطمیه
♨️هر نامحرمی رو ، به روضه حضرت زهرا (س) راه نمیدن
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #دارستانی
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
🔴 حتما حتما گوش کنید
خوش به حال عزیزانی که بانی روضه فاطمیه بودند.
- حاج مهدی رسولی.mp3
3.52M
شهادت رویای ناتمومه...🥺💔)
نکنه فردای قیامت شهدا با صورت خونی
محضرت بیان
یکی بی سر ، یکی پهلو شکسته ، یکی بی دست..
من چیکار کنم آقا ؟ 💔
ماروهمقبولکنبهحقمادرپهلوشکسته 😭
.#سه_شنبه_های_مهدوی
#سه_شنبه_های_جمکرانی
🍂عمریست که جنس آهِ مان هجرانی ست...
دردِ دل ما همان که تو می دانی ست....
🍂با یاد تو جمکرانِ دل ابری شد ...
هر هفته سه شنبه های ما بارانی ست...
#اللهمعجللولیکالفرج
مداحی آنلاین - یا اباصالح پس کی میایی؟.mp3
9.93M
.#نماهنگ #زمزمه
صاحب زمانی ...
باز کردهام هواتو یار جمکرانی
🎙 مجتبی_رمضانی
🌷 التماس_دعای_فرج
#امام_زمان
اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ
.#سه_شنبه_های_مهدوی
#سه_شنبه_های_جمکرانی