eitaa logo
صالحین تنها مسیر
247 دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
7.6هزار ویدیو
289 فایل
جهاد اکبر، مبارزه با هوای نفس در تنها مسیر آرامش کاری کنیم ورنه خجالت براورد روزیکه رخت جان به جهان دگر کشیم خادم کانال @Yanoor برایم بنویس tps://harfeto.timefriend.net/16133242830132
مشاهده در ایتا
دانلود
وارد حــرم علیه الســلام شـدم جوانی را دیدم که زنجیر به گردن کرده بود . متذکر حـرمت آن شـدم او در جـواب گــفت میــدانم و به زیارت خــود مشغول شد ابتــدا ناراحت شــدم ، زیــرا او سخنم را شنید و اقرار به گناه کرد و با بی‌اعتنایی دوباره مشغـول زیارت شــد . بعد به فکر فـرو رفتـم که الان اگر علیه السـلام از بعضی از خلاف کاری های مـن بپرسد ، نمیتـوانم انکار کنـم و باید اقرار کنم با خود گفتم پس مـن در مقابل امام رضا علیه السلام و آن جوان در مقابل من اگر بدتر نباشم بهتر نیستم. بعد ازچند لحظه همــان کنـار مــن نشست و گـفت حاج آقا! به چه دلیل طلا برای مرد حرام است . مــن دلیـل آوردم و او قبــول کرد پیش خـود فـکر کـردم👈 چـون روح مـن در مـقابل امـام رضا علیه السـلام شد خداوند هـم روح این جـوان را در مقابـل من تسلیم کرد. 🌹نقل از استاد قرائتی 🍃🌸
⚠️ لوح| ناامید کردن بی‌تقوایی است 🔺️ رهبرانقلاب: در اجتناب از ناامیدسازی جوانان؛ بعضی‌ها هستند -چه در مدرسه، چه در دانشگاه، چه در محیط‌های گوناگون کسب و کار- کیفیّت حرف زدنشان ناامیدکننده است: «آقا فایده‌ای ندارد، آقا به درد نمیخورد»؛ را از آیند‌ه‌ی خودش و آینده‌ی کشور ناامید میکنند؛ یعنی در واقع، قدرت جوان و وجود جوان را از کشور و از اجتماع اسلامی میگیرند؛ خب، این یک منکری است [امّا] توجّه ندارند. تقوای در این امر، این است که مراقبت کنند. ۹۸/۴/۲۵
🔴جوانان، مدیران ارشد نظام! 🔸️در گام دوم انقلاب تأکید مقام معظم رهبری بر نقش و جایگاه در حکمرانی خوب تا رسیدن به نقطه تمدن سازی بر کسی پوشیده نیست. 🔸️اصولا مخاطب بیانیه مهم گام دوم انقلاب، جوانان هستند. اما منظور از چه سنی است؟ 🔸️اگرچه در ، به محدوده سنی زیر 40 سال اشاره شده، اما رهبری در دیدار نیمه رمضان سال گذشته با جمعی از جوانان، توضیحاتی در این باره ارائه نمودند تا مشخص شود که تأکید ایشان بر چه محدوده سنی است: "لزوماً‌ مراد من جوان بیست ‌و دو ساله و بیست ‌و پنج ‌ساله نیست ... وقتی من می گویم جوان، منظورم صرفاً‌ جوان دهه‌ی بیستی نیست. نه؛ سی‌ساله،‌ سی ‌و پنج ‌ساله، چهل‌ساله، اینها هم جوانند. یعنی اینها هم میتوانند در همین عرصه ی تحول عظیم نظام مدیریت کشور نقش‌آفرینی کنند." 🔺️روشن است که تأکید بیشتر رهبری بر ورود جوانانی با محدوده سنی بیست و دو سه ساله به عرصه تحول نظام مدیریت کشور است. اما آیا می توان در جمهوری اسلامی مدیران ارشدی با میانگین سنی زیر 25 سال داشت؟ تربیت چنین مدیرانی چگونه محقق می شود؟ 🔸️آنچنان که می دانیم تا سن 17 سالگی، جمعیت کشور در اختیار نظام آموزش و پرورش است. با احتساب حداقل 4 سال برای دوره آموزش عالی، سن جوان به 21 سال می رسد. دوره خدمت سربازی نیز برای پسرها حدود 2 سال طول می کشد. یک جوان ایرانی 23 ساله با مدرک کارشناسی تازه به مرحله شغل یابی می رسد و اگر بخواهد در مقاطع بالاتری تحصیل کند، به همان نسبت به سن شروع به کار او اضافه می شود. برای اینکه یک جوان تازه کار بتواند به یک مدیر تبدیل شود، حداقل چندسالی باید تجربه و دانش مدیریت کسب کند و هرچه قدر که سطح مدیریت بالاتر باشد، قاعدتا زمان و آموزش بیشتری نیاز دارد. بنابراین با شرایط فعلیِ نظام آموزش و پرورش، نظام آموزش عالی، خدمت نظام وظیفه و نظام ارتقاء کارشناس و تربیت مدیر حاکم بر بخش های دولتی و خصوصی، در خوشبینانه ترین حالت، استثنائاتی از جوانان متعهد و متخصص انقلابی بتوانند در اوایل دهه سوم عمر خود تازه به عرصه مدیریت ورود کنند. 🔻پس چگونه فرمایش رهبری مبنی بر لزوم ورود جوانان بیست و چندساله به عرصه مدیریت های کلان و ایجاد تحول در مدیریت کشور امکان پذیر است؟ 🔺️ به نظر می رسد رسیدن به این خواسته مستلزم ایجاد یک تحول بنیادین در نظاماتی است که در بالا اشاره شد. اگرچه این مهم وظیفه ذاتی نهادهای پیش گفته است و باید در تعامل با یکدیگر برای تربیت مدیران جوان، طرح و برنامه یکپارچه ارائه نمایند اما پر واضح است که به دلایل مختلف چنین اتفاقی نمی افتد. 🔸️جالب است که در بیانات رمضان 98 رهبر انقلاب، یافتن ساز و کار دستیابی به مدیران جوان و کیفیت ورود جوانان به عرصه مدیریت و ایجاد تحول در آن به "حلقه های واسط" که خود از جوانان هستند سپرده شده است. البته رهبر معظم انقلاب ارشاداتی در این زمینه داشته اند. 🔻️عصاره رهنمودهای ایشان این است که جوانان باید از طریق ایجاد تشکیلات گروهی (در حوزه های مختلف و با مأموریت های متفاوت)، آنچنان در عرصه کمک به مدیریت کشور و حکمرانی خوب، قدرتمند و اثرگذار ظاهر شده و همچون دولت سایه تنه به تنه نظام شوند که خود را بر حاکمیت قالب کنند. باید آنچنان قوی باشند که حاکمیت مجبور به استفاده از آنها شود. به عبارت دیگر از منظر رهبری هم فرآیند پرورش مدیران جوان متعهد حزب اللهی و هم نحوه ورود آنها به حاکمیت از مسیر تشکیل هدفمند اجتماعات جوان و تلاش برای اثرگذاری آنها بر مدیریت کشور قابل دستیابی است. تأثیرگذاری از بیرون برای رفتن به درون و به دست گرفتن کارها و ایجاد تحول. 🔸️آنچنان که مشاهده می شود ساز و کار پیشنهادی رهبر فرزانه انقلاب، به نظام آموزش و پرورش، نظام آموزش عالی و سایر چارچوب های رسمی پرورش نیروی انسانی تا رسیدن به نقطه مدیریت های کلان، وابستگی ساختاری ندارد و لذا امکان دستیابی به مدیران ارشد جوان از طریق آن وجود دارد. 🔻در قرآن آمده که داوود از طریق حلقه واسط طالوت و همراهان جوانش با بهره مندی از قوه جسمی و دانش بر جالوت غلبه کردند و به همین واسطه موجبات حکمرانی داود فراهم شد: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ وَ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ وَ الْحِکْمَةَ وَ عَلَّمَهُ مِمَّا يَشاءُ (سوره بقره آیه 251) سپس به فرمان خدا، آنها سپاه دشمن را به هزیمت واداشتند و «داوود» (جوان نیرومند و شجاعی که در لشکر «طالوت» بود)، «جالوت» را کشت و خداوند ، حکومت و دانش را به او بخشید و از آنچه می خواست به او تعلیم داد. ✍
❓چه عواملی باعث بی غیرتی مردا میشه که به بی حجابی همسرشون تن میدن؟ ⚜برای ما که انقد حجاب واسمون اهمیت داره خیلی جای تعجب که چطوری مردان به بی حجابی همسرشون راضی میشن،حتی بعضی خانم ها میگن که همسرشون ازشون میخواد که آرایش کنن و بی حجاب باشن.چیزی که مهم اینه که بدونیم بعضی از این افراد بی غیرت از اول اینجوری نبودن و مرحله به مرحله پیشرفت کردن 💥بعضی عواملی که باعث بی غیرتی مردا میشه رو باهم مرور می کنیم: ۱.گوش دادن موسیقی مبتذل🎶 ۲.عادی کردن روابط زن و مرد در رسانه ۳.اینستاگرام،ماهواره📡 ۴.ترک نماز و سستی اعتقادات مذهبی ۵.استعمال مشروبات الکلی🥂 ۶.اعتیاد به مواد مخدر🚬 ۷.معاشرت با افراد بی بند وبار 💠پیامبـر اڪرم(ص): 《خداوند هفت نفر را لعنت ڪرده یکی از آنها مردی است ڪه نسبت به پوشش و عفت همسرش بی‌توجه است》 📚مستدرک‌الوسایل،ج۱۴،ص۲۹۱ موضوع: محتوا: رده سنی: مخاطب: 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
9.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ تصویری | 🔵برای توبه هیچ وقت دیر نیست 👤داستان توبه جوان 25 ساله مغربی که از گناه خسته شده.......😱😔 🎙👈 از زبان خودش بشنوید.. برای اومدن سمت خدا هيچوقت دیر نیست خدا منتظر ماست اول توبه بعد سربازی امام زمان (عج)... 👤 🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃
⛔ *دشمن بیدار و فعال است!!* ⛔ ⚠ اگر از ایرانی که هست بپرسیم درباره ، امام عصر (عج) ، ظهور ، کتب احادیث شیعه ، تشیع ، علمای شیعه و..... چقدر اطلاع دارید ؟؟ پاسخ اکثر آنها هیچ یا کمی خواهد بود. اما جالبه بدونید : ⭕️ در ۲۴ دانشگاه رشته ای به نام ( یعنی ) تدریس میشود . ⭕ پایان نامه های این دانشجویان با عناوین: شیخ صدوق شناسی ، شیخ مفید شناسی آخرالزمان و سید طاووس و....... در مراکز ارائه میشود. ⚠ در مقابل ما چی داریم و چه کردیم ؟ ⛔ متأسفانه باید قبول کنیم ، از ما و هشیارتر است . دشمن ما را بهتر از خودمان می شناسد . آنها بصورت در حال مطالعه شیعه هستند و ما هم مشغول و پراکنی و اتلاف وقت و های خودمان هستیم......😔
🔰 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، صبح امروز در دیدار نخبگان و استعدادهای برتر علمی: در بعضی از دانشگاهها عناصری هستند که را تشویق میکنند به ترک کشور، من صریح میگویم این خیانت است، این خیانت است، این دشمنی با کشور است، دوستی با آن هم نیست. ۱۴۰۰/۸/۲۶ |
صالحین تنها مسیر
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎 💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے 💎 #حرمت_عشق 💞 قسمت ۸ بعد از صرف ش
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎 💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے 💎 💞 قسمت ۹ _برنامه ت چیه؟! میخای چکار کنی؟! میبینی که یاشار راهش رو انتخاب کرد.میره سر خونه زندگیش!! از نظر من هیچ مشکلی نیس. اگه تصمیمت قطعیه، مهسا مورد خوبیه.! صاف و بااقتدار نشست و گفت: _سریعتر خبرش رو بهم بده، برا هر دوتاتون میخام یه جشن بگیرم! اما خیلی مفصل. یاشار که نهایتا تا عید صبر کنه. تو هم زنگ بزن ب اقای سخایی، قرارعقد رو برا قبل عید، بذار. سکوت کرده بود.تا کلام پدرش به رسد. _بابا شما دیگه چرا!! ؟؟شما که منو میشناسین! من از... پدرش کلامش را قطع کرد و باعتاب گفت: _تو چی هااان؟! از مهسا هم خوشت نمیاد؟؟ کم کم صدای پدرش بالا میرفت.. _فکر کردی کی هسی؟؟همین که من میگم..!یا تا ٧ فروردین مراسم برپا میشه یا کلا از ارث محرومی!!! حتی یه پاپاسی هم گیرت نمیاد!! اینو تو کلت فرو کن..!!مطمئن باش.! کوروش خان پشت سرهم این جملات را ردیف کرد.و عصبی راه اتاق را در پیش گرفت... یوسف مات از حرفهای پدرش، ازتصمیماتش، نمیدانست جواب را چه بدهد..!!!که حرف دل خودش باشد..ناچار فقط کرد! حداقل نمیکرد! اکبرآقا باناراحتی نگاهش میکرد. سهیلا سری با تاسف برایش تکان میداد. مادر وخاله شهین هم دلخور از وضعیت نیم نگاهی به او انداختند و باز گرم حرفهای خودشان شدند. حس اضافی بودن را داشت. از خودداری خودش هم خسته شده بود. حالا یاشار و سمیرا هم از حیاط به جمع آنها اضاف شده بودند.یاشار بدون توجه به جو ایجاد شده، روبه اکبرآقا کرد و گفت: _اکبرآقا اگه اجازه بدید،ما امشب بشیم. ٧ فروردین هم عقد و عروسی باهم بگیریم. توی این یکماه و خورده ای، همه کارها رو انجام میدم. یاشار نگاهی به خاله شهین کرد تا تایید حرفش را بگیرد. خاله شهین_خیلی هم خوبه، من که موافقم، شما چی میگین اکبرآقا! ؟ اکبر اقا با خنده گفت: _چی بگم،..!خب... داماد که ماشالا راضی، عروس هم راضی، گور 'بابای عروس' ناراضی همه خندیدند.حتی یوسف. جلو رفت صمیمانه دست برادرش را فشرد. _خیلی خوشحالم برات داداش، خوشبخت بشین یاشار _ممنون. تو هم یه فکری کن زودتر تا سرت ب باد نرفته. و قهقهه ای زد.یوسف هم خنده اش گرفته بود.به درخواست یاشار، محرمیتشان را یوسف خواند.همه دست میزدند. همه خوشحال بودند.فخری خانم بلند شد شیرینی را گرداند تا همه دهانشان را از این وصلت شیرین کنند. همه مشغول حرف زدن بودند.فخری خانم بالا رفت برا دلجویی از همسرش. با پایین امدن پدرش از پله ها،اکبرآقا گفت: _کوروش خان ما تصمیمات اصلی رو گذاشتیم شما بیاین بعد. کوروش خان، با شکوه و اقتدار دستانش را درجیبش کرد، و آرام از پله ها پایین می آمد.بسمت اکبرآقا رفت. _همه بیاین اینجا همه روی مبلهایی نزدیک به هم نشستند... سمیرا، به محض محرم شدنشان،روسری و مانتو اش را درآورد... دیگر جایی برای یوسف نبود. جمع خداحافظی کرد.به آشپزخانه رفت وضو گرفت.و به اتاقش پناه برد. اینجور انتخاب کردن... برایش مفهومی نداشت. همیشه عقیده داشت، حرمت ، حرمت، و حتی هم برایش قائل بود. وارد اتاقش شد.. فکر اینکه چرا اینهمه میان خود وخانواده اش تفاوت هست،یک لحظه او را رها نمیکرد. آدم درد دل کردن و بازگو کردن دردهایش نبود.اما چراهای زندگیش، زیاد بود. سوالهای ذهنش چند برابر شده بود..! فکرش بسمت آقابزرگ رفت.پدر پدرش. با او راحت تر بود.حتی راحت تر از پدرش. شب از نیمه گذشته بود.. سجاده را پهن کرد، خواست دو رکعت نماز اقامه کند، برای تا دستهایش را بالا برد.... تمام تصویرهای میهمانی مانند فیلمی مقابلش صف بست.نمیدانست چه کند،.. با دستهایش روی صورتش را پوشاند، چند صلواتی فرستاد،ذهنش را متمرکز کرد و دوباره برای تکبیر دستهایش را بالا برد. باز هم نشد،... تصمیمش را گرفته بود،آنهمه عشوه های دختران و زنان کارخودش را کرده بود!!! معصوم که نبود!! خیلی نگاهش را میکرد، بود!اما خب بهرحال بود، بود، زیبا بود، و مورد توجه همه.! خودش را در بیابانی میدید.. . و نیروهایی که به او هجوم می آوردند. دستهایش را پایین انداخت.. عادت داشت چفیه روی دوشش می انداخت بهنگام نماز... ادامه دارد... ✨✨💚💚💚✨✨ ✍نام نویسنده؛ بانو خادمـ کوےیار 💚✨💚✨✨✨💚✨💚💚