#روضه_عاشقی 🥀
#علی_بن_مظاهر
#پارت_دوم
علی بن مظاهر تا به همسرش گفت؛
همسر جوانش تا شنید، حالش دگرگون شد.
از شدت غم فریاد زد، برخاست،
چرخی دور خودش زد، بی اختیار
شده بود، پیشانی کوبید به عمود خیمه:
-پسر مظاهر به خدا تو انصاف را رعایت نمیکنی!
برای تو راحت است که همسر و فرزندان امام
اسیر باشند و زن و بچه ی تو در آسایش؟!
انصاف است که زینب بی روسری شود و من
در خانه با راحتی زندگی کنم؟
انصاف است که گوشواره در گوش چون منی
باشد و اهل بیت پیامبر گوشواره از گوششان
کشیده شود؟!
آیا تو راضی میشوی که خودت روز قیامت
در محضر رسول خدا رو سفید باشی و من
در مقابل حضرت زهرا رو سیاه باشم؟!
به خدا قسم، همانطور که شما، مردان اهل بیت را
یاری میکنید، ما زنها هم بانوان امام را یاری میکنیم.
علی بن مظاهر مقابل روضه خوانی
همسرش مثل باران اشک می ریخت
روضه ای برپا شده بود در خیمه شان
روضه ی اسارت زینب ...!
علی از چادر بیرون زد و پناه برد به امام
حسین طاقت گریه نداشت :
-چه شده؟!
علی روضه های همسرش را خواند
اشک های حسین برای زینب بی انتها بود.
خیال حسین راحت بود از یارانش
اما دل نگران زینب بود ...حالا اما،
زن ها هم ایستاده بودند پای زینب!
با اشک هایش برای او دعا کرد:
_جزیتم منا خیرا ...
📚موسوعه الامام الحسین
ج۳ ص ۲۴
#محرم_مهدوی 🖤
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
💟@saatsefreasheghi