خیال خوب تــو
لبخند می شود به لبم
وگرنه اين من ديوانه غصه ها دارد!!
رفتی و دل رُبودی
یک شهر مبتلا را
تا کی کنیم بی تــو
صبری که نیست ما را ...
.
.
#ماراهزارامیدوهرهزارتویےجاناا
#شهیدمحمدغفاری💚
╔═. ♡♡♡.══════╗
@saberin_shahid_ghafari1
╚══════. ♡♡♡.═╝
من اگه #مرد بودم
اسمم حیدر بود...
یه قهوه خونه داشتم که به مناسبتاے مختلف
چایے و صبونہ صلواتے میدادم
شایدم اسمم یونس بود
و معلم ادبیات سال آخر دبیرستان میشدم...
کت قهوه ایے شکلاتے با چارخونه های ریز میپوشیدم زیرشم یه بافت ریز یقه اسکے طوسے :)
بچه ها میومدن باهام دردودل میکردن...
شایدم یحیے میشدم...
و یه مغازه ے گل فروشے داشتم...
شایدم میثم میشدم
و یه کارگاه نجارے داشتم...
ولے بین حیدر
یونس
یحیے
و میثم
دوست داشتم
#مصطفے باشم
یک #چریک_عاشق،
از نوع #چمران...
#چ_مثل_چمران
╔═. ♡♡♡.══════╗
@saberin_shahid_ghafari1
╚══════. ♡♡♡.═╝
دوستی می گفت:
شعر کوچه ات همچنان روشنگر دل های ماست؛
گفتمش:
از کوچه دیگر دم مزن؛
ز آنکه شعر و عشق از کوچه جداست؛
نیک بنگر هر طرف در هر گذر؛
نام خون آلوده ای بر کوچه هاست.....
#کوچه_شهید
#خیابان_شهید
╔═. ♡♡♡.══════╗
@saberin_shahid_ghafari1
╚══════. ♡♡♡.═╝
#مهـــــدیجان💚
مـا همـانیـم که از عشـق تـو غفلـت ڪردیـم
بـا همه آدمیـان غیـر تـو خلـوت ڪردیـم...
سـال هـا مے گـذرد، #منتظـری بـرگـردیـم
و مشخص شده ماییم که #غیبت ڪردیم
#اللهـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
✨یا صاحب الزمان مولای مهـ💚ـربانم✨
╔═. ♡♡♡.══════╗
@saberin_shahid_ghafari1
╚══════. ♡♡♡.═╝
🕊 هرچه ازدوست رسد
ناخوش وخوش،
خوش باشد
شربتِ وصل ازو،
تلخیِ هجرانم از اوست...
#از_دور_سلام ✋
اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک.
╔═. ♡♡♡.══════╗
@saberin_shahid_ghafari1
╚══════. ♡♡♡.═╝
📸تصویر متن کامل پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی
به مناسبت آغاز به کار یازدهمین دورهی مجلس شورای اسلامی
╔═. ♡♡♡.══════╗
@saberin_shahid_ghafari1
╚══════. ♡♡♡.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استاد_پناهیان
🎞گر میسر نیست مارا کام او
عشق بازی میکنیم با نام او...
╔═. ♡♡♡.══════╗
@saberin_shahid_ghafari1
╚══════. ♡♡♡.═╝
#لالههای_آسمونی
من علاوه بر اینکه در دفتر شهید ناصری کار میکردم، به نحوی از مسائل مادی او نیز با خبر میشدم.
ناصری با توجه به سابقه زیادش در خدمت به نظام و انقلاب، و مسئولیتهای کلیدی در طول سالهای متمادی عهدهدارش بود، در آن زمان- یعنی سال هفتاد و چهار- نه ماشین داشت و نه خانه و این نداشتن تا لحظه ی شهادت هم ادامه پیدا کرد.
آنچه من می دانستم از مال و منال دنیا دارد، دو، سه میلیون تومان پس انداز شخصی اش بود.
اوایل که در دفتر او کار می کردم، گاهی می دیدم بعضی از بچه ها که گرفتاری شدید مالی پیدا کرده بودند، می آمدند پیشش و درخواست وام اضطراری می دادند. او اگر امکانش بود از طریق خود تشکیلات مشکل آنها را حل می کرد والا معرفیشان می کرد کمیته امداد.
این که چرا آنها را معرفی می کند به کمیته امداد، برایم سوال شده بود و دوست داشتم بدانم چه رابطه ای با بچه های کمیته امداد دارد که گاهی به صورت خیلی محرمانه و آبرومند، برای بچه ها وام جور می کند.
بعدها از طریق یکی از کارکنان آن جا، به طور اتفاقی فمیدم که ناصری همان دو، سه میلیون تومان پس انداز خودش را به آنها داده که چنین مواردی از آن پول به بچه ها وام بدهند..
📎رئیس ستاد لشگر ویژهٔ شهدا و مسئول فرهنگی ایران در افغانستان
#شهید_محمدناصر_ناصری🌷
#سالروز_ولادت
ولادت : ۱۳۴۰/۳/۷ بیرجند ، خراسان جنوبی
شهادت : ۱۳۷۷/۵/۱۷ مزارشریف افغانستان ؛ گروه تروریستی طالبان
╔═. ♡♡♡.══════╗
@saberin_shahid_ghafari1
╚══════. ♡♡♡.═╝
✅در گوشهای در میان خادمها ایستاد
✍سردار شهید بیشتر اوقات پایین ضریح حضرت رضا(ع) مینشست و از همان مکان عرض ادب و ارادت خود را نشان میداد. زمانی هم که در کنار ضریح قرار میگرفت، بسیار متواضعانه رفتار میکرد.
یک بار در مراسم خطبهخوانی در صحن انقلاب اسلامی حرم مطهر رضوی، سردار سلیمانی در حالی که لباس خادمی به تن داشت، اصرار دیگران مبنی بر قرار گرفتن در جایگاه مسؤولان، مدیران و علما را در این مراسم نپذیرفت و در گوشهای بین ۴۹ هزار خادمی که حضور یافته بودند، با متانت تمام و آرام ایستاد.
📚راوی: مدیر امور خدمه آستان قدس رضوی
╔═. ♡♡♡.══════╗
@saberin_shahid_ghafari1
╚══════. ♡♡♡.═╝
خدایٰا !
هیچڪس از مَن نپُرسید
ڪه شــَــهادَت
دَر نظــرَم چگـونِه است؟
اَمـا مَـنّ
هَرشب
فریٰاد میزنم !
اَحْلیٰ مِنَ الْعَسَل
اَحْلیٰ مِنَ الْعَسَل
اَحْلیٰ مِنَ الْعَسَل...
╔═. ♡♡♡.══════╗
@saberin_shahid_ghafari1
╚══════. ♡♡♡.═╝
🍃🌸گفت: حالا با این حساب هم باز نمیخواهید با هم حرف بزنید؟
نمیدانست به دوستم چه چیزها که نگفته بودم؛ وقتی به جواب خواستگاری کسی گفت نه و او دو هفته بعد شهید شد و حالا من جای او بودم.
بر سر دو راهی که چه بگویم به ابراهیم.
نمیدانست بارها خواب ابراهیم را دیدهام. نمیدانست خواب دیدهام ابراهیم رفته روی قله بلندی ایستاده و داردبرای من خانه سفیدی میسازد.
نمیدانست خواب دیدهام رفتهام توی ساختمانی سه طبقه،رفتهام طبقه سوم، دیدم ابراهیم توی اتاق نشسته. دور تادور هم خانمهایی باچادرهای مشکی با روبنده نشستهاند.
گفتم: برادر همت!
شما اینجا چکار میکنید؟
گفت: برادر همت اسم آن دنیای من بود.
اسم این دنیای من "عبدالحسین شاه زید" است.
این را آن روزها به هیچکس نگفتم.حتی به خودِ ابراهیم.
بعدها،بعد از شهادتش،رفتم پیش آقایی تا خوابم را تعبیر کند.چیزی نمیگفت،یا شانه خالی میکرد.
گفتم: ابراهیم شهید شده خیالتان راحت باشد. شما تعبیرتان را بگویید.
نه خودم را معرفی کردم،نه او را،نه موقعیت هردومان را.
گفت:#عبدالحسین_شاه_زیدیعنی ایشان مثل امام حسین به شهادت میرسند.
مقامشان هم مثل زید است،
فرمانده لشکر حضرت رسول.
همینطور هم بود.
ابراهیم بیسر بود و آنروزها در مجنون فرمانده لشکر ۲۷ حضرت رسول(ص)
همین خوابها بود که نگرانترم میکرد.
برگشتم رفتم اصفهان،رفتم پیش حاج آقا صدیقین برای استخاره.
آیه سیزدهم از سوره کهف آمد؛ با این معنی که: آنها به خدای خودشان ایمان آوردند و ما به لطف خاص خودمقام ایمان و هدایتشان را بیافزودیم.
راوی: همسرشهیدهمت
📚کتاب "به مجنون گفتم زنده بمان"
@saberin_shahid_ghafari1