┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_قاسم_غریب🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۱
شهید #قاسم_غریب در تاریخ 1361/1/1 در روستای سیدمیران به دنیا آمد . بستر رشد اجتماعی این شهید🕊🌹 بزرگوار طبقه کشاورز و زحمتکشی بود که با نون حلال شیرمردانی چون قاسم غریب را #تحویل جامعه داد.
او فرزند دوم خانواده ای بود که سه برادر و یک خواهر را در خود جای داده بود. محمدرضا غریب #پدرشهید قاسم غریب در حالی که زمین زراعی زیادی نداشت با سختی و #مشقت فراوان فرزندان خود را #تربیت کرد .
شهید مدافع حرم قاسم غریب دوران #تحصیلات ابتدایی را در دبیرستان شهید صادق تازیکه سیدمیران گذراند و دوراه #راهنمایی را نیز در همان روستا به مدرسه آزادگان رفت. او برای تحصیل در مقطع #دبیرستان عزم #گرگان کرد و دردبیرستان شهید #رجایی گرگان مشغول تحصیل شد.
قاسم غریب در سال 1379 بعد از اخذ مدرک #دیپلم در کنکور دانشکده #افسری دانشگاه امام #حسین (ع) شرکت کرد و قبول شد و رسما به #عضویت رسمی سپاه #پاسداران انقلاب اسلامی در آمد.🇮🇷
او 5 سال بعد در سال 1384 در #شهرقم با خانم اعظم السادات حسینی خادم افتخاری #مسجدجمکران ازدواج کرد که حاصل این ازدواج #دوفرزند پسر6 و 8 ساله بنام های #امیرعباس و #محمدامین بود.
او بعد از #ازدواج به شهر مقدس قم رفت و تا پارسال در این شهر #زندگی می کرد . طی این سالها او در #میدان رزم با گروههای انحرافی پژاک و منافقین داخلی #مجاهدانه جنگید تا اینکه یک #چشم خود را از دست داد😔 و همچنین 4 #ترکش نیز در بدن وی جاخوش کرد.
بعد از #جانباز شدن از ناحیه چشم ، به توصیه پزشک که باید برای #حفظ چشم دیگر مناطق مرطوب را برای ادامه کارت انتخاب کنی ، وی به زادگاهش #گلستان آمد و مدتی در سپاه استان و بعد از آن نیز به گردان های #تکاور تیپ مردم پایه سپاه #نینوا پیوست.✌️
اما این موجود پرخروش و #رزمنده شجاع را یارای دوری از نبرد و #میدان رزم نبود و با درک #صحیح از شرایط روز و عربده کشی تکفیری های مزدور اسراییل ، آهنگ #سوریه کرد و داوطلبانه برای #دفاع از حرم حضرت #زینب (س) به این کشور رهسپار شد. ⏯
ادامه دارد◀️
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_قاسم_غریب🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۲
#قاسم بعد از انتقال همسر و فرزندان و زندگی خود به شهر #قم ، به سوریه رفت و به مبارزه با تکفیری ها پرداخت و این #دومین مرحله ای بود که او برای دفاع از #حریم حضرت #زینب (س) به سوریه می رفت و آخرین باری بود که وطن را می دید و در 24 #رمضان سال 94 در ارتفاعات #تلمور سوریه برای همیشه از میان ما پر کشید.🕊🌹
به #گواه اکثر همرزمان ، دوستان ، هم محلی ها و خانواده اش او را جز با "شربت #شهادت" نمی شد سیر کرد و آنقدر #ذوب در ولایت و دوستدار #ائمه اطهار سلام الله علیها بود که ذره ای از تلاش برای #نجات مسلمین بر نمی داشت. او #مداحی بود که آخر مداحی هایش جمله "#شهادت_آرزومه" 🕊🌹را زمزمه می کرد و آخرش هم به این #مقام نایل شد.🕊🌹
#قاسم_غریب خلبان هلی کوپتر نیز بود و تصویری که مشاهده می کنید در سال 87 در جمع #یگان ویژه پاسداران در معیت #فرماندهی معظم کل قوا حضرت آیت الله العظمی #امام_خامنه ای و سرلشکر عزیز #جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران ، سید #یحیی رحیم صفوی مشاور فرماندهی کل قوا گرفته شده است که #خلبان این هلی کوپتر شهید قاسم غریب بود.
#شهید قاسم غریب در این تصویر با بالا بردن #دستش به نشانه احترام #نظامی ارادت قلبی خود را به مقام #عظمای ولایت اعلام می کند. ⏯
ادامه دارد،،◀️
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_قاسم_غریب🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۴
#پرآوازه در آنسوی #مرزها✌️
آوازه این #فرمانده ایرانی آن سوی مرزها در #جبهه حلب و دیرالزور برای سرکردگان داعش #خیلی آشنا بود . سرویس های جاسوسی داعش نام یک #سرهنگ سپاهی ایرانی را به سرکردگان این گروهک تکفیری دادند که #فرماندهی خط مقدم نبرد با داعش و #هدایت 3 هزار نیروی سوری و داوطلبین مبارزه با تکفیری ها را بر #عهده دارد .
داعش فهمیده بود تا #قاسم_غریب در خط مقدم می جنگد و فرماندهی می کند، #مبارزه با سپاه وی سخت و طاقت فرساست برای #همین برای سر وی جایزه تعیین کردند .
#ارتفاعات تدمر شهری که در نزدیکی حلب قرار دارد این #شبها ناآرام بود ، هنوز شهر تاریخی تدمر یا پالمیرا #بدستان تکفیری های داعش نیفتاده بود ، #دلاوری چون قاسم غریب سرسختانه از این شهر #دفاع می کردند اما دو ماه بعد از #شهادت قاسم غریب🕊🌹 پالمیرا بدست داعش افتاد و این شهر #تاریخی و باستانی توسط داعش تا حدود زیادی #ویران شد .
شب #شهادت قاسم غریب 🕊🌹را با #عاشورا و شب های #عملیات دفاع مقدس مقایسه کرده اند ، شور و حالی #وصف نشدنی در قاسم ایجاد شده بود ، #صدای گلوله تا پاسی از شب قطع نمی شد ، شب بود و هر لحظه اش حساس ، تکفیری ها برای #دلسرد کردن رزمندگان جبهه #مقاومت شایعه کردند فرمانده شان یعنی #قاسم غریب کشته شده اما قاسم #مدام به خط سر می کشید و فریاد یا #زهرا و یا #حسین سر می داد و با این کار #روحیه نیروها را بالا می برد. .
نیمه های شب بود که #صدای فرمانده #قطع شد و دیگر #صدایی نیامد،😭 اوضاع هم آرام #بنظر می رسید ، #سپیده دم که زده شد #پیکر قاسم غریب در کنار صخره ای #پیدا شد😭 #آری فرمانده به عرش پر کشیده بود🕊🌹 و این #آرزویی بود که او را برای دفاع از #مرزهای معنوی #عباس_وار برای حمایت از حضرت #زینب از روستایی در 5 کیلومتری گرگان فرسنگ ها دورتر به #سوریه کشانده بود🌹
⏪ادامه دارد
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_قاسم_غریب🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۶
#شهید قاسم غریب سومین سپاهى #شهید 🕊🌹شده از استان گلستان و از اهالى روستای #سیدمیران بود. پیش از این #غلامعلی تولی از تیپ ۶٠زرهی گنبدکاووس وسید #احسان حاجی حاتملو از پاسداران تیپ ۴۵جوادالائمه گرگان ، در #نزدیکی شهر حلب شهید شدند.🕊🕊🕊🌹
#شهید غریب به عنوان" داوطلب #مدافع حرم حضرت #زینب " برای دومین مرحله عازم #ماموریت به سوریه شده بود.
#آری اینگونه بود که شهادت #قاسم_غریب موجب خوشحالی داعش و حامیان رسانه ای اش چون العربیه شد
#اما جایزه ای که برای سر قاسم غریب تعیین شده بود باعث شد تا #حتی بعد از شهادت وی نیز دست از سر او بر ندارند .😔
یکی از #نزدیکان شهید می گوید : شب تدفین شهید و روزهای بعد از آن #شاهد حضور افرادی مشکوک در اطراف منزل و #گلزار شهدای محل #دفن شهید بودیم که بلافاصله موضوع را به مراجع امنیتی #گزارش دادیم . احتمالات نشان می دهد آن #عده هنوز به دنبال سر این فرمانده #شجاع بودند که شاید برای آنها هزاران دلار می ارزید .
#مادری_زینب_وار🌴
#سردار صادقی فرمانده سپاه استان گلستان #نقل می کرد : #وقتی برای رساندن خبر شهادت قاسم غریب می خواستند نزد مادر وی بروند ، نمی دانستند چطوری این پیام را به این #مادر بدهند ،😔 با توجه به #سابقه بیماری احتمال می رفت مادر با شنیدن خبر #شهادت🕊 فرزندش بهم بریزد .😭
خلاصه بچه های سپاه به منزل شهید رفتند و در خانه #نشستند .
#مادرشهید قبل از اینکه کلمه ای گفته شود از #چهره افراد حاضر همه چیز را فهمید و گفت می دانم که #قاسم شهید شده است .🕊🌹
⏪ادامه دارد،،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_قاسم_غریب🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۷
#مادر شهید قبل از اینکه کلمه ای گفته شود از #چهره افراد حاضر همه چیز را فهمید و گفت می دانم که #قاسم_شهید شده است 🕊🌹او این موضوع را از سالها پیش می دانست که #فرزندش شاگرد مکتب #عاشوراست و بالاخره یک روزی در #رکاب همین مکتب به شهادت می رسد برای همین به #سایر بچه های سپاه که اشک می ریختند،😭 #دلداری می داد .
#صادقی ادامه داد : ↪️
ما آنجا #شیفته مکتب و صبوری اینطور #شیرزنان ایرانی شدیم که #زینب_وار راه عاشورا را ادامه می دهند و با انگیزه ای #مضاعف به محل خدمت خود برگشتیم .
🔅دعای #مادر قاسم برای زاهد پور🕊🌹
#اسماعیل زاهدپور یکی از پاسداران بازنشسته استان #گلستان بعد از #شهادت قاسم غریب هر پنجشنبه به #گلزارشهدای🌹🕊🕊 سید میران و منزل قاسم غریب می رفت . #زاهدپور آنجا به #مادر قاسم غریب می گفت دعا کنید من به سوریه بروم و #شهید بشوم .🕊
مادر شهید زیر بار چنین #دعایی نمی رفت #اما زاهدپور هر پنجشنبه می رفت و باز هم بر دعای مادر قاسم #اصرار می کرد تا اینکه مادر گفت #من آرزو می کنم که آنچه که دوست داری به آن #برسی و اینگونه بود که اسماعیل زاهدپور این #شیرمرد کردکویی به سوریه رفت و در آذرماه سال گذشته در #دفاع از حرم حضرت #زینب (س) به آرزوی دیرینه اش و #یاران باوفایش چون قاسم غریب پیوست .🕊🌹
⏪ادامه دارد،،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_روح_الله_عمادی 🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۱
#شهید سیدروحاله عمادی، از شهدای #مدافع حرم نخستین روز از شهریور ماه سال 1359 در روستای #پاشاکلای زیراب در یک خانواده مذهبی و #متدین چشم به جهان گشود. دوران ابتدایی و راهنمایی را در روستا #گذراند و سپس برای ادامه تحصیل در #هنرستان فنی به شهر زیراب رفت و در رشته ساخت وتولید فارغ التحصیل شد. به دلیل #علاقه شدید به انقلاب و نظام و دلدادگی به #رهبرمعظم انقلاب و #اسلام راستین محمدی به دانشگاه #امام_حسین(ع) رفت و به خدمت مقدس #پاسداری نائل گشت. وی با #نگاه عمیق به دین اسلام و شریعت ناب محمدی کم کم به رشد #معنوی زایدالوصفی رسید که عشق به #شهادت🕊🌹 از آرزوهای دیرین او بوده است. #لبخند زیبای او همیشه و در همه حال #نشان از صفا و صمیمیت درونی وی داشت و سعی در #اصلاح امور بین دوستان و خویشاوندان #خصلت ذاتی او بوده است. زندگی مشترک شهید با #همسری مهربان و فداکار همراه با #زیارت خانه خدا آغاز شد. او که همه جا با #نیروی قوی چه در راه عمل و توکل به خدا کارش را ادامه می داد #توانست با اخذ #مدرک فوق لیسانس و یادگیری علوم و فنون #پروازی به درجه #استاد خلبانی برسد. ایشان در حراست و پاسداری از مرزهای شرقی و غربی کشور و #مبارزه با پژاک تلاش های #وافری داشت. این دلیرمرد سوادکوهی در #سومین اعزامش به سوریه، برای #دفاع از حرم حضرت #زینب کبری (س) و حضرت #رقیه (س) در روز #جمعه اول آبان ماه سال 1394 مصادف با #تاسوعای حسینی سال 1437 هجری قمری و طی
« #عملیات_محرم» در درگیری با «مزدورانِ سعودی» و «پیروان اسلام آمریکایی» در شهر #حلب خلعت #شهادت پوشید🕊🌹
به گزارش،،،،،،ادامه دارد.،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_بهمن_مصائبی 🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۵
*#همسر شهید در خصوص خصوصیات #شهید بزگوار فرمودند: ایشان فردی با #اخلاص بود و مدتی را در #سوریه به جنگ با تکفیری ها پرداخت و نزدیک ترین افراد نیز از این امر اطلاعی نداشتند و به من و پدر ومادرش واعضای خانواده گفته بود که به کسی نگوییم که در سوریه هستند.
ایشان همیشه می گفت: “ماهرچه داریم از اهل بیت (ع) بویژه #امام حسین (ع) و #حضرت زینب (س) است و اگر جان خود را در راه این بزرگواران فدا کنیم باز کاری نکرده ایم.
#*همسر شهید مصائبی فرمودند: “من #شهادت همسرم را تبریک می گویم چون که واقعا لیاقتش را داشت و به ارزویش رسید”.
وی در ادامه می افزاید: “من #سه دختر کوچک دارم و همیشه همسرم می گفت که تعداد #شیعیان کم است و ما باید نسل شیعه را افزایش دهیم و برای امام زمان (عج) یاور تربیت کنیم”.
#همسر شهید مصائبی ادامه داد: “همسرم را تقدیم اسلام و انقلاب کردم و سعی می کنم فرزندانم را همانند #زینب (س) که خواسته پدرشان بود بزرگ کنم”.
#روحش شاد و یادش گرامی باد🌷
⏮پایان.
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_فرشاد_حسونی_زاده 🌹🕊
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۷
🔺از اینکه همسرتان بعد از 30سال مزد مجاهدتش را گرفت، چه احساسی دارید؟
من از #شهادت سردار به آرامش رسیدم. میدانم چه بود و در دلش چه میگذشت. میدانم چه دردهایی میکشید. خیلی درد داشت از کسانی که از ولایت تبعیت ندارند. این دردها در دلش ماند. از حضرت #زینب (س) خواستم هر چه در دل #همسرم است بدهد. من امروز پسرهایم را در این راه میدهم. امام حسن از علیاصغر، از علیاکبر، از قاسم از همه داشتههایش گذشت. همه چی را داد. باید اسلام زنده بماند. من از حضرت #زینب خواستم که پسرها ادامهدهنده راه پدر شوند و من شرمنده نشو م.
اما در اینجا میخواهم از طریق روزنامه «جوان» به کسانی که گاهاً طعنه و کنایههایشان از حضور نیروهای ما در #سوریه و #عراق دل خیلیها را میسوزاند بگویم که: هر جا اسلام در خطر باشد ما همانجا هستیم. فرقی نمیکند جهاد که فقط در ایران نیست. اسلام ناموس همه ما است. اینها هدفشان نابودی مسلمانان است. اینها برای تضعیف و تسلط بر ایران به سوریه و عراق آمدند. داعشیهای تکفیری امروز همان ابوسفیانها و شمرها و ضدانقلابها و کسانی هستند که از سالها برای #نابودی اسلام برنامه دارند. ریشه همه آنها یکی است.
⏮ادامه دارد،،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈ 🌹•°°•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_فرشاد_حسونی_زاده 🌹🕊
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۸
❤️فرزند شهی🕊د
نمیتوانم 33 سال زحمتم را هدر بدهم
🍃ناصر حسونیزاده فرزند #شهید حاج فرشاد حسونیزاده از افتخاری چون پدرش برایمان میگوید: یکی از پاتوقهای همیشگی پدر #گلزار_شهدا بود و #زیارت_عاشورا...
🍃خودم شوق و ذوق شنیدن خاطرات و حرفهایش از دوران #دفاع_مقدس را داشتم و همواره با ایشان به مناطق عملیاتی میرفتم. پدر برایم رفیق بود، خیلی صمیمی بودیم. الان اگر بخواهم از رفیق #شهیدم برایتان بگویم این است که هرگز خسته نمیشد. همواره ما را امیدوار میکرد و میخواست که در همه شرایط به خدا توکل کنیم. پدر خیلی در رفتار و اخلاقش گذشت داشت. به خواهر و برادرم میگفتم که بابا یک لحظه از فکر من خارج نمیشود چون او را در منطقه با نام ابوناصر صدا میزنند.
🍃وقتی به اهواز میآمد، لیستی از دیدارها و ملاقاتهایش با خانواده #شهدا و بستگان آماده میکرد تا کسی را فراموش نکند و صله رحم را به جا آورد. پدرم 33 سال #شهادت را از خدا در ذکر قنوتهایش عاجزانه طلبید. وقتی بچهها میگفتند بابا میشود نروی سوریه، گفت نمیتوانم 33 سال زحمتم را هدر بدهم. پدرم رفت تا اسلام را نجات دهد. جهاد پدر برای حضرت رقیه (س) و #زینب (س) بود. او حرمین شریفین را ناموس خودش میدانست. رفت تا دشمنان قسم خورده به خاک ما تعدی نکنند. آری اینگونه #شهادت در #سوریه پدر را به سمت خودش کشید.
⏮پایان
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#جاویدالاثر_سید_احسان_میرسیار🕊
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۲
🔶شهید وقت آزاد خود را به #تحصیل می پرداختند و تا کارشناسی ارشد علوم سیاسی تحصیل کردند و باقی وقت آزاد خود را با #خانواده می گذراندند.
برادر شهید در ادامه گفت: ایشان #سه فرزند به نام #زهرا که ششم ابتدایی #زینب پیش دبستانی،
#رقیه یک سال و سه ماه دارند که به آموزش تعلیماتی دینی و تربیتی برای فرزندان خود اهمیت خاصی می دادند.
از #خصوصیات شهید می توان به بصیرت خاص سیاسی اشاره کردند که اکثر کسانی که سوال و شبهه ایی داشتند از #ایشان می پرسیدند و شهید هم سعی می کردند وقت کافی را برای شفاف سازی شبهات صرف کنند.
برادر شهید مدافع حرم شهید #سیداحسان_میر_سیار در ارتباط با نحوه اعزام شهید به سوریه گفت: یک گروه قرار بود از لشکر محمد رسول الله اعزام بشود وقتی شهید متوجه شدند بسیار #تکاپو کردند تا بتوانند اعزام بشوند و در نهایت در گروه دوم ثبت نام کردند. اما با توجه به اینکه یک نفر از گروه اول انصراف داد ایشان توانستند با گروه اول به سوریه اعزام بشوند.
⏮ادامه دارد
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#جاویدالاثر_سید_احسان_میرسیار🕊
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۵
🔶#راویت_همسر🌸1️⃣
16مهر 1394 اولین اعزام ایشون به سوریه بود که 15 آذر 94 از این ماموریت برگشتند با دو ترکش در #کتف راستشون که سعی کردن این موضوع از بقیه پنهان بماند چرا که دوباره قصد دفتن داشت فقط آمده بود که قدری بچه ها وخانواده از دیدنش آرام شوند و دوباره برودکارهای نیمه تمامش را کرد و در 13 دی دوباره عازم #سوریه شد
اواخر رمضان سال 94 بود که به من گفت: میخام برم سوریه عید فطر که شد تصمیمش قطعی شد میگفت: نمیتونم بشینم واز تلویزیون ببینم حرم حضرت #زینب(سلام الله علیها) محاصره بشه ومن اینجا توی آرامش باشم اخبارهای مربوط به #سوریه رو گوش میکرد و از این ناراحت بود که توی خونه نشسته توجای امن ولی اونجا اطراف حرم #ناامن هست.
⏮ادامه دارد
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهيدسید_احسان_میرسیار🕊
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۷
🔶#روایت_همسر🌸3️⃣
ساکشو بست شامشو خورد بامن #خداحافظی کرد بچه ها رو یکی یکی #بوسید رفتم قرآن بیارم دیدم سریع رفت تا ته حیاط سمت در ورودی گفتم صبر کن صبر کن میری این همه راه صبر کن از زیر #قرآن رد شو ایستاد برگشت دیدم اشک توی چشماش حلقه زده و رو ب صورتش ریخته گفتم چی شده #گریه میکنی گفت: چیزی نیست و اززیر قرآن رد شدو رفت بعد که اومدم خونه فکر کردم که چرااشکش اومد فهمیدم که
#خدا حافظی با #بچه ها و#دل کندن ازاونا براش سخت بوده که بعدش به سرعت رفت سمت در که این محبت یه لحظه #پاش و #نلغزونه...
کم کم مردم فهمیدن که همسرم وبرادرش باهم راهی #سوریه شدن به #پدرشون میگفتن چرا جلوی یکی از پسراتو نگرفتی چرا دوتا شونو باهم فرستادی سوریه ایشونم میگفت: اونا راهشونو انتخاب کرده بودن نمیشد #نگهشون داشت ..
به من میگفتن تو با سه تا بچه چرا گذاشتی بره گفتم همسرم رفت تا به ندای هل من ناصر ینصرونی #امام_حسین(علیه السلام) که بعد 1400 و اَندی سال دوباره بلند شده لبیک بگه رفت چون ندای #مظلومو شنید و گفت: امام علی(علیه السلام) فرمودند: مسلمان نیست هر که ندای مظلوم رو بشنوه وذره ای ازجایش تکون نخوره ؛ گفتم رفت تا نشون بده مرد عمله همه ی شماها سالی چند بار یا حداقل یه بارشب یا روز #عاشورا میگید که امام حسین اگه ما اون روز اونجا بودیم نمیزاشتیم این اتفاقهابیفته نمیزاشتیم حضرت #زینب(علیهاالسلام) #اسیری بکشه حالا دارن به حرم نزدیک میشن همسرم رفت تا به حرفی که زد عمل کنه ومرد عمل کردن باشه نه فقط حرفه تو#خالی بزنه.
⏮ادامه دارد