eitaa logo
ارشيو ،زندگينامه شهداي نيرو ويژه صابرين
78 دنبال‌کننده
204 عکس
38 ویدیو
10 فایل
ارتباط @Hamadani_52
مشاهده در ایتا
دانلود
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊🌹 🌾سفرنامه2️⃣1️⃣ 🚩فتح قله های امنیت ✌️فاتحان قله های افتخار گمنامند....🍂 از دور دستانش را باز می کند و به استقبالمان می آید. در تپه مجاور ده ها کندوی زنبورعسل، منظم چیده شده اند. کاک علی فرزند دارد. جوان همراه کاک علی، دامادش است.حسین ساکن روستای قبرحسین و آرایشگر است. با او هم کلام می شوم و می پرسم؛ شما در اینجا چه فرقی با پیش از سال گذشته کرده است؟❓ حسین با می گوید؛ قابل مقایسه نیست. قبلاً نه راهی بود و نه . باید به سختی و فقط سالی چند بار برای دیدن خانواده زنم می آمدیم حالا تقریباً هر هفته بهشان سر می زنیم. حسین عمیق به جاده می کند، سری تکان می دهد و با که گویا از عمق دلش می آید، می گوید؛ این جاده را 10 سال پیش کشیده بودند.کاک علی که 10 سال است در این منطقه کار و زندگی می کند، گوید؛ من در این مدت هیچ بدی از ندیدم و سپاه همیشه کمک حال مابوده است. این جاده هایی هم که شده خیلی به مردم کوچ نشین منطقه کمک کرده است. دراین منطقه بیشتر از 300 خانوار کوچ نشین می کنند. مردم منطقه از سپاه محبت دیده اند و سپاه برای آنها کرده است. عشایر از سپاه خیلی هستند. دو تا از پسرهای خودم هستند.👌✌️ دارد
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 بخش2️⃣ ✍️آنچه می خوانید گزارشی است شنیدنی از شهید به روایت بزرگوارش: ◀️محمد از دوران طفولیتش با توجه به اینکه خودم و پاسدار بودم، علاقه مند بود به سپاه و کارهای نظامی بود و من هم چون بودم او را به بعضی از کلاس های آموزشی ام می بردم و او هم خیلی از کارهای عملی نظامی را در همان سن و سال کودکی انجام می داد. در کنار شهید (کمیل) صفری تبار من و محمد به غیر از رابطه پدر و پسری با هم بودیم؛ حتی شاید اگر می خواست فوتبال بازی کند ما تیر دروازه را خودمان می ساخیتم، توپ می خریدیم و توی کوچه با بازی می کردیم. این نبود که رابطه ما فقط پدر و پسری باشد، بودیم با هم و در همه کارها با هم مشورت می کردیم. تا زمانی که درسش تمام شد و دانشگاه ثبت نام کرد و دانشگاه آزاد قبول شد. ترم اول که رفت دانشگاه، درس می خوند اما هر روز ما نگاه می کردیم می دیدیم . اگر از علتش می پرسیدیم جواب می داد که محیط دانشگاه محیط خوبی نیست. نگاه می کنی می بینی یک سری از افراد می آیند که اصلاً کاری به درس ندارند. ترم اول، درسش رو با تمام کرد. ترم دوم دانشگاه ثبت نام کرد ما دیدیم دارد با خودش می جنگد. تا موقع امتحاناتش رسید. یه روز آمد و گفت که من نمی خوام دیگه برم دانشگاه.،،،، ادامه دارد.... 🌹
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊🌹 ۱ شهید در تاریخ 1361/1/1 در روستای سیدمیران به دنیا آمد . بستر رشد اجتماعی این شهید🕊🌹 بزرگوار طبقه کشاورز و زحمتکشی بود که با نون حلال شیرمردانی چون قاسم غریب را جامعه داد. او فرزند دوم خانواده ای بود که سه برادر و یک خواهر را در خود جای داده بود. محمدرضا غریب قاسم غریب در حالی که زمین زراعی زیادی نداشت با سختی و فراوان فرزندان خود را کرد . شهید مدافع حرم قاسم غریب دوران ابتدایی را در دبیرستان شهید صادق تازیکه سیدمیران گذراند و دوراه را نیز در همان روستا به مدرسه آزادگان رفت. او برای تحصیل در مقطع عزم کرد و دردبیرستان شهید گرگان مشغول تحصیل شد. قاسم غریب در سال 1379 بعد از اخذ مدرک در کنکور دانشکده دانشگاه امام (ع) شرکت کرد و قبول شد و رسما به رسمی سپاه انقلاب اسلامی در آمد.🇮🇷 او 5 سال بعد در سال 1384 در با خانم اعظم السادات حسینی خادم افتخاری ازدواج کرد که حاصل این ازدواج پسر6 و 8 ساله بنام های و بود. او بعد از به شهر مقدس قم رفت و تا پارسال در این شهر می کرد . طی این سالها او در رزم با گروههای انحرافی پژاک و منافقین داخلی جنگید تا اینکه یک خود را از دست داد😔 و همچنین 4 نیز در بدن وی جاخوش کرد. بعد از شدن از ناحیه چشم ، به توصیه پزشک که باید برای چشم دیگر مناطق مرطوب را برای ادامه کارت انتخاب کنی ، وی به زادگاهش آمد و مدتی در سپاه استان و بعد از آن نیز به گردان های تیپ مردم پایه سپاه پیوست.✌️ اما این موجود پرخروش و شجاع را یارای دوری از نبرد و رزم نبود و با درک از شرایط روز و عربده کشی تکفیری های مزدور اسراییل ، آهنگ کرد و داوطلبانه برای از حرم حضرت (س) به این کشور رهسپار شد. ⏯ ادامه دارد◀️
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷 { یادگاه شهدای} 🚩صابرین🚩 🕊🌹 هر چیزی هم که ازش می گفتم انگار حرفای منو می شنید ، هر شب ازش می چه جوری رفتی 🕊❓ وقتی که داشتی می رفتی چی ❓ همه رو تو می اومد تو خواب بهم می گفت ، نمی ذاشت به موکول بشه ... در همان ایام یک شب به خوابم اومدن و می گفتن که الان هستن ، جاشو بهم نشون می داد ...🕊🌹😭 نیروهای اول صابرین تعداد نفر زیادی بودند ، این شهید هم جزو گروهای اول بودند . سال 86 چند نفر بودند ، خیلی دوره های سختی را گذروندند ، نمی دونم بیابان گردی ، کوه نوردی ، صخره نوردی ، زندگی در شرایط سخت ، چتربازی و ... ❣️ اینا رو گذروندن ، از اون تعداد زیاد تعداد ویژه ای برای مرحله بعد موندن ؛ دوباره ازشون یه سری آزمون های خیلی سخت گرفتن مثل پاراگلایدر ، پاراموتور ، سقوط آزاد و... و البته بهترین ها ماندند ... یکیش شهید و دیگر نفرات کارآزموده ای که جای شهید رو به سختی ولی به لطف خدا و یاری پر نمودند من خیلی دوست دارم صحبت کنم ولی صحبت می کنم خیلی می ریزم . زندگی با یک شهید همه گوشه گوشه های براش میشه خاطره .❤️ روحمان بایادشان شاد🌹