┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_ابوذر_امجدیان 🌹🕊
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۸
#از نحوه آسماني شدنش اطلاع داريد؟
او 14 روز در سوريه بود. گويي خمپارهاي به اطرافشان اصابت ميكند و ايشان از سمت راست دچار مجروحيت ميشود. لبش پاره شده بود، چند تركش به سينهاش خورده و پاي راستش قطع شده بود. ابوذر قبل از #شهادت به من گفته بود اگر اتفاقي برايم افتاد، نكند پيش دوستانم بيقراري كني. مراقب رفتارت باش. ناراحتي نكن. از اينكه ابوذرم به آرزويش رسيده خوشحالم و افتخار ميكنم كه لياقت همسري #شهيد مدافع حرم را پيدا كردهام. ان شاء الله ادامه دهنده راه شهيدانمان باشيم. اميدوارم حضرت زينب(س) قبول كنند و من را هم در زمره مدافعان حرمشان قرار دهند.
اين روزها برخي سعي ميكنند در راه مدافعان حرم شبهه ايجاد كنند،
#پاسخ شما به اين حرفها چيست؟
شوهر من به نداي نايب امام زمان خودش لبيك گفت. به نداي امام خامنهاي. او آرزوي #شهادت را داشت. او داوطلبانه رفت و هر زماني هم كه مأموريت #سوريهاش عقب ميافتاد بسيار دلخور ميشد و ميگفت حضرت زينب(س) من را نطلبيدهاند. ابوذر به من و زندگياش دلبستگي داشت.
⏮ادامه دارد،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_ابوذر_امجدیان 🌹🕊
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۹
#قيمت گذشتن از اين دلبستگي چيست؟
برخي كه سعي ميكنند انگيزههاي مادي را علت حضور #مدافعان حرم در جبههها معرفي كنند، خودشان لحظات بودن در كنار خانواده را چه قيمتي ميگذارند.بگذريم از اينكه اصلاً ابوذر به اين چيزها فكر نميكرد. شكر خدا زندگيمان از لحاظ مادي چيزي كم نداشت و از زندگيمان راضي بوديم. او از زندگياش براي يك هدف والا گذشت. تا هدف #قرب الهي نباشد هيچ انساني جان خود را به خطر نمياندازد. از اينها گذشته اگر عزيزت نباشد #دنيايي مال و اموال به چه دردت ميخورد؟
عموم مردم از #شهيدشان چطور استقبال كردند؟
تشييع باشكوهي براي ابوذر گرفته شد. اولين مدافع حرم شهرستان سنقر بود و براي همين مردم #شهيدپرور كه شهدا را از خودشان ميدانند باشكوه هر چه تمامتر در مراسم شهيد حاضر شدند و خيلي عالي از #شهيد شهرشان استقبال كردند. ابوذرم را در نهمين روز از آبان ماه سال 1394 در روستاي خودمان سهنله به خاك سپرديم.
از مسئوليتشان در جبهه اطلاعي داشتيد؟
مسئوليتشان فكر ميكنم بيسيم چي بودند. هر زماني از مسئوليتش ميپرسيدم طفره ميرفت و پاسخ نميداد. وقتي ميگفتم درجهات چيست ميگفت، من سرباز #امام زمان هستم. با #شهادتش متوجه شدم چه درجهاي دارد. راست هم ميگفت سرباز آقا بود كه در ركاب مولايش در روز جمعه به #شهادت رسيد و در روز جمعه تشييع و به خاك سپرده شد و چهلمين روز #شهادتش با اربعين اباعبدالله مقارن شد.
⏮ادامه دارد،،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_ابوذر_امجدیان 🌹🕊
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۱۰
#دلتنگ ابوذر كه ميشويد چه مي كنيد؟
#دلتنگ كه ميشوم با او هر لحظه صحبت ميكنم. من به تلفن همراهش پيام ميدهم ولي او ديگر جواب پيامكهاي من را نميدهد.
هنوز هم منتظر #تماسش هستم. هر جا كه ميخواهم بروم مينويسم و از او اجازه ميگيرم و ميگذارم روي لباسهايش. ميروم سر مزارش و با او حرف ميزنم و از كارهايم ميگويم. سر سفره كه مينشينم خيلي جاي خالياش را حس ميكنم. اين روزهايم من را به ياد #زنان صبور دوران جنگ مياندازد كه صبوري كردند و پيروزي نصيب ما شد.
همرزمانش از همسرتان و چگونگي حضورش صحبتي نكردند؟
يكي از همكارانش ميگفت ابوذر هميشه سر كار روي يك برگه مينوشت: #شهيد ابوذر امجديان. خوش به سعادتش و به او غبطه ميخورم و ميگويم #ابوذرجان مگر قول ندادي بروي و بعد بيايي من را ببري #سوريه زيارت. همرزمانش از جسارت و شجاعتش هم برايم بسيار ميگويند. تعريف ميكردندكه هميشه #آقا ابوذر با روي گشاده به عمليات ميرفت و به رزمندهها ميگفت بچهها بدويد برويد عمليات بدويد برويم حمله و همه ميخنديدند. #دوستش ميگفت لحظات آخر آب برايش بردم و او نخورد و با #لب تشنه به ديدار اربابش امام حسين(ع) رفت.
⏮ادامه دارد،،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_ابوذر_امجدیان 🌹🕊
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۱۱
#چه درد دلي با حضرت زينب(س) داريد؟
مي خواهم بگويم #عمه جان، ابوذرم آمد تا #مدافعت شود. هواي من را داشته باش. هواي بيقراريهايم را و دل بيتابم را. خانم جان دست من را هم بگير تا بتوانم مدافعت شوم. تو خود ميداني كه من چقدر #ابوذرم را دوست داشتم و او را به تو هديه كردم. من از دوستداشتنيترين زندگيام گذشتم تا به لبخند #رضايتي از تو برسم. من از او گذشتم تا تو بار ديگر بندهاي اسارت را نبيني. بيبي جان عاقبت من را هم چون ابوذرم شهادت قرار بده و زيارتي كه #حلاوتش طعم تلخ فراق را از من دور كند.
⏮ادامه دارد،،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_ابوذر_امجدیان 🌹🕊
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۱۲
#گفتگو با خانواده شهید
خانواده #شهید آرام و صبورند. زندگی ساده و بی ریایی دارند؛ وقتی با آنان به صحبت می نشینی عشق و ایمان به اسلام و انقلاب در گفته هایشان موج می زند؛ ابوذر دارای یک برادر دوقلو و دومین فرزند خانواده بود؛ #جوانی که خوشرویی و ایمانش زبان زد همگان است، هنوز هم که از این #شهید بزرگوار سخن به میان می آید نزدیکان و دوستان وی از غم نبودن ایشان متاثر می شوند و البته به حال خوش این #شهید که توانست به فیض #شهادت نایل آید غبطه می خورند، #شهیدی که در دفاع از حرم حضرت زینب(س) به لقاء الله پیوست و به آرزوی دیرین خویش که #شهادت در روز #تاسوعا بود دست یافت...
به صحبت با #پدر بزرگوار این #شهید می نشینیم...
#گفتگو با پدر شهید:
#پسرم عاشق ولایت و رهبری بود
#پدر شهید که با شنیدن نام ابوذر اشک در چشمانش حلقه می زند این چنین می گوید:
#ابوذر همیشه فرزند نیکی برای من و مادرش بود. ایشان هنگام فراغت از تحصيل به ويژه در تعطيلات تابستاني با کار و تلاش فراوان مخارج شخصي خود را براي تحصيل بدست مي آورد و از اين راه به خانواده خود کمک قابل توجهي مي کرد. او با شور و نشاط و مهر و محبتی که داشت به محيط گرم خانواده صفا و صميميت ديگري مي بخشيد.
⏮ادامه دارد،،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_ابوذر_امجدیان 🌹🕊
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۱۳
#ایشان ادامه می دهند: "هنگامي که خسته از کار روزانه به خانه برمي گشتم، باديدن #فرزندانم همچون ابوذر تمامي خستگي ها و مرارت ها را از وجودم پاک مي شد"
#ابوذر به انجام معنویات و عبادات علاقه فراوانی داشت، ابوذر از سن 9 سالگي تا لحظه #شهادت در تمام فراز و نشيب هاي زندگي و كاري، هرگز نمازش ترک نشد.
اشتياق ابوذر به مسجد رفتن وقرآن خواندن حدي بود که هروقت صدای اذان را مي شنيد دست از كار مي كشيد و روانه مسجد مي شد و تا آخرين لحظات حيات خود، دست از دعا و نيايش برنداشت.
#پدر شهید ادامه می دهد: پسرم همیشه #نماز اول وقت را بر همه چيز مقدم مي شمرد ؛ #قرآن و توسل برنامه روزانه او بود. پسرم #عاشق ولایت و #رهبری بود و عاشق این بود تا برای #اسلام و ا#نقلاب جان خویش را فدا کند.
⏮ادامه دارد،،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_ابوذر_امجدیان 🌹🕊
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۱۴
#ابوذر همچنین هیچگاه از یاد همنوعان غافل نمی شد با آنکه سن زیادی نداشت اما همیشه سعی می کرد تا حد امکان گره گشای مشکلات همنوعان و دوستان و آشنایان باشد. آن چيزي که براي او مطرح نبود خواب و خوراک و استراحت بود. هر زمان که براي ديدار #خانواده اش به روستا مي رفت، در آنجا لحظه اي از گره گشايي مشکلات و گرفتاري هاي مردم باز نمي ايستاد و دائماً در انديشه انجام خدمتي به #خلق الله بود. #ابوذر در خوش خلقی و برخورد نیک با همسایگان و اقوام زبانزد بود و همه او را دوست داشتند...
ابوذر در سال 1383 #مقطع دبيرستان را با موفقيت پشت سر گذاشت و پس از اخذ ديپلم با نمرات عالي در سال 1385 به استخدام سپاه پاسداران در آمد غريب به 3 سال در سپاه جوانرود خدمت كرده وبعداز آن عضو نيروهاي #يگان #ويژه #صابرين سپاه تهران شد .
⏮ادامه دارد،،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_ابوذر_امجدیان 🌹🕊
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۱۵
ایشان سپس در #رشته آی.تی دانشگاه جامع #امام حسین (ع) تهران پذیرفته شده و مشغول به تحصیل شدند، ابوذر #علاقه زیادی به تحصیل داشت و سعی می کرد با وجود مشغله کاری و زندگی به درس خواندن هم برسد که تا دوران تحصیل ( ترم آخر بودند که #شهید شدند) را هم با موفقیت طی کردند.
#پدر بزرگوار شهید همچنین می گوید: پسرم چون #شمع مي سوخت و چونان چشمه ساران در حال جوشش بود و يک آن از تحرک باز نمي ايستاد. روحيه ايثار و استقامت او شگفت انگيز بود؛ خدا رو شکر که لیاقت داشتیم چنین فرزندی تربیت کنیم که نامش جزو $مدافعین حرم حضرت زینب (س) باشد.
⏮ادامه دارد،،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_ابوذر_امجدیان 🌹🕊
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۱۷
برادر من #انساني بود که براي خدا کار مي کرد و اخلاص در عمل از ويژگي هاي بارز او بود، ايشان يکي از افراد درجه اولي بود که هميشه ماموريت هاي سنگينی بر عهده اش قرار داشت. كربلايي ابوذر با خضوع و خشوعي که در مقابل خدا و در برابر دلاورمردان پاسدار داشت، در مقابله با دشمن همچون شيري #غرّان که براي خدا و ولي فقيه زمان خود همه چيز خودش را فدا کرد و از زندگيش گذشت. او واقعا به امر ولايت اعتقاد کامل داشت و حاضر بود در اين راه جان بدهد، که عاقبت هم چنين کرد. هميشه سفارش مي کرد تقوا پيشه كنيم و تابع رهبري باشيم. همچنین ابوذر از زمان طفوليت، روحي لطيف ،عبادي و نيايشگر داشت.وی همچنین در خصوص شهادت این شهید بزرگوار می گوید: وقتی خبر شهادت ابوذر را شنیدم با عجله خودم را به $سنقر رساندم، هرگز آن لحظات از یادم نمی رود چه غمی در خانه مان برپا شده بود،اشک های بی امان مادر، بی تابی های پدر و... اینکه ابوذر به این زودی تنهایمان گذاشت آزارمان می دهد اما از این خوشحالم که برادر عزیزم با اهدای جان گرانمایه خویش در راه اسلام به #شهادت رسید و توانست ذخیره ای برای آخرت پدر و مادرم باشد، خوشا به سعادتش که توانست این چنین پاک و عاشقانه به دیدار حق بشتابد وبه آرزویش که #شهادت بود برسد... ابوذر واقعا انسان لایق و وارسته ای بود که توانست #شهد شیرین #شهادت را بنوشد و افتخاری برای همه ما باشد...
⏮ادامه دارد،،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_ابوذر_امجدیان 🌹🕊
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۱۶
#گفتگو با برادر دوقلوی شهید:
#برادرم به امر ولايت اعتقاد کامل داشت و حاضر بود در اين راه جان دهد
#حجت الاسلام طالب امجديان برادر دوقلوی ابوذر نیز با تایید صحبت های #پدر می گوید: من و ابوذر دوقلو بودیم و به همین دلیل #دوستی و وابستگی زیادی بینمان حاکم بود، ما خیلی به هم نزدیک بودیم.
#ایشان شش ماه قبل و به صورت داوطلبانه برای دفاع از حرم ثبت نام کردند و به خانواده گفتند که هر آن ممکن است به #سوریه اعزام شوند تا اینکه روز عید #قربان به ما گفتند که اسمشان برای اعزام درآمده است و تقریبا یک هفته بعد از عید #سعید غدیر به #سوریه و برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) اعزام شدند.
#مادرم به سبب عاطفه و مهر مادری که در وجودشان است بعد از اعزام و شنیدن اینکه ابوذر برای دفاع از #حرم به سوریه مشرف شده خیلی بی تابی می کردند و نگران بودند و دایما دست به دعا بودند ولی #ابوذر با همان روحیه آرام و دوست داشتنی اش همیشه در تماس هایش با خانواده و مخصوصا به مادر دلداری می دادند و مادر را آرام می کردند ؛ به همه می گفتند برایم دعا کن که #شهید شوم و به آرزویم برسم و همانطور هم شد که این والامقام خواسته بودند و دقیقا در روز #تاسوعای حسینی(ع) به شهادت رسیدند.
⏮ادامه دارد،،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_ابوذر_امجدیان 🌹🕊
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۱۸
#گفتگو با دوستان شهید:
ابوذرجان شهادتت مبارک
دوستان #شهید ضمن برشماری صفات و خصلت های نیکوی ایشان، در وصف این شهید عزیز می گویند:
تو فرزند کدام نسل پاکی؟ تو از کدامین دشت روییده ای #قاصدک!؟ چه کسی سینه دریاییت را پاره پاره کرده؟ کدام دست ناپاک خون پاک تو را ریخته؟ به کجا سفر می کنی؟ دور از خانه و شهر خویش؟! دور از دستهای پینه #بسته پدر و قلب شکسته مادر!؟ تو اى سبزترین بهار جاوید! اى نشان بى نشانها! اى آیینه نور! اى راز سر به مهر! اى بیکران ! تو آن روز خروشیدى و امروز... باور نمی کنم که با آن همه خروش در خاک خفته اى! اى که حضور دریایى تو در آسمان ها جارىتر از رودهاست! هنوز تپش امواج پرخروش غیرتت لرزه بر اندام دشمنان می افکند. ما خفتگان در ساحلت غرقه به طوفانیم و تو چه آرام، در پهنه بیکرانت، حیرتمان را به نظاره نشسته اى. چه زیباست قاب عکس خالی ات بر دیوار قلبمان. هنوز در صفحه صفحه تاریخ، تفسیر حدیث جاودانگی ات را می نویسند و چه زیباست شعر #دلتنگی هامان...
⏮ادامه دارد،،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_ابوذر_امجدیان 🌹🕊
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#زندگینامه
#قسمت۱۹
⏪ادامه دلنوشته دوستان شهید🌹
هنوز کوچه ها در انتظار ترنم گامهاى سبز تواند. آسمان تاریک شهر در #التماس تابش چشمهاى توست. اى تفسیر سرمستى و اى نغمه شوریدگى! نزدیک است پرنده قلبم در کنج تنهایى جان سپارد. #گوش کن! ثانیه ها به امید بازگشت تو در تپش اند. دل من تفسیر کتابنامه انتظارت را تا انتهاى جاده هاى بى کسى از بر کرده است، تا شاید آغاز کنى روزى را مثل آغاز بهار. باز هم می گویم که دلم منتظر توست. ابوذرجان #شهادتت مبارک . عجب عطر #عاشورایی بخشیدی به دیارمان. ما حقیر و کوچکیم در برابر عظمت شما. کاش میدانستم در جوار زینب کبری در روز عاشورا زمزمه ات چه بوده برای #مادرت و$خواهرات حتما صبر زینبیه طلب کردی...
⏮ادامه دارد،،،