eitaa logo
❀' سَبڪ‌ِشُھَכآ '❀
2.2هزار دنبال‌کننده
13.5هزار عکس
4.1هزار ویدیو
143 فایل
•|به‌نام خدا|• 《به فکر مثل شهدا مردن نباش به فکر مثل شهدا زندگی کردن باش》 شهید‌ابراهیم‌هادی کپی❗️حلالت رفیق ولی برای شهادتمون و فرج آقا دعا کن شروع‌ما←¹⁰مهر¹⁴۰¹🍃 شروط🌸↓ @sabke_shohadaa_short کانال‌محفل‌هامون🌱↓ @mahfe_l کانال‌خدمات🌿↓ @ww0403
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽ به مناسبت سالروز ✍تمام سایت ها را زیر و رو کردم تقویم اول فروردین و دوم را نشان میداد. هوا با آنکه مطبوع و بهاری بود اما هنوز سرمای زمستان را به تن داشت. خانه حاج حسن شلوغ بود اقوام در رفت و آمد بودند تا قدم نو رسیده را تبریک بگویند . نوزاد پسری که آن روز در بهار چهل و هشت چراغ خانه را روشن کرد، محمدی بود که به قصد اسلام آمده بود. رسالتی که به محض به پایان رساندنش رخت از این جهان بر بست، در پاییز شصت و هفت... محمد با زمانه هم قدم شد و به پاییز شصت و هفت رسید، به بیستمین بهار زندگی‌اش. به اینجا که رسید زمان متوقف شد! در پایگاه کاولان مهاب، زیر هجوم سنگین ضد ها. زمان درست همینجا متوقف شد، محمد هم ایستاد، در مقابل هجمه دشمن و سرانجامِ ایستادگی‌اش کلمه "شهید" بود که کنار نامش آرام گرفت. سالگرد تاریخ تولد : ۱ فروردین ۱٣۴٨ تاریخ شهادت : ۱۵ مهر ۱٣۶٧ محل شهادت : پایگاه کاولان مهاب مزار شهید : بهشت زهرا 🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات اَللهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَى‌مُحمَّـدٍوآل‌مُحَمَّد 🦋🦋🦋 @mazhabijdn
۱۶ مهر ۱۴۰۱
🔴 فرح: باید انقلاب میشد!!! 🔹 ملکه ایران به حدی به خاطر ترک ایران نارحت بودند که بعداز فرار از کشور به بی بندباری و عیش و نوش با یک مرد آمریکایی به نام آلن مشغول شده و خوش میگذراندند تا جایی که شهریار شفیق پسر اشرف پهلوی به خاطر این بی بندباری های فرح با عصبانیت به او میگوید:در ایران شده و مرتب دارند افسران ارتش و هیئت دولت و سران سیاسی را اعدام میکنند، شما باید حفظ ظاهر را بفرمایید، این چه وضعی است و این مرتیکه کیست که دارد این جوکهای کثیف را میگوید و شما میخندید؟ 🔹فرح در جواب میگوید:انقلاب که باید میشد! ولی انقلاب ما را آخوندها دزدیدند آنهایی هم که اعدام میشوند حقشان است که بمیرند، به تو هم مربوط نیست که من چه کار میکنم.
۲۶ دی ۱۴۰۱
•~❄️~• مال وقفے موندنے شد! مال غیر وقفے بین ورثه تقسیم شد؛ خودمونو وقفِ و مردم ڪنیم...💚:) 💥 ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
۲۴ بهمن ۱۴۰۱
•~❄️~• و اگر در بپرسند برای ماندگاری این برای نشر چه کرده اید؟؟؟ چه جوابی خواهیم؟ داشت جـز ... ♥️ ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪ @mazhabijdn🍂⃟💕❫
۲۵ اسفند ۱۴۰۱
•~🌿✨~• 🌺آقای جمهوری اسلامی عزیز «تولدت مبارک» ❤️سلام اکنون که چهل و چهار سالگی تو را به ؛ تو به تبدیل شده ای و چه فراز و نشیب‌هایی که در این دوران پرتلاطم ندیده ای!؟ بی‌شک طوفان حوادث با همه سختی‌ها و مرارت‌هایش تو را به تبدیل ساخته است. با وجود تو برخی نظریات سیاسی و جامعه شناختی غربی را که مدعی هستند، هرحکومتی یک تولد، جوانی و اُفول دارد را نظاره‌گر خواهیم بود و به -که وعده پیروزی مستضعفان عالم بر مستکبران را داده‌است- خواهیم دید، که تنها نظام سیاسی در تاریخ عالم خواهی‌بود که بعد از استقرار، به دوره تمدنی خود خواهی رسید و بعد از آن به (عج) متصل خواهی شد. «ان شاء الله رب العالین» ♦️خدای را سپاس برای همه لحظاتی که با تو ؛ شُکر نه تنها از باب آب و نان دنیایی که بواسطه فتح الفتوحی که با -اسلامی برایمان محقق گردید؛ بلکه شُکر برای گشایشی که را به چالش کشاند و و را به ارمغان آورد که غایتش پیشرفت دنیوی و سعادت اخروی ملت ایران و همه ملت‌های آزاده جهان خواهد بود. ♦️آری! بگذار ناآگاهان و نا اهلان در این که در عرصه جهانی در حال وقوع است و خبر از در نظم ‌بین‌الملل دارد؛ بر ما خُرده بگیرند و برخی ساده دلان و اقلیت بی صفت کاستی‌ها و مشکلاتی که پیش روی‌مان بوده است را بن بست و پایان ترجمه نمایند؛ امّا حقیقت آن است که به زودی و تو را در خواهیم دید... و اکنون در میانه راهی هستیم که تجلّی افق‌ش، خواهد بود. ♦️ آقای جمهوری اسلامی چه تهدیدها و دشمنی‌ها که در کوران حوادث ندیدی! چه تلخی‌ها و سختی‌هایی که از سوی دشمنان آگاه و دوستان جاهل بر تو تحمیل نشده است! چه خنجرهایی که از دوست‌نمایان نیمه راه، آن‌هم از پشت، بر پیکره تنومند تو وارد نشده است! بهرحال این طول عمر بابرکت، با همه تلخ و شیرین‌هایش، اکنون تو را به رسانده که از بسیار دور و دست نیافتنی ساخته است؛ چراکه سلسله و دشمنی‌های پیچیده مستمر علیه تو، اکنون تو را به نقطه ای رسانده است که همه دشمنی‌ها به مثابه مزاحمت‌های برای تبدیل شده است. ♦️هرچند جفای بدعهدان که از کنار تو به رسیدند و شُهره شهر شدند، دردناکترین زخم‌ها بر پیکر تو برجای گذاشت. همان‌ها که و هایشان در ، باعث شد تا اَنگ ناکارآمدی را به تو نسبت دهند. باشد! که بار بر زمین مانده این ، به دست ملت بزرگ ایران و وفادار به انقلاب به سرانجام نهایی خود برسد و پاسخ کوتاهی هر صاحب منصبی به درگاه عدل الهی و قضاوت مردم حواله شود. ♦️آری! به تعبیر سیّد شهدای مقاومت ، یکی از معیارهای ارزیابی زیست دنیایی‌مان در آخرت، نسبت ما با توست. یعنی یکی از شاخص‌های عاقبت بخیری، ما با ایران است. ♦️آقای جمهوری اسلامی عزیز! ان‌شاء الله روزی اتصال تو را به دولت کریمه حضرت یار (عج)نظاره‌گر خواهیم بود و را با حضور پیرفرزانه‌مان امام خامنه‌ای‌عزیز درکنار (عج) برپا خواهیم کرد. از . ✍️🏻 علی قاسمی ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪ @mazhabijdn🍂⃟💕
۱۲ فروردین ۱۴۰۲
•~🌼🍃🌼~• 🌱 شهید همت: 🌿 ما هر چه داریم از شهیدان گرانقدرمان داریم و خونبارمان مرهون خون این عزیزان است. 📚 کتاب طنین همت ♥️ ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪ @sadk_shohada🍂⃟💕
۵ تیر ۱۴۰۲
•~🌿🌸~• 🌱 شهید همت: 🌿 ما هر چه داریم از شهیدان گرانقدرمان داریم و خونبارمان مرهون خون این عزیزان است. 📚 کتاب طنین همت ♥️ ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪ @sadk_shohada🍂⃟💕
۱۰ تیر ۱۴۰۲
فرازی زیبا از وصیتنامه شهیدی که پیکرش بعد از 16 سال سالم به میهن برگشت : 🌷سعی کنید که یکی از افرادی باشید که همیشه سعی در برای صاحب الامر دارند 🌷و بکوشید اول و بعد را پاک سازی کنید 🌷و دعا کنید که این به آقا امام زمان متصل شود. 🌷پس اگر می خواهید دعاهایتان شود به که همان است بپردازید. 🌱
۱۸ بهمن ۱۴۰۲
❀' سَبڪ‌ِشُھَכآ '❀
.                   🇮🇷《هو الله العلیّ الاعلی》      خاکهای نرم کوشک💦 🌷زندگینامه #شهیدعبدالحسین_برو
.                   🇮🇷《هو الله العلیّ الاعلی》      خاکهای نرم کوشک💦 🌷زندگینامه 🌷                        🕊 قسمت پانزدهم                               《سفر به زاهدان 》 🌷سید کاظم حسینی از می گوید: سالهای پنجاه و سه یا چهار بود، آن روزها تازه با عبدالحسین آشنا شده بودم. اول دوستی مان، فهمیدم تو است. کم کم دست مرا هم گرفت و کشید به کار. مدتی بعد با چهره های سر شناس آشنا شدم. زیاد می رفتیم پای صحبت شان.🇮🇷 🌷گاهی تو برنامه های هم روی من حساب باز می کرد. یک روز آمد پیشم. گفت: می خوام برم مسافرت، می آی؟ پرسیدم کجا؟ گفت:زاهدان. یقین داشتم منظورش از مسافرت، تفریح وگردش نیست، می دانستم باز هم کاری پیش آمده، پرسیدم: ان شاء الله دیگه؟🤔 🌷خونسرد گفت: نه، همین جوری یک دوستانه می خوایم بریم، برای گردش. توی لو ندادن اسرار، حسابی قرص و محکم بود. این طور وقتها زیاد پیله اش نمی شدم که ته و توی کار را در بیاورم. گفتم: بریم، حرفی نیست. نگاه دقیقی به صورتم کرد، لبخندی زد و گفت: ریشت رو خوب کوتاه کن و رو هم بگذار بلند باشه.☺️🌸 🌷گفت: آماده شو و خداحافظی کرد و چند ساعت بعد با یک برگشت. پرسیدم اینو میخوای چه کار؟ گفت شاید لازم بشه. با هم رفتیم خانهٔ یکی از روحانیون که آن زمان نمایندهٔ دریافت وجوهات بود توی استان خراسان، من بیرون خانه منتظرش ایستادم. خودش رفت تو و چند دقیقه بعد آمد گفت بریم.🚶🚶‍♂ 🌷رفتیم ترمینال، وقتی رسیدیم زاهدان، تو اولین اتاق گرفتیم. هنوز درست و حسابی جابجا نشده بودیم که دبهٔ روغن را برداشت و گفت کار نداری؟ با تعجب پرسیدم کجا؟ گفت: می رم جایی زود بر می گردم. اگر دیر هم شد دلواپس نشی ها. دم در اتاق بر گشت طرفم، گفت یادت باشه سید جان؛ هر چی هم که دیر کردم، دلواپس نشی، و یه وقت یا جای دیگه ای نری ها.🍃 🌷 کرد و رفت، و درست دو روز بعد برگشت! دبهٔ روغن هم همراهش نبود، توی این مدت چی کشیدم، بماند. هنوز از گرد راه نرسیده بود گفت بار و بندیل رو ببند که بریم. به کنایه گفتم: عجب گردشی کردیم! می دانستم کاسه ای زیر نیم کاسه است، گفتم موضوع چی بود ؟ به منم بگو. نگفت، هرچه بیشتر اصرار کردم، چیزی نگفت. گفتم: یعنی دیگه به ما اطمینان نداری. گفت اگه اطمینان نداشتم نمی آوردمت. ولی فعلأ نیست.😔🇮🇷
۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
⭕️این تصویر ما رو یاد اعلامیه‌های امام در زمان انداخت اما این‌بار تو سوئد
۱۱ خرداد ۱۴۰۳