┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_جعفر_خانی🕊🌹
#زندگینامه🔟
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
⏮ #ساعت 2 بعدازظهر، جاده را که بالا برده بودیم، ادامه دادیم و #قوطمان را تصرف کردیم،✌️
دستگاههای #زرهی را هم برده بودیم و شروع کردیم #جاسوسان را از پشت زدن. خلاصهکاری نمیتوانستند بکنند و #تلفات سنگینی دادند. سنگین به این معنا که 4 #فرماندهشان را از دست دادند و این خیلی برایشان سنگین بود. #نیروهایی که برای نجاتشان میآمدند هم #کشته میشدند.
#مداوای مجروحین #پژاک در بیمارستان صحرایی #سپاه🇮🇷
فردایش یک #بیمارستان صحرایی به داخل روستای #دولتو فرستادیم که مورد استقبال مردم واقع شد. جایی که 8-7 سال بود #کسی از مسئولین دولتی پایش را نگذاشته بود، #بیمارستان مستقر شد و ترددها هم به حالت #عادی برگشت.
#جالب است که برخی از مجروحین #پژاک که به خانه هایشان برگشته بودند هم برای #مداوا به بیمارستان مراجعه کردند. #کاری با آنها نداشتیم و همین #برخورد خیلی موثر بود.
با این کار، #پای ضد انقلاب از روستا قطع شد و یک #جزیرهای در وسط ماند. وقتی #عملیات را میخواستیم انجام دهیم، #بهترین مسیر را شناسایی کردیم. بچههای #صابرین با وجود اینکه وضعیت هوا #تاریک مطلق بود،، ⏯
ادامه دارد◀️
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_جعفر_خانی🕊🌹
#زندگینامه1️⃣1️⃣
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
🚩فتح قله های امنیت
بچه های #صابرین با وجود ان که هوا #تاریکی مطلق بود، از امکانات دید در شب استفاده کردند و مسیر را شناسایی کردند.
#تخلیه جاسوسان کمر ضذانقلاب را شکست💯
#اولین شلیک را آنها کردند و همین اشکال ما بود چون در مرحله اول #عملیات جاسوسان،
#تعدادی از بچهها تا دهانه سنگر ضدانقلاب رفتند و متاسفانه اولین شلیک را آنها انجام دادند و بچهها #شهید شدند.🕊🕊🌹
ضدانقلاب #اصرار ما را برای تصرف آنجا دید و #مجددا تلاش کرد واسطه بیندازد که درگیر نشود. خودشان هم اولین قدم را برای آتش بس برداشتند.
ما #گفتیم تنها راه آتش بس این است که اینجا را #تخلیه کنید. تنها راهش همین است. میدانستند که ما اصرار داریم که اینجا را #بگیریم و بالاخره هم میگرفتیم.,
24 ساعت به آنها #فرصت دادیم که منطقه را #تخلیه کنند. روز موعد که شد عمل #نکردند. ما هم در همان روز روشن همه بلدوزرها و #تانکها راحرکت دادیم. باز 5-6 ساعت #مهلت خواستند و گفتند ما فردا صبح اینجا را تخلیه میکنیم. همین برای نیروهای رزمیشان #شکننده بود. وقتی منطقه تخلیه شد، از چهرههایشان معلوم بود که چقدر #ضربه خوردهاند.
بعد از #تخلیه در 26 شهریور، ما در منطقه #مستقر شدیم که عملا از کترال تا جاسوسان آزاد و مقرهای دوله کوکه 1 و 2 و 3 #آزاد شدند.✌️
#جاسوسان منطقه بسیار مهمی بود. 50 سال است که تمام #سیاستهای کردستان عراق در آنجا رقم میخورد. هر #گروهی با دولت به مشکل برخورد کرده، اینجا بود. این #شکست برای ضد انقلاب هم از نظر #سیاسی و هم از نظر #نظامی شکست بزرگی محسوب میشد.⏯
ادامه دارد◀️
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_جعفر_خانی🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
🌾سفرنامه2️⃣1️⃣
🚩فتح قله های امنیت
✌️فاتحان قله های افتخار گمنامند....🍂
#کاکعلی از دور دستانش را باز می کند و به استقبالمان می آید. در #دامنه تپه مجاور ده ها کندوی زنبورعسل، منظم چیده شده اند. کاک علی #پنج فرزند دارد. جوان همراه کاک علی، دامادش #حسین است.حسین ساکن روستای قبرحسین و آرایشگر است. با او هم کلام می شوم و می پرسم؛
#زندگی شما در اینجا چه فرقی با پیش از #عملیات سال گذشته کرده است؟❓ حسین با #ذوق می گوید؛ #اصلاً قابل مقایسه نیست. قبلاً نه راهی بود و نه #امنیتی. باید به سختی و فقط سالی چند بار برای دیدن خانواده زنم می آمدیم #اما حالا تقریباً هر هفته بهشان سر می زنیم. حسین #نگاهی عمیق به جاده می کند، سری تکان می دهد و با #حسرتی که گویا از عمق دلش می آید، می گوید؛ #کاش این جاده را 10 سال پیش کشیده بودند.کاک علی که 10 سال است در این منطقه کار و زندگی می کند، #می گوید؛ من در این مدت هیچ بدی از #سپاه ندیدم و سپاه همیشه کمک حال مابوده است. این جاده هایی هم که #کشیده شده خیلی به مردم کوچ نشین منطقه کمک کرده است. دراین منطقه بیشتر از 300 خانوار کوچ نشین #زندگی می کنند. مردم منطقه از سپاه محبت دیده اند و سپاه برای آنها #پدری کرده است. عشایر از سپاه خیلی #راضی هستند. دو تا از پسرهای خودم #بسیجی هستند.👌✌️
#ادامه دارد
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_جعفر_خانی🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
🌾سفرنامه3️⃣1️⃣
🚩فتح قله های امنیت
#ارتفاع چنان بلند است که آبی آسمان نزدیک تر و دست یافتنی به نظر می رسد.چندین عقاب در گوشه و کنار مشغول #پرواز هستند.
پروازی آرام و #باوقار که شکوه کوهستان و آسمان را مضاعف کرده است.حاج #خضر به نقطه ای اشاره می کند و #میگوید: سنگرهای دشمن! در یک گودی دو سنگربرای استراحت وجود دارد و لبه ارتفاع یک سنگردیده بانی.ارتفاع پانه سر یکی از مهم ترین ارتفاعات منطقه است که به #تصرف رزمندگان درآمده و از لوث وجود حداقل 150 ضدانقلاب پاکسازی شده و اکنون #امنیت آن به دست یکی ازلشگرهای نیروی زمینی سپرده شده است. #نیروها روی ارتفاعات مستقر هستند. پانه سر اشراف بسیار خوبی بر کل منطقه دارد و هر که بر قله های آن ایستاده باشد، با چشم غیر مسلح نیز میتواند کیلومترها را در زیر دید و تیر خود داشته باشد.
سمت غربی #ارتفاعات عراق است. روستای رزگه در دره به خوبی دیده می شود. روستایی که اکنون محل استقرار پژاک است.
بچه ها #میگویند روستا به احتمال زیاد از سکنه عادی خالی است و تبدیل به محیطی پادگانی شده است. چراکه همه #لباس متحد الشکل دارند و سرساعت خاصی هم چراغ هایش خاموش می شود.#اکنون دشمن در دره های ذلت است و #رزمندگان بالای سرآنها و مسلط به تمام تحرکاتشان. دلم می خواست بروم پایین و احساس ضدانقلاب را از ترک منطقه ای که ده ها سال دراختیارشان بوده جویا شوم. بدون شک استقبال گرمی نمی کردند!
#ادامه_دارد،،
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_جعفر_خانی🕊🌹
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
🌾سفرنامه4️⃣1️⃣
🚩فتح قله های امنیت
در #یکی از قله ها ماشین را می گذاریم.نیروهای مستقر می گویند بهتر است #پیاده بروید چون جاده تازه احداث شده و باید روی آن کارشود. پیاده به حرکتمان ادامه می دهیم. در یکی از #ارتفاعات دو سنگر دشمن به چشم می خورد. حاج خضر میگوید اینها سنگر #فریب است. وقتی شما از پایین ارتفاع حمله می کنید این دو سنگررا می بینید و #تمرکز آتشتان روی آنها خواهد بود اما از جای دیگری می خورید ! بعد با دستبه نقطه ای اشاره می کند.
یک #سنگر کوچک و حفره روباهی که #اصول اختفا و استتار کاملاً در آن #بکار رفته و از پایین به هیچ عنوان قابل تشخیص نیست. دشمن به این سنگرها می گوید #شمچه_ای که در زبان کردی به معنای کبریتی است.
از #صخره های صعب العبور می گذریم وخودمان را به #بلندترین قله می رسانیم. بلدوزر پایین تر در حال کار است و جاده نرم نرم #جلومی آید تا به قله برسد و چیز زیادی هم نمانده است. حالا که #پایمان را روی قله اصلی پانه سرگذاشته ایم #احساس غرور و افتخارمان به #اوج میرسد. 🇮🇷
تمام منطقه زیر پای ماست و #پرچم زیبای ایران که برفراز قله به #اهتزاز درآمده، این حس را تکمیل می کند.#استحکامات دشمن در بلندترین قله، تعجب آور است. از #کانال دفاعی! تا #انواع و اقسام سنگرها و تونل هایی که از این سو به آن سو حفر شده اند و پانه سر را به #دژی تسخیر ناپذیر تبدیل کرده اند و در #واقع نیز چنین بود
#اما امروز پانه سر با تمام بلندی اش در #برابر عزم و ایمان راسخ #رزمندگان اسلام سر#تعظیم فرود آورده است.
#پایان ⏹
✍️درود وسلام بر مجاهدان فی سبیل الله ،وشهدای گرانقدر انقلاب اسلامی،وشهدای غریب ومظلوم ،تیپ نیروی ویژه #صابرین
که در گمنامی کامل مبارزه ومجاهدت کردند وگمنام اسمانی شدند،
درود وسلام بر#سربازان گمنام اقا #امام عصر(عج)در تیپ صابرین✨
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_منتظر_قائم🕊🌹
#زندگینامه 1️⃣
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#به_گزارش گروه جهاد و مقاومت مشرق، "خیلی چیزها از ایمان (محمد) یاد گرفتم #خونسردی و آرامش عجیبی داشت؛ یک بار از او پرسیدم #درجه نظامی تو در سپاه چیست؟⁉️
#گفت: هر درجه ای داشته باشم مهم نیست آخرش همان #بسیجی ام و به این درجه افتخار میکنم."✌️
این جملاتیست که #پدر یک شهید درخصوص فرزندش می گوید.
#محمد منتظرقائم (غلام نژاد) در تاریخ 25 شهریور 1363 در شهرستان #نکا در استان مازندران به دنیا آمد و تولد او همزمان بود با #میلاد نبی اکرم(ص)
مادرش میگوید: باوجود اینکه پیشنهادهای کاری مختلفی داشت اما بخاطر علاقه به فعالیت در #بسیج و ارادت زیادی که به مقام معظم #رهبری داشت، تمام تلاش خود را کرد و 4 روز بعد از ازدواج، به یگان #صابرین ملحق شد.
در #دوران کودکی اش خوابی دیدم و حالا که شهید شده است تعبیر آن خواب را بیشتر #درک میکنم .
محمد امانتی در دست من بود که به #صاحبش برگردانده شد و امیدوارم #امانتدار خوبی بوده باشم.
ادامه دارد◀️
پی نوشت👇
✍️ضمن عرض سلام وادب واحترام خدمت همه همراهان بزرگوار در کانال معنویی بهترین فرمانده،که با عطر بوی شهدا گرانقدر صابرین الخصوص علمدار این یگان شهید حاج رضا الوانی عطراگین شده است،
توضیحی خدمت همه عزیزان باید ارائه نماییم که زندگینامه شهدای مظلوم صابرین قبلا در گروه به صورت خلاصه ودر یک بخش منتشر گردیده بود و از مدتی پیش به طور کامل زندگی این عزیزان ارسال می گردد
لزا اگر که قبلا در مورد شهید عزیزی مطلبی ارسال شده
بدین شکل بوده است،
وتکرار نیست،
با تشکر از همراهی شما
اجر همگی با شهدا🌹
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_منتظر_قائم🕊🌹
#زندگینامه2️⃣
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
⏬ فرزند این خانواده #سرانجام در #تاریخ 12 شهریور 1390 در درگیری با گروهک تروریستی و جدایی طلب پژاک در منطقه #جاسوسان سردشت به شهادت می رسد.
متن زیر گفتگوییاست با #همسر بزرگوارشهید محمد منتظر قائم:🕊🌹
* #تغییر نام خانوادگی از غلام نژاد به منتظرقائم
در سال 1384 به #پيشنهاد يكي از اقوام ( شوهر خواهرم) با ايشان آشنا شدم، اولين جلسه ديدار ما هم در منزل خواهرم در نكا بود.
#اسم اصلي ايشان در شناسنامه محمد #غلام نژاد بود #اما يكسال قبل از اينكه به شهادت برسد، فاميلي اش را تغيير داد و #جز من كسي از اين موضوع اطلاع نداشت. در واقع يك رازي بود بين من وشهيد. از آنجائيكه #علاقه و ارادت زیادی به شهيد #سيد محمد منتظر قائم فرمانده سپاه يزد وشهيد واقعه طبس داشت، تصميم گرفت اين كار را انجام دهد.
مي گفت:#خيلي به اين فاميلي علاقه مندم. #دوست دارم فاميلي ام را "منتظر قائم" بذارم.
احترام زيادي براي خانواده، مخصوصاً #پدرش قائل بود. به ايشان گفتم:
#چطور مي خواهيد اين موضوع را به خانواده و پدرتان اطلاع دهيد؟
#گفت: بالاخره يك روزي خودشان #متوجه خواهند شد.
بعد از شهادت، روزي كه به پدر شهيد گفتند: #محمد منتظر قائم شهيد شده، #تعجب كرد و وقتي كه به منزل تشريف آوردن موضوع را برایشان #توضیح دادند،،
روزی که برای،،⏯
ادامه دارد◀️
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_منتظر_قائم🕊🌹
#زندگینامه3️⃣
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#روزی که برای #خواستگاری آمدند، ابتدا ايشان از #عقايد، روحيات و فعاليت هايي كه داشت صحبت كرد. مقداري هم در رابطه با #آينده كاريش و از اينكه امكان دارد جذب سپاه شود و سختي ها و مشكلاتي كه شايد به همراه داشته باشد، مطالبي #عنوان كرد.
بعد ازايشان من شروع به صحبت کردم و #گفتم:
#معيار من براي ازدواج ايمان، تقوا و اخلاق است، ماديات براي من زياد مهم نيست اما #معنويت خيلي اهميت دارد.
#گفتم:من حتي حاضرم با شما در يك كلبه خرابه زندگي كنم اما در زندگيمان عشق به خدا و محبت اهل بيت #فراموش نشود.
#ايشان بعد از عقد هميشه مي گفت: من از يك حرف شما در جلسه اول خيلي خوشم آمد. این که با #عشق به خدا و اهل بيت زندگيمان را #شروع كنيم و با اعمال و كردارمان توشه اي براي آخرت مهيا كنيم، تا فرداي قيامت #شرمنده شهدا نباشيم.
از آنجائيكه #ارادت خاصي به حجت السلام #لائیني محمدی امام جمعه نكا داشتند، #خطبه عقد در منزل ايشان توسط حاج آقا خوانده شد.
#درضمن اين نكته را بايد يادآوري كنم كه شهيد علاقه زيادي داشت به #اينكه مقام معظم رهبري خطبه عقد ما را بخواند اما متاسفانه قسمت نشد.
#مراسم بدون تشريفات، خيلي ساده و #معنوي برگزار شد. ⏯
◀️ادامه دارد،،
هدایت شده از همداني
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_منتظر_قائم🕊🌹
#زندگینامه4️⃣
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
#بعد از عقد يك #خوابي ديدم، خواب ديدم #قطاري با سرعت بسيار زياد از مقابل من در حال عبور است، توي قطار پر بود از #عكس شهدا، محمدآقا كنار شهدا #ايستاده بود، كم كم داشت با #لبخند از كنارم دور مي شد كه همان لحظه از خواب بيدار شدم، وقتي كه خواب را برايش تعريف كردم، #گفت:خوب معلومه تعبيرش چيه؟
من بالاخره يك روزي #شهيد مي شم...!🕊🌹
#چهار سالي كه بنده با ايشان زندگی کردم، در حقیقت #فقط دو سال با هم زندگي كرديم #چون محمد آقا وقتي دو سال بعد از عقد جذب سپاه شد، هم در دوره هاي آموزشي شركت مي كرد و هم در ماموريت هاي مختلف #حضور داشت. به همين جهت كمتر همديگر را ميديديم.
در اين مدتي كه #باهم زندگي كرديم سعي مان بر اين بود به همه آن چيزهايي كه در جلسه اول به آن اشاره شد، #پايبند باشيم و به آن عمل كنيم.
بعد از ازدواج ديگر #راحتتر در رابطه با شهادت و سختي هاي كارش صحبت مي كرد.
مي گفت:
بايد #توكل به خدا داشته باشيم. اگر خدا بخواهد به #آرزويمان كه شهادت است مي رسيم.🕊🕊🌹
با صحبت هايي كه ميكرد و با #انگيزه اي كه داشت، باور كنيد ميدانستم يك روزي به آرزوي خود كه همان شهادت است خواهد رسيد.
#اكثر مواقع دوست داشت كه بنده را براي شهادت خودش #آماده كند.
يادم مي آيد يك روز به ايشان گفتم از اينكه #خواهرشهيدم افتخار ميكنم
(#شهيدشهرام شعباني سال 65 درعمليات غرور آفرین كربلاي5 به شهادت رسیدند🕊🌹) #گفت: اگر شما خواهر شهيد هستيد #من خود شهيد هستم. ⏯
◀️ادامه دارد،،،
هدایت شده از همداني
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_منتظر_قائم🕊🌹
#زندگینامه5️⃣
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
⏬بعدش گفت: باعث #افتخار بنده است كه با #خواهر شهيد وصلت كردم. گاهي از اوقات وقتي با هم حرف مي زديم مي گفتم:
#من از فشار قبر و تنهايي و تاريكي قبر مي ترسم.
با #خنده مي گفت:
#نترس وقتي شهيد🕊 شدم جايگاه من پيش خدا با#ارزش مي شود. آن وقت خودم مي آيم و #كمكت مي كنم. خيلي به آينده اميدوار بود.
#هميشه سعي ميكرد اين روحيه را به بنده منتقل كند.
#بعد از شهادت🕊 ايشان يك روز خيلي #دلم گرفته بود و با #عكسش درد و دل كردم. باز هم از آن حرفاي قديمي زدم، از #تنهايي قبر و قيامت گفتم. #همان شب خواب ديدم در يك جاي تاريكي قراردارم، به سمت جلو شروع به حركت كردم، #يكدفعه به داخل يك چاه بزرگ افتادم و تنه يك #درخت هم به سمت من پرتاب شد. همان #لحظه ديدم محمدآقا با #لبخندي كه به لب داشت دستم را گرفت و من را از چاه بيرون كشيد.
محمد آقا به #لحاظ اخلاقي، فردي صبور، مهربان و با اخلاق بود. #هميشه بنده را شرمنده اخلاق و رفتارش مي كرد. در طول مدتي كه با هم زندگي كرديم #حتي يك بار هم خشم و عصبانيتش را نديدم، #جز يك بار، وقتي يكي از اقوام مطلب نادرستي را در #خصوص مقام معظم رهبري عنوان كردند ديدم خيلي #عصباني شد و همان لحظه يك جواب محكم، درست و دندان شكن به ايشان داد و خيلي خوب و به جا از رهبري #دفاع كرد.✌️✊️
◀️ادامه دارد،،
هدایت شده از همداني
┈••✾❀🕊❣️🕊❀✾••┈•.🇮🇷
{ یادگاه شهدای}
🚩صابرین🚩
#شهید_محمد_منتظر_قائم🕊🌹
#زندگینامه6️⃣
#تیپ_نیرو_ویژه_صابرین
⏬اهل #نماز شب و گريه هاي نيمه شب بود طوري كه گاهي از اوقات با گريه هاي نماز شب ايشان بنده #براي نماز بيدار مي شدم، ميديدم دارد با خدا راز و نياز مي كند و #اشك ميريزد. يك #قرآن توجيبي داشت كه هميشه همراهش بود و آنرا قرائت ميكرد.
معمولاً هر زماني كه در زندگي با #مشكلي مواجه ميشد، با ذكر #صلوات حلش مي كرد. با اين ذكر زياد مانوس و محشور بود. يک روز #برادر ايشان تصادف خيلي سختي داشتند. طوري كه همه فاميل از اين موضوع ناراحت بودند. #اما محمدآقا خيلي صبور و خونسرد بود. مي گفت تا #خدا نخواد هيچ اتفاقي نمي افتد.
#زماني كه در منزل بود خودش را در باغ با #كاشتن درخت توت و تمشك سرگرم ميكرد.
در #كارهاي منزل هم فعاليت زيادي داشت و كمك حال خانواده بود. يك روز توي اتاق دراز كشيد و #چفيه اي را روي صورتش قرار داد. گفت: فرض كن من #شهيد🕊 شدم، توام اومدي بالاي سرم، ميخواهم ببينم عكس العملت چيه؟ #گفتم:
#محمدآقا! بازم از اين حرفا زدي؟ خيلي اصرار كرد.
#پيش خودم گفتم: دلش را نشكنم. اومدم بالاي سرش، چفيه را #كنار زدم. دست روي #محاسنش كشيدم و گفتم: محمد عزيزم! شهادتت مبارك بالاخره به آرزویت رسيدي! #وقتي اين جمله رو به زبان آوردم خيلي خوشحال شد. 🌹
ادامه دارد◀️