┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_جعفر_خانی🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
🌾سفرنامه2️⃣1️⃣
🚩فتح قله های امنیت
✌️فاتحان قله های افتخار گمنامند....🍂
#کاکعلی از دور دستانش را باز می کند و به استقبالمان می آید. در #دامنه تپه مجاور ده ها کندوی زنبورعسل، منظم چیده شده اند. کاک علی #پنج فرزند دارد. جوان همراه کاک علی، دامادش #حسین است.حسین ساکن روستای قبرحسین و آرایشگر است. با او هم کلام می شوم و می پرسم؛
#زندگی شما در اینجا چه فرقی با پیش از #عملیات سال گذشته کرده است؟❓ حسین با #ذوق می گوید؛ #اصلاً قابل مقایسه نیست. قبلاً نه راهی بود و نه #امنیتی. باید به سختی و فقط سالی چند بار برای دیدن خانواده زنم می آمدیم #اما حالا تقریباً هر هفته بهشان سر می زنیم. حسین #نگاهی عمیق به جاده می کند، سری تکان می دهد و با #حسرتی که گویا از عمق دلش می آید، می گوید؛ #کاش این جاده را 10 سال پیش کشیده بودند.کاک علی که 10 سال است در این منطقه کار و زندگی می کند، #می گوید؛ من در این مدت هیچ بدی از #سپاه ندیدم و سپاه همیشه کمک حال مابوده است. این جاده هایی هم که #کشیده شده خیلی به مردم کوچ نشین منطقه کمک کرده است. دراین منطقه بیشتر از 300 خانوار کوچ نشین #زندگی می کنند. مردم منطقه از سپاه محبت دیده اند و سپاه برای آنها #پدری کرده است. عشایر از سپاه خیلی #راضی هستند. دو تا از پسرهای خودم #بسیجی هستند.👌✌️
#ادامه دارد
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_محرابی_پناه
#یگان_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
بخش2️⃣
#یگان_نیروی_ویژه_صابرین
✍️آنچه می خوانید گزارشی است شنیدنی از #زندگی شهید #محمدمحرابی_پناه به روایت #پدر بزرگوارش:
◀️محمد از دوران طفولیتش با توجه به اینکه خودم #نظامی و پاسدار بودم، علاقه مند بود به سپاه و کارهای نظامی بود و من هم چون #مربی_نظامی بودم او را به بعضی از کلاس های آموزشی ام می بردم و او هم خیلی از کارهای عملی نظامی را در همان سن و سال کودکی انجام می داد.
در کنار شهید #مصطفی (کمیل) صفری تبار
من و محمد به غیر از رابطه پدر و پسری با هم #رفیق بودیم؛ حتی شاید اگر می خواست فوتبال بازی کند ما تیر دروازه را خودمان می ساخیتم، توپ می خریدیم و توی کوچه با #دوستانش بازی می کردیم.
این نبود که رابطه ما فقط پدر و پسری باشد، #دوست بودیم با هم و در همه کارها با هم مشورت می کردیم.
تا زمانی که درسش تمام شد و دانشگاه ثبت نام کرد و دانشگاه آزاد قبول شد. ترم اول که رفت دانشگاه، درس می خوند اما هر روز ما نگاه می کردیم می دیدیم #شادنیست.
اگر از علتش می پرسیدیم جواب می داد که محیط دانشگاه محیط خوبی نیست. نگاه می کنی می بینی یک سری از افراد می آیند که اصلاً کاری به درس ندارند.
ترم اول، درسش رو با #معدل_خوبی تمام کرد. ترم دوم دانشگاه ثبت نام کرد ما دیدیم دارد با خودش می جنگد. تا موقع امتحاناتش رسید. یه روز آمد و گفت که من نمی خوام دیگه برم دانشگاه.،،،،
ادامه دارد....
#یادگاه_شهدای_صابرین🌹
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_قاسم_غریب🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۱
شهید #قاسم_غریب در تاریخ 1361/1/1 در روستای سیدمیران به دنیا آمد . بستر رشد اجتماعی این شهید🕊🌹 بزرگوار طبقه کشاورز و زحمتکشی بود که با نون حلال شیرمردانی چون قاسم غریب را #تحویل جامعه داد.
او فرزند دوم خانواده ای بود که سه برادر و یک خواهر را در خود جای داده بود. محمدرضا غریب #پدرشهید قاسم غریب در حالی که زمین زراعی زیادی نداشت با سختی و #مشقت فراوان فرزندان خود را #تربیت کرد .
شهید مدافع حرم قاسم غریب دوران #تحصیلات ابتدایی را در دبیرستان شهید صادق تازیکه سیدمیران گذراند و دوراه #راهنمایی را نیز در همان روستا به مدرسه آزادگان رفت. او برای تحصیل در مقطع #دبیرستان عزم #گرگان کرد و دردبیرستان شهید #رجایی گرگان مشغول تحصیل شد.
قاسم غریب در سال 1379 بعد از اخذ مدرک #دیپلم در کنکور دانشکده #افسری دانشگاه امام #حسین (ع) شرکت کرد و قبول شد و رسما به #عضویت رسمی سپاه #پاسداران انقلاب اسلامی در آمد.🇮🇷
او 5 سال بعد در سال 1384 در #شهرقم با خانم اعظم السادات حسینی خادم افتخاری #مسجدجمکران ازدواج کرد که حاصل این ازدواج #دوفرزند پسر6 و 8 ساله بنام های #امیرعباس و #محمدامین بود.
او بعد از #ازدواج به شهر مقدس قم رفت و تا پارسال در این شهر #زندگی می کرد . طی این سالها او در #میدان رزم با گروههای انحرافی پژاک و منافقین داخلی #مجاهدانه جنگید تا اینکه یک #چشم خود را از دست داد😔 و همچنین 4 #ترکش نیز در بدن وی جاخوش کرد.
بعد از #جانباز شدن از ناحیه چشم ، به توصیه پزشک که باید برای #حفظ چشم دیگر مناطق مرطوب را برای ادامه کارت انتخاب کنی ، وی به زادگاهش #گلستان آمد و مدتی در سپاه استان و بعد از آن نیز به گردان های #تکاور تیپ مردم پایه سپاه #نینوا پیوست.✌️
اما این موجود پرخروش و #رزمنده شجاع را یارای دوری از نبرد و #میدان رزم نبود و با درک #صحیح از شرایط روز و عربده کشی تکفیری های مزدور اسراییل ، آهنگ #سوریه کرد و داوطلبانه برای #دفاع از حرم حضرت #زینب (س) به این کشور رهسپار شد. ⏯
ادامه دارد◀️
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_علی_صیادی🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت_پایانی
هر چیزی هم که ازش می گفتم انگار حرفای منو می شنید ، هر شب ازش می #پرسیدم چه جوری رفتی 🕊❓ وقتی که داشتی می رفتی چی #گفتی❓ همه رو تو می اومد تو خواب بهم می گفت ، نمی ذاشت به #فردا موکول بشه ...
در همان ایام یک شب به خوابم اومدن و می گفتن که الان #کجا هستن ، جاشو بهم نشون می داد ...🕊🌹😭
نیروهای #دوره اول صابرین تعداد نفر زیادی بودند ، این شهید هم جزو گروهای اول بودند . سال 86 چند نفر بودند ، خیلی دوره های سختی را گذروندند ، نمی دونم بیابان گردی ، کوه نوردی ، صخره نوردی ، زندگی در شرایط سخت ، چتربازی و ... ❣️
اینا رو گذروندن ، از اون تعداد زیاد تعداد ویژه ای برای مرحله بعد #باقی موندن ؛ دوباره ازشون یه سری آزمون های خیلی سخت گرفتن مثل پاراگلایدر ، پاراموتور ، سقوط آزاد و... و البته بهترین ها ماندند ... یکیش شهید #صیادی و دیگر نفرات کارآزموده ای که جای شهید رو به سختی ولی به لطف خدا و یاری #شهید پر نمودند
من خیلی دوست دارم صحبت کنم ولی صحبت می کنم خیلی #بهم می ریزم . زندگی با یک شهید همه گوشه گوشه های #زندگی براش میشه خاطره .❤️
روحمان بایادشان شاد🌹