#با_هم_بشنویم (58) - در پیام رسان ایتا
#روانشناختی_و_تربیتی
عنوان بحث: #نظم_و_فرزندپروری
جلساتی در ارتباط با دغدغه ی والدین - خصوصاً مادران - در ارتباط با نظم فرزندان.
امید که مفید دوستداران صاحب الزمان علیه السلام باشد.
👇🏻🌷👇🏻🌷👇🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
المستغاثُ بِکَ یا صاحب الزمان
سایت و کانال های منتسب به سیدمحمد خردمند، معرف بخشی از تلاش های علمی - فرهنگی و یا خاطرات و رویکردهای یک فرد است.
فردی که نه ادعای کمال دارد و نه سخن و قلم خود را تمام می داند؛ اما با حسن ظن به لطف الهی #گزارش گونه ای از کوشش ها و آموخته هایش را به امیدِ استفاده و مفید بودن و نوعی نظم بخشی به داشته ها و یافته هایش عرضه می نماید.
خواسته است کمترین غلط را داشته و بهترین را تقدیم کند اما ...!
در برابر تذکرات و توجّهاتی که عرضه می شود او خود اولین مخاطب و گاه توبیخ شونده است و البته از همگان می خواهد در مواجهه با هر ابهام و خطایی با مشخص نمودن مطلب مورد نظر (اعم از فایل صوتی یا متن ارسالی) او را در زلال تر ساختن مطالب یاری رسانند.
ممنون شما 🌹
آدرس کانال سیدمحمد خردمند در تلگرام:
https://t.me/S_M_Kheradmand
آدرس کانال سیدمحمد خردمند در بله:
https://ble.ir/S_M_Kheradmand
آدرس کانال سیدمحمد خردمند در ایتا:
https://eitaa.com/s_m_kheradmand
آدرس سایت شخصی سیدمحمد خردمند:
http://sm-kheradmand.com
#روز_نگاشت - 1378
* دوشنبه – 29 آذر 1378 – 11 زمضان المبارک 1420 – 20 دسامبر 1999
صبح اول وقت مدرسه بودم و زنگ اول به پیگیری کار نمازخانه، گفتگویی برای کار کتابخانه پرداختم. کتابهای شعر را بررسی کردم تا اشعاری برای شهادت حضرت مولا علی علیه السلام پیدا کنم. دو شعر با نام «شهید محراب» و «اول مظلوم» پیدا کردم و سر کلاس سومها گفتم که به شهادت حضرت علی علیه السلام نزدیک میشویم و این شعرها را خواندم. در کلاس «سوم الف» شعر «شهید محراب» بیست رأی آورد و شعر «اول مظلوم» شش رأی. در کلاس «سوم ب» هر دو شعر هفده رأی آورد. جالب بود و خود بچهها ابراز کردند که آقا با هر کلاس یک شعر کار کنید تا مثل دفعه قبل برای خواندن شلوغ نشود.
• آقای مرتضایی نسبت به ریلکس بودن کلاسهای من ابراز مثبت داشتند.
• در دفتر معلم کلاس پنجم آقای حبیبی، صحبتهایی راجع به دانش آموز ... از کلاس پنجم داشتم. ایشان می گفتند: من خیلی وقت است تسلیمم اما حالا دیگر نمیدانم چه کنم! نکات مختلفی از او میگفتند و میگفتند تقلب هم میکند. آقای ترقی گفتند: بعضیها میگویند او (آن دانش آموز) زرنگ است نسبت به پاسخ ها. فردا ملاقات دارد آقای حبیبی با خانوادهاش.
• در زنگ یکی مانده به آخر آقا مهدی نورمحسنی را توجیه کردم برای حضور در نمازخانه، برای تنوع در نمازخانه ی سومها خواستم که یک نماز را آقای موسوی امام جماعت شوند و یکی را آقای نورمحسنی و آقای مشکینی هم مکبر بودند. آقایان نور محسنی و مشکینی نسبت به محیط نمازخانه ی سومها ناراحت بودند! از خدا توفیق میطلبم.
• نماز پنجمها با بینظمی همراه بود.
• دو تا از بچههای دوم، قاآنی و رخصت میخواهند کتاب درست کنند. نامه دادم برای همراهی آقایان مسعودیپور و هادی پور. قاآنی گفت: آقای ... گفته اند چسب نداریم اما من دیدم که آن گوشه بود!!
• امروز دانش آموز عبدالوهابی گفت: آقا فوق برنامه یعنی چه؟! جالب بود!
* سه شنبه – 30 آذر 1378 – 12 رمضان المبارک1420 - 21 دسامبر 1999
• نزدیک های ظهر به مدرسه رسیدم و دفتر و جلد دفتر کلاس های سوم و چهارم را پیگیری کردم و سری به کلاس آقای مسعودی پور زدم. کتاب هایی را به بچه ها می دادند تا یکی یکی بخواند و بچه ها خیلی حال و حوصله نداشتند.
• کار دانش آموز قاآنی و آقای مسعودی پور را پیگیری کردم. دنبال کاغذ دانش آموز جباری گشتم اما پیدا نشد. سر زنگ علوم آقای محمدی رفتم به عنوان بازدید؛ در ولی ایشان امتحان دیکته ی ثلث را گرفتند که نکات ذیل حاوی نوشته های این کلاس است:
• معلم مداد بچه ها را تک تک تراشید، میز به میز. با استفاده از مداد تراش؛ جالب بود که بچهها نیامدند برای تراشیدن مداد.
• پاک کن را مثل همیشه نباید استفاده کنند. جالب است! یادم میآید قبلاً ما هم در بخشی از دوره ی دبستان استفاده نمیکردیم.
• زنگ علوم است و امتحان دیکته گفته می شود! وقتی معلم یکی است چقدر دست معلم باز است.
• بچهها در طول امتحان متمرکز هستند. حتی بچههای به ظاهر شیطان هم متمرکز هستند. بعضی از بچه ها با دقت فوق العاده ای می نویسند. بعضی عادت کردهاند کاغذ را کج بگذارند و بعضی عادت کرده اند کاغذ را صاف بگذارند. بعضی بچه ها سر را بر روی دست میگذارند و بعضی به خوبی تکیه زده اند و می نویسند. آیا باید در مدرسه این ها آموزش داده شود یا از کودکی در منزل؟
• دانش آموز ... حالاتی دارد مثل این که می خواهد آزاد باشد و راحت. فشاری بر اوست که این گونه نباشد بنابراین حرکاتش حالت آدم آهنی پیدا کرده است. از آقای ترقی بپرسم در این زمینه.
• دانش آموز ... آرامش ندارد؛ پیدا است که این وجود به فشار امتحان آرام شده است.
• بعضی ها خیلی راحت می نویسند و بعضی خیلی به انگشتانشان و وجودشان فشار می آورند.
• کیف های بچه ها هم نکته جالبی است که کمتر توجه می شود. بعضی کیف ها راحت است و بعضی کیف ها نه. بعضی محافظ خوبی برای کتاب ها است و بعضی نه.
• چگونه است که بعضی آرامش خوبی دارند در هنگام نوشتن و بعضی نه؟!
• بعضی در حین این که عقب نمی افتند با مداد قرمز هم علامت می گذارند و در زیبا نویسی دقت دارند. چگونه می توان بچه ها را ترغیب کرد که به تمیز نوشتن عادت کنند؟!
• دستمال کاغذی در کشوی معلم است. هم بچه ها نمی توانند بی اندازه استفاده کنند و هم معلم مجهز است در صورت نیاز.
• برگه های امتحان دیکته مخصوص این امتحان است و این جالب است. برعکس مدرسه قدیم خودمان که همه ی امتحانات یک سربرگ داشت و نوع آزمون آن را ما می نوشتیم.
• بعضی خانواده ها لباس مخصوصی برای مدرسه ی بچه ها برگزیدهاند که معمولاً فرزندشان در این لباس است. شاید با این دید که لباس های راحتی باشند و اگر پاره شد و کثیف شد همه ی لباس ها نباشد. البته بعضی خانواده ها - مثل مادر عزیز خودم - لباسهای متنوع ولی تمیز و راحت در اختیار بچه ها می گذارند. بودن بچه با لباس های تمیز و متنوع در مدرسه ذوق آفرین است برای بچه!
• امتحان دیکته گلچین شده از کتاب است. یعنی معلم از درس ها برگزیده. در حالی که شاید اگر من بودم فی البداهه در کلاس از درس ها می خواندم. تا به الان که حدود ۳۰ دقیقه از امتحان گذشته بچه ها هنوز قر نزده اند چیزی به معنای تقلب دیده نشده است.
• حرکات دانش آموز ... و دانش آموز ... نسبت به حرکات گاهگاهی دانش آموز ... دائمی است اما سطحی تر. دانش آموز ... ناخن می جود.
• دیکته برای بار دوم خوانده شد. معلم و تخته و کلاس آراسته هستند و آرامش بخش.
• وقتی بچه ها شلوغ هم می کنند می توانند صدای آرام معلم را بشنوند.
• بعد از اتمام دیکته بچه ها میتوانند کلماتی را که میخواهند بگویند تا معلم پایه تخته بنویسد. می توان در این حال از آن ها درباره هم خانواده های آن کلمات و معانی آن ها هم پرسید.
• نماز پنجم همچنان و نماز چهارم بد نبود. یک سؤال دانش آموز طه تهرانیفرد پرسید: آقا مگر ما نباید خدا را بپرستیم؟! پس چرا به مهر سجده می کنیم؟! مگر بت پرستی بد نیست. دانش آموز حسنی راجع به بلند خواندن نماز پرسید و من گفتم فقط حمد و سوره را باید در نماز ظهر و عصر آرام خواند.
• به گمانم شیوه دیگری را باید در زمینه ی نماز ۳ و ۴ و ۵ طی کنم. رفتار بچه ها مدتی بهتر شده بود ولی الان باز دچار مشکل شده. امروز مجدداً درباره ی روایتی که در ارتباط با «ان الله و ملائکته» بود برای چهارم ها توضیح دادم. باید در تحمل افزایی خودم در کار نماز تلاش دوباره ای بکنم.
• الان در دفتر معلم راهنمای بچه های دوم راهنمایی نیکان هستم. خدایا قسمت می دهم اولیائت مرا توفیق عنایت نمایی. به حق این لحظات ماه عزیز رمضان! خدا دست مرا آنی و کمتر از آنی از دامان اهل بیت کوتاه نفرما.
https://eitaa.com/s_m_kheradmand