ف.مروتی:
🎇🎇🎇🎇🌿🌹🌿🎇🎇🎇🎇
بسم الله الرحمن الرحیم
مهمان شویم بر سر سفره پر خیر و برکت کتاب انسان ساز نهج البلاغه
🌺پندهای جاودانه🌺
(وصیّت امام علیه السلام به حسن و حسین علیهما السّلام پس از ضربت ابن ملجم که لعنت خدا بر او باد مى باشد که در ماه رمضان سال 40 هجرى در شهر کوفه مطرح فرمود)
#شما را به #ترس از خدا سفارش مى کنم، به #دنیا پرستى روى نیاورید،
#گر چه به سراغ شما آید، و بر آنچه از دنیا از دست مى دهید #اندوهناک مباشید، #حق را بگویید، و براى #پاداش الهى عمل کنید و #دشمن ستمگر و #یاور ستمدیده باشید.
#شما را، و تمام فرزندان و خاندانم را، و کسانى را که این وصیّت به آنها مى رسد، به #ترس از خدا، و #نظم در امور زندگى، و #ایجاد صلح و آشتى در میانتان سفارش مى کنم، زیرا من از جدّ شما پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم شنیدم که مى فرمود: «اصلاح دادن بین مردم از نماز و روزه یک سال برتر است». #خدا را خدا را در باره #یتیمان، نکند آنان گاهى سیر و گاه گرسنه بمانند، و حقوقشان ضایع گردد
#خدا را خدا را در باره #همسایگان، حقوقشان را رعایّت کنید که وصیّت پیامبر صلّى اللّه علیه و آله و سلّم شماست، همواره به خوشرفتارى با همسایگان سفارش مى کرد تا آنجا که گمان بردیم براى آنان #ارثى معیّن خواهد کرد.
#خدا را خدا را در باره #قرآن، مبادا دیگران در عمل کردن به دستوراتش از شما پیشى گیرند.
#خدا را خدا را در باره #نماز، چرا که ستون دین شماست.
#خدا را خدا را در باره #خانه خدا، تا هستید آن را خالى مگذارید، زیرا اگر کعبه خلوت شود، #مهلت داده نمى شوید.
#خدا را خدا را در باره #جهاد با اموال و جانها و زبان هاى خویش در راه خدا. بر شما باد به #پیوستن با یکدیگر، و #بخشش همدیگر، #مبادا از هم روى گردانید، و #پیوند دوستى را از بین ببرید.
#امر به معروف و نهى از منکر را ترک نکنید که #بدهاى شما بر شما مسلّط مى گردند، #آنگاه هر چه خدا را بخوانید جواب ندهد.
🌺سفارش به رعایت مقررات عدالت در قصاص🌺
اى فرزندان عبد المطلّب: مبادا پس از من دست به خون مسلمین فرو برید [و دست به کشتار بزنید] و بگویید، امیر مؤمنان کشته شد، #بدانید جز کشنده من کسى دیگر #نباید کشته شود. درست بنگرید اگر من از #ضربت او مردم، او را تنها یک ضربت بزنید، و دست و پا و دیگر اعضاى او را مبرید، من از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم شنیدم که فرمود: «بپرهیزید از بریدن اعضاى مرده، هر چند سگ دیوانه باشد.》
نامه ۴۷ کتاب انسان ساز نهج البلاغه
🎇🎇🎇🎇
صالحین تنها مسیر
🌸🌸🌸🌸🌸🌸 رمان جذاب و آموزنده ســـرباز قسمت بیست_وهشتم یا باید از بی آبرویی سر به کوه و بیابون بذا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
رمان جذاب و آموزنده ســـرباز
قسمت بیست_ونهم
_تو هم آدم اون هستی؟
-من آدم کسی نیستم.
آریا گفت:
-اونم مثل منه.بهترین دوستشو ازش گرفتی.
فاطمه به آریا گفت:
_من نه با اون،نه با دوستش و نه با دوست تو کاری نداشتم.خودشون اومدن سراغم.
آریا عصبانی شد:
_نازی اومد سراغت!!!...تو نبودی بعد از ظهر تابستان سوار ماشینت کردیش؟.. اون حتی برای ماشین تو دست بلند نکرد.. تو چرا سوارش کردی؟
فاطمه با آرامش گفت:
_من نازنین رو نمیشناختم..فاطمه با آرامش گفت:من نازنین رو نمیشناختم.. اون روز دختری رو سوار کردم که حجاب خیلی بدی داشت.اصلا نمیشد گفت حجاب داره.هر مردی رد میشد نگاهش میکرد.من سوارش کردم تا دو دقیقه کمتر تو خیابون بایسته.تا آدمهای بیشتری نببینش.
-اصلا به تو چه ربطی داشت؟
-به من ربط داشت.من #مسلمان هستم و #نباید از کنار این صحنه ها بی تفاوت بگذرم.
آریا عصبی قهقه ی بلندی زد و با تمسخر گفت:
-مسلمان.
چند قدم راه رفت.عصبی تر از قبل گفت:
_اون روز چی بهش گفتی که وقتی پیاده شد نازی سابق نبود؟
-من فقط میخواستم زودتر به جایی که میخواست برسونمش تا آدمای بیشتری نبیننش.نمیخواستم تغییرش بدم یا متقاعدش کنم اشتباه میکنه..فقط در مورد درس و دانشگاه صحبت کردیم.
آریا به افشین گفت:
-تو باور میکنی؟!
رو به فاطمه گفت:
-فقط درمورد درس و دانشگاه صحبت کردی و نازی عوض شد،آره؟!!
-بعدها خودش گفت چون من مثل بقیه باهاش رفتار نکردم با من دوست شد.
آریا عصبی داد زد:
_دوست؟!!...تو اونو به کشتن دادی.
صدای فاطمه هم بالا رفت.
-کسی که نازنین و شوهرشو کشت،تو بودی.
آریا فریاد زد:
_اون پسره عوضی شوهرش نبود..نازی مال من بود.قرار بود با من ازدواج کنه.تو کاری کردی که من یک سال بیفتم زندان. بعد اونقدر تو گوشش خوندی که چادری شد و حاضر شد با اون پسره عوضی ..
ادامه نداد.
-کسی که تو رو یک سال انداخت زندان، من نبودم..تو بارها مزاحم من و نازنین شده بودی.من به جرم مزاحمت ازت شکایت کردم.بخاطر خلاف های قبلت بود که یک سال حبس کشیدی،وگرنه هیچ کسی رو به جرم مزاحمت یک سال زندانی نمیکنن.
-خفه شو.
سیلی محکمی به صورت فاطمه زد.
-کاری میکنم از اینکه اون روز سوارش کردی پشیمان بشی.
✍بانـــو «مهدی یارمنتظرقائم»
🌸🌸🌸🌸🌸