eitaa logo
صالحین تنها مسیر
247 دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
7هزار ویدیو
273 فایل
جهاد اکبر، مبارزه با هوای نفس در تنها مسیر آرامش کاری کنیم ورنه خجالت براورد روزیکه رخت جان به جهان دگر کشیم خادم کانال @Yanoor برایم بنویس tps://harfeto.timefriend.net/16133242830132
مشاهده در ایتا
دانلود
"رمان قسمت 4⃣2⃣1⃣ خسته از ماشین پیاده شد،هوا تاریک شده بود،از صبح سرکار بود،آنقدر در این چند روز سرش شلوغ بود،که دیر وقت به خانه می آمد،با اینکه دوست نداشت سمیه خانم را تنها بزارد اما مجبور بود... به سمت ورودی خانه رفت،با دیدن کفش های زنانه و مردانه ،حدس می زد،صغری یا دایی محمد با زندایی به خانشان امده یا شاید محسن و یاسین. با وجود خستگی زیاد اما لبخندی بر لب نشاند و وارد خانه شد،کیفش را روی جا کفشی گذاشت و وارد هال پذیرایی شد،با دیدن مهمانان در جایش خشکش زد. افکاری که به ذهنش حمله می کردند و در سرش میپیچیدند و صداهایی که مانند ناقوس در سرش به صدا در می آمدند را پس زد و آرام سلام کرد،با صدایی که او را مخاطب خود قرار گرفت ،چشمانش خیس شدند. ــ سلام به روی ماهت عروس گلم سمانه وحشت زده به خانم موحد نگاهی انداخت،کسی جز سمیه خانم حق نداشت او را عروسم صدا کند،او فقط عروس کمیل بود نه کسی دیگر... با صدای لرزانی گقت: ــ اینجا چه خبره؟ یاسین از جایش بلند شد و گفت: ــ زنداداش بشین لطفا اما سمانه دوباره پرسید: ــ یاسین اینجا چه خبره؟ سید مجتبی(آقای موحد)از جایش بلند شد و بعد از سرفه ی مصلحتی ،دستی بر محاسنش کشید و گفت: ــ سمانه خانم ما از پدرتون اجازه گرفتیم که امشب برای امرخیر مزاحم بشیم،که سرهنگ هم اجازه دادند. سمانه ناباور با چشمان اشکی به آقا محمود و محمد ویاسین نگاه کرد،باورش نمی شد با او این کار را کرده باشند... سمانه با صـدایی که از بغض و عصبانیت می لرزید گفت: ــ لازم نبود به خودتون زحمت بدید،من به مادرتون گفتم که جوابم منفیه ــ سمانه حتی تذکر محمود آقا نتوانست او را آرام کند. ـــ من قصد ازدواج ندارم آقای موحد،اینو بارها به شما و مادرتون گفتم،هیچکس حق نداره جز خاله سمیه منو عروسم صدا کنه،من عروس کمیلم نه کسی دیگه یاسین بلند شدو گفت: ــ سمانه،تو هنوز... ــ هنوز جوونم؟وقت دارم زندگی بکنم؟؟مگه من الان زندگی نمیکنم؟وقتی تا الان به من میگی زنداداش چطور میخوای زن یکی دیگه بشم. قدمی به عقب برداشت و گفت: ــ این حرف آخرم بود،من نمیخوام ازدواج کنم،آقای موحد قسمتون میدم به جدتون دیگه این قضیه رو باز نکنید سریع کیفش را برداشت و با شتاب از خانه خارج شد. 🌹نویسنده:فاطمه_امیری ادامه رمان
"رمان قسمت5⃣2⃣1⃣ روبه روی مزار کمیل زانو زد،به عکس کمیل که روی سنگ حکاکی شده بود،خیره شد. به اشک هایش اجازه ی سرازیر شدن را داد،دیگر ترس از دیده شدن را نداشت،در اولین روز هفته و این موقع،که هوا تاریک شده بود،کسی این اطراف دیده نمی شود. او یک دختر بود،زیر این همه سختی و درد نباید از او انتظاره استقامت داشت،او همسرش ،تکیه گاهش،کسی که دیوانه وار دوست داشت را از دست داد. با صدایی که از گریه خشدار شده بود نالید: ــ قول داده بودی بمونی ،تنهام نزاری،یادته دستمو گرفتی گفتی تا هستی از هیچکس نترسم جز خدا،نگفتی هیچوقت نگران نباش چون هر وقت خواستی کنارتم،گفتی هیچکس نمیتونه اذیتت کنه چون من هستم. هق هق هایش نمی گذاشتند راحت حرف بزند،نفس عمیقی کشید و ادامه داد: ــ پس چرا الان تنهام،چرا از نبودت میترسم،چرا کنارم نیستی،چرا همیشه نگرانم،چرا همه دارن اذیتم میکنن و تو،نیستی بایستی جلوشون .چرا،چرا کمیل؟؟ با مشت بر سنگ زد و نالید: ــ دارن مجبورم میکنن ازدواج کنم،مرد همسایه همیشه مزاحمم میشه،پس چرا نیستی ،کمیل دارم از تنهایی دق میکنم،دیگه نمیکشم. شانه هایش از شدت گریه تکان میخوردند و هر لحظه احساس میکرد قلبش بیشتر فشرده می شد. ــ کمیل چهارسال نبودنت برای من کافیه،همه میگن همسر شهیدمـ باید صبر داشته باشم،اما منم آدمم، نمیتونم،چرا هیچکس درکم نمیکنه،چرا منو عاشق خودت کردی بعد گذاشتی رفتی،چرا پای هیچکدوم از قولات نموندی،توکه بدقول نبودی با دست اشک هایش رو پس زد و گفت: ــ چرا صبر نکردی،چرا تنها رفتی،چرا منتظر نموندی نیرو بیاد،کمیل به دادم برس،از خدا بخواه به من صبر بده یا منو هم ببره پیش تو ،دلم برات تنگ شده بی معرفت صدای گریه هاش درمحوطه مزار میپیچید،نگاهی به مزار انداخت و زمزمه کرد: ــ چرا بعد از چهارسال نمیتونم رفتنتو باور کنم چرا؟ اشک هایش را با دست پاک کرد، هوا تاریک شده بود،و کسی در مزار نبود،ترسی بر وجودش نشست،تا میخواست از جایش بلند شود،با قرار گرفتن دستمال جلویش و دیدن دستان مردانه ای که جلوی چشمانش بود،از ترس و ،وحشت زانوهایش بر روی زمین خشک شدند 🌹نویسنده:فاطمه-امیری ادامه‌ دارد....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لا إِلَهَ إلا اللَّهُ وَ لا نَعْبُدُ إلا إِيَّاهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ معبودي جز خدا نيست، و نپرستيم جز او را درحالي كه عبادت را براي او خالص مي كنيم، گرچه مشركان را خوش نيايد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*🌸 حلول ماه شعبان المعظم گرامی باد.* 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 *🇮🇷 نائب الغایب آقا خامنه ای*
یا خَفیَ الالطاف نَجِّنا مِمّا نَخاف... ای که مهربانیهایت پنهان است ما را از نگرانیهایمان نجات بده... الهی آمین
🔹السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْقائِمُ... 🔸سلام بر تو ای مولایی که تمام حق های بر زمین مانده، قیام تو را انتظار می‌‌کشند و دل‌های غمدیده به امید قیام تو می‌تپند. 📚 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختی‌ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نماز و دعای روز اول ماههای قمری امام جواد عليه السلام مى فرمايند: براى خود در هر ماه، روز اول آن، دو ركعت نماز خوانده ؛ در ركعت اول سى مرتبه سوره ى توحيد و در ركعت دوم سى مرتبه سوره قدر را بخواند و پس از نماز، دهد. ▫️در بعضى روايات، این دعا بعد از نماز نقل شده است: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَ مَا مِنْ دَابَّةٍ فِي الْأَرْضِ إِلا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَ مُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَابٍ مُبِينٍ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كَاشِفَ لَهُ إِلا هُوَ وَ إِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلا رَادَّ لِفَضْلِهِ يُصِيبُ بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ سَيَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يُسْرا مَا شَاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ، حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيلُ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِينَ رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ رَبِّ لا تَذَرْنِي فَرْدا وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ 📝 همچنین خواندن دعاهاى منقوله در وقت كه بهترين آنها دعاى چهل و سوم صحيفه سجادیه است. و خواندن هفت مرتبه براى دفع درد چشم. و پاشیدن یک کف بر سر و صورت. و خوردن اندكى . که روايت است هر كس مقيد كند خود را به خوردن آن در اول هر ماه اميد است كه حاجتش در آن ماه رد نشود. و در شب اول ماه دو ركعت نماز كند در هر ركعت بعد از حمد بخواند و از حق تعالى سؤال كند كه او را از هر ترسى و دردى ايمن گرداند و نبيند در آن ماه امرى را كه او باشد. 🔹مفاتيح الجنان، مصباح المتهجد طوسی ره، ج۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم سهم چهاردهم ══ ೋღ🌷ღೋ══ ﴿11﴾ لَمْ يَثْنِهِمْ رَيْبٌ فِي بَصِيرَتِهِمْ ، وَ لَمْ يَخْتَلِجْهُمْ شَكٌّ فِي قَفْوِ آثَارِهِمْ، ، وَ الْاِئْتَِمامِ بِهِدَايَةِ مَنَارِهِمْ . (11) در حالی که تردیدی در بینایی‌شان خطور نکرد و شکّی در پیروی آثارشان و اقتدا به نشان هدایتشان، دل مشغولشان نساخت. ﴿12﴾ مُكَانِفِينَ وَ مُوَازِرِينَ لَهُمْ ، يَدِينُونَ بِدِينِهِمْ ، وَ يَهْتَدُونَ بِهَدْيِهِمْ ، يَتَّفِقُونَ عَلَيْهِمْ ، وَ لَا يَتَّهِمُونَهُمْ فِيما أَدَّوْا إِلَيْهِمْ . (12) کمک‌کاران و تقویت‌کنندگان اصحاب بودند؛ به دین آنان می‌گروند و به هدایت آنان راه می‌یابند و نسبت به اصحاب واقعی پیامبر اتّفاق‌نظر دارند و آنان را در برنامه‌هایی که از رسول اسلام به ایشان رساندند، متّهم به دروغ و کذب نمی‌کنند. ﴿13﴾ اللَّهُمَّ وَ صَلِّ عَلَى التَّابِعِينَ مِنْ يَوْمِنَا هَذَا إِلَى يَوْمِ الدِّينِ وَ عَلَى أَزْوَاجِهِمْ وَ عَلَى ذُرِّيَّاتِهِمْ وَ عَلَى مَنْ أَطَاعَكَ مِنْهُمْ . (13) خدایا! از امروز تا روز قیامت، بر تابعین و همسران و فرزندانشان و بر هر یک از آنان که تو را اطاعت کرده، درود فرست. ﴿14﴾ صَلَاةً تَعْصِمُهُمْ بِهَا مِنْ مَعْصِيَتِكَ ، وَ تَفْسَحُ لَهُمْ فِي رِيَاضِ جَنَّتِكَ ، وَ تَمْنَعُهُمْ بِهَا مِنْ كَيْدِ الشَّيْطَانِ ، وَ تُعِينُهُمْ بِهَا عَلَى مَا اسْتَعَانُوكَ عَلَيْهِ مِنْ بِرٍّ ، وَ تَقِيهِمْ طَوَارِقَ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ إِلَّا طَارِقاً يَطْرُقُ بِخَيْرٍ . (14) درودی که به سبب آن از نافرمانی‌ات بازشان داری و به آنان در باغ بهشت، وسعت و گشایش دهی و از نیرنگ شیطان مانعشان گردی و به هر کار نیکی که نسبت به آن از تو مدد جویند، یاریشان دهی و از حوادث شب و روز حفظشان کنی، مگر حادثه‌ای که به خیر می‌آید. ﴿15﴾ وَ تَبْعَثُهُمْ بِهَا عَلَى اعْتِقَادِ حُسْنِ الرَّجَاءِ لَكَ ، وَ الطَّمَعِ فِيما عِنْدَكَ وَ تَرْكِ التُّهَمَةِ فِيما تَحْوِيهِ أَيْدِي الْعِبَادِ (15) و آنان را به سبب آن درود، بر اساس اعتقاد به امید نیک، نسبت به عنایات و لطفت و طمع به آنچه نزد توست و ترک بدگمانی دربارۀ آنچه بندگان مالک و صاحب آن‌اند،برانگیزی.