💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
#خاطره
کمتر #از۴ ماه قبل از #شهادتش بود ، در جمع #دوستان قدیمی و فرماندهان دلاور دفاع مقدس فارس . با هم #خاطرات عملیات #کربلای۵ را مرور میکردیم .
از #اواسط جلسه حاج #عبدالله وارد شد و از آنجا به بعد با تعریف های زیبایش از دوران دفاع مقدس همه را مجذوب خود کرده بود.
در آخر #جلسه بحث به #جنایات تکفیریها در سوریه کشیده شد. حال #عجیبی داشت.
#خیلی دلش می خواست به #سوریه رفته و از حریم حضرت زینب (سلام الله علیها) #دفاع نماید.
در آخر #جلسه در حالیکه #اشک در #چشمانش حلقه زده بود گفت :
به #والله قسم اگر ببینم #باب شهادت در هر گوشه از #جهان باز شده است.
با #آغوش باز به آنجا رفته و تا #شاهدشهادت را در #آغوش نکشم باز نخواهم گشت…
#چند ماه بعد ، #عیدمبعث در #سوریه به دست پست ترین انسان ها به #بالاترین درجه #انسانیت رسید . . .
🔵 حاجت ها رو از #شهدا طلب کنید ، مرام و معرفتشون زیاده حتما دستگیرمون میشن
هر کسی با هر شهیدی خو گرفت
روز محشر آبرو از او گرفت
✋سلام بر همسنگران و دوستداران شهـــــداء🌹
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
🦋🦋🦋
حاج مهدی رسولیآهای شما که تک به تک.mp3
زمان:
حجم:
10.4M
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
.
#حاج_مهدی_رسولی
#اهای شما که تک به تک رفتین و کیمیا شدین!؟
#مدافعان حرم دختر مرتضی شدین
#التماس دعااا😔🖤
#نگاهی هم به ما کنین!!؟
#رفقای شهداایی؟؟ #اینم حالو هواای این روزاای منه مشتیاا!!😔🖤
#خوااستم با شماا عزیزای دلم به اشترااکبزاارمم
#خیلی التمااس دعاا✅🏴
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
🌸مادر شهید از #اخرین لحظات دیدن پسرش در عراق میگوید😭😭↘️↘️
#ما را به زیارت بردند و از زیارت که برگشتیم روز آخر سفرمان بود و ما را به کاظمین برد. #همهمان را به بازار برد و خرید حسابی کردیم و برگشتیم. 🍀ما را به مرز ایران تحویل برادرش داد🍀. #خودش میگفت اگر به ایران بیایم مسئولین نمیگذارند به سامرا برگردم🌹. #تکلیف است که به سامرا بروم. #پاسگاه عراق را رد کردیم و به سمت مرز ایران رفتیم. #ناگهان به دلم شور افتاد که فکر نمیکنم این بار مهدی را ببینم😭 دوباره به سمت پاسگاه عراق برگشتم و دیدم مهدی دارد میرود😔. #ایستادم و نگاهاش کردم. #حالتی که داشت و با آن خوشی میرفت مشخص بود که دارد پرواز میکند😭. #حضرت زهرا(س) و ائمه معصومین(ع) همگی برایش عزیز بودند❤️ اینقدر عزیز بودند که دست از همه چیز کشید. #خیلی دلم گرفت و جوانان بنیهاشم را برایش خوندم و بسیار اشک ریختم😭😭، ولی وقتی خبر شهادتاش را شنیدم سجده شکر بهجا آوردم، 🌸چون بزرگترین آرزویاش این بود که شهادت قسمتش شود🌸
#سالروزشهادتشهیدمهدینوروزی
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
1⃣ مدرسهای که دهه فجرش با بقیه ایام سال خیلی فرق نداشته باشه، مدرسه نیست ... آموزشگاهه!!
2⃣ مسجدی که دهه فجرش با بقیه ایام سال خیلی فرق نداشته باشه، مسجد نیست ... نمازخانه است!
3⃣ مداحی که دهه فجرش با بقیه ایام سال خیلی فرق نداشته باشه، مداح نیست ... خواننده مذهبی است!
4⃣انقلابیای که دهه فجرش با بقیه ایام سال #خیلی فرق نداشته باشه، انقلابی نیست ... وسطباز است!
✍ حمیدکثیری
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
#خاطره
کمتر #از۴ ماه قبل از #شهادتش بود ، در جمع #دوستان قدیمی و فرماندهان دلاور دفاع مقدس فارس . با هم #خاطرات عملیات #کربلای۵ را مرور میکردیم .
از #اواسط جلسه حاج #عبدالله وارد شد و از آنجا به بعد با تعریف های زیبایش از دوران دفاع مقدس همه را مجذوب خود کرده بود.
در آخر #جلسه بحث به #جنایات تکفیریها در سوریه کشیده شد. حال #عجیبی داشت.
#خیلی دلش می خواست به #سوریه رفته و از حریم حضرت زینب (سلام الله علیها) #دفاع نماید.
در آخر #جلسه در حالیکه #اشک در #چشمانش حلقه زده بود گفت :
به #والله قسم اگر ببینم #باب شهادت در هر گوشه از #جهان باز شده است.
با #آغوش باز به آنجا رفته و تا #شاهدشهادت را در #آغوش نکشم باز نخواهم گشت…
#چند ماه بعد ، #عیدمبعث در #سوریه به دست پست ترین انسان ها به #بالاترین درجه #انسانیت رسید . . .
🔵 حاجت ها رو از #شهدا طلب کنید ، مرام و معرفتشون زیاده حتما دستگیرمون میشن
هر کسی با هر شهیدی خو گرفت
روز محشر آبرو از او گرفت
✋سلام بر همسنگران و دوستداران شهـــــداء🌹
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
🦋🦋🦋
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽سبک بالان عاشق﷽
🌸مادر شهید از #اخرین لحظات دیدن پسرش در عراق میگوید😭😭↘️↘️
#ما را به زیارت بردند و از زیارت که برگشتیم روز آخر سفرمان بود و ما را به کاظمین برد. #همهمان را به بازار برد و خرید حسابی کردیم و برگشتیم. 🍀ما را به مرز ایران تحویل برادرش داد🍀. #خودش میگفت اگر به ایران بیایم مسئولین نمیگذارند به سامرا برگردم🌹. #تکلیف است که به سامرا بروم. #پاسگاه عراق را رد کردیم و به سمت مرز ایران رفتیم. #ناگهان به دلم شور افتاد که فکر نمیکنم این بار مهدی را ببینم😭 دوباره به سمت پاسگاه عراق برگشتم و دیدم مهدی دارد میرود😔. #ایستادم و نگاهاش کردم. #حالتی که داشت و با آن خوشی میرفت مشخص بود که دارد پرواز میکند😭. #حضرت زهرا(س) و ائمه معصومین(ع) همگی برایش عزیز بودند❤️ اینقدر عزیز بودند که دست از همه چیز کشید. #خیلی دلم گرفت و جوانان بنیهاشم را برایش خوندم و بسیار اشک ریختم😭😭، ولی وقتی خبر شهادتاش را شنیدم سجده شکر بهجا آوردم، 🌸چون بزرگترین آرزویاش این بود که شهادت قسمتش شود🌸
#سالروزولادتشهیدمهدینوروزی
╔═.🥀🍃.📿════╗
🆔️@sabokbalan_e_ashegh
╚════🥀.🍃.📿═╝
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•