لحظه های آخر و احساسِ غربت میکنیم
ای خدا داریم کم کم رفع زحمت میکنیم
درگذر از ما اگر بزم تو را بر هم زدیم
پیش ِ تو از حال و روزِ خود شکایت میکنیم
معصیت کردیم و رفت از یادمان مهمانی ات
میزبانی کردی! احساس ِ خجالت میکنیم
یا غیاثَ المُستغیثین گفته و با التماس
با همین دستان ِ خالی عرض حاجت میکنیم
یا رفیقَ، سَیدي، مَن لا رفیقَ غیرِ تو
سودِ بسیاری از این نوع ِ رفاقت میکنیم
ما به ماهِ تو؛ به إعجازِ سحر دل بسته ایم
بیشتر از قبل وقتی کسبِ رحمت میکنیم
سفرهٔ افطارهای آخرین است و مدام
با تو داریم از قبولِ توبه صحبت میکنیم
راستی بخشیدی آخر یا نه؟! ما را ای کریم
درگذر حالا که مستأصل صدایت میکنیم
ما به شبهایِ مناجات ِ تو عادت کرده ایم
بعد از این با گریه هر شب با تو خلوت میکنیم
عهد می بندیم با تو زیرِ ایوان نجف
بعد از این؛ جانِ علی(ع) بهتر عبادت میکنیم
جانِ آقایی که میگفتند رو به زینبش(س)
از حسینت(ع) هر چه میخواهیم غارت میکنیم
سر به روی نیزه، انگشتر به دستِ ساربان
در دل از این داغ؛ احساس ِ حرارت میکنیم!
#أستغفرالله_ربي_و_أتوب_إلیه
#بعلی_ع_الهی_العفو
#بالحسین_ع_إلهي_العفو
#الوداع_ای_ماه_نور
#مرضیه_عاطفی
صد گره افتاده در کارم؛ چه کردم با خودم!؟
بد گرفتارم! گرفتارم! چه کردم با خودم!؟
در گلویم بغض درگیر است با آهِ مدام
شاهدِ لحظاتِ دشوارم؛ چه کردم با خودم!؟
سال ها بازیچهٔ نفْس ِ طلبکارم شدم
من به خود خیلی بدهکارم؛ چه کردم با خودم!؟
حالِ ایمانم مساعد نیست! تقوایم چه شد؟!
سنگ شد قلبِ وفادارم؛ چه کردم با خودم!؟
اشکِ چشمانم چه شد؟! شوقِ مناجاتم کجاست؟!
رفت لذت های سرشارم؛ چه کردم با خودم!؟
در سرم می پرورانم "حبّ دنیا" را مدام
در "فنا" افتاده افکارم؛ چه کردم با خودم!؟
ای خدا عفو و گذشت و رأفت و صبرم چه شد؟!
داشت رنگی از تو رفتارم؛ چه کردم با خودم!؟
داشت دستم ذکرِ تسبیحِ تو را؛ یادش بخیر...
باب میلت نیست کردارم؛ چه کردم با خودم!؟
غفلتی سنگین به روی سینه ام افتاده است
مانده زیرِ تلّ آوارم؛ چه کردم با خودم!؟
همدم ِ شیطان شدم! من که برایم سخت بود-
لحظه ای چشم از تو بردارم!...چه کردم با خودم!؟
کوله بارم کاش خالی میشد از کوهِ گناه
خسته از عصیانِ بسیارم؛ چه کردم با خودم!؟
باز هم با توبه و شرمنده برگشتم خدا
خوب میدانم گنهکارم! چه کردم با خودم...
دستهایم را گرفتی، گفتی: از پیشم نرو...
من که خیلی دوستت دارم! چه کردی با خودت!؟
#أستغفرالله_ربي_و_أتوب_إلیه
#بالحسین_ع_الهی_العفو
#یارب_ظلمت_نفسي
#مرضیه_عاطفی
🍃🌺 به شوق آمرزش و کسب غفران الهی
#نذر_سیدنا_حضرت_حسین_علیه_السلام 🌺🍃
ماهِ شعبان رو به پایان است و حالِ من خراب
می کِشم از دستِ سهل-انگاری ام خیلی عذاب
ذهنم از افکارِ هیچ و پوچ ظلمانی شده
آسمانِ باورم گاهی ندارد آفتاب
ای خدا این بندهٔ بی چشم و رویَت را ببخش
این بدِ بی آبرو! هر لحظه با صدها نقاب...
گاه مؤمن، گاه عاصی، گاه خدمتکارِ نفْس
گاه در بیراهه رفتن؛ سخت درگیرِ شتاب
میزنم فریادِ استمداد! میخواهم کمک!
کاش در این چاه؛ الساعه بیندازی طناب
زود آزادم کن از بی بند و باریِ خودم
ای فدایِ آن محبتهای بی حدّ و حساب
بد خرابش کردم و دستم به جایی بند نیست
از گناهان کاش میکردم بخوبی اجتناب
حُسنِ ظن دارم به تو! داری به برگشتم امید
باز هم "ألعفو" میگویم بدونِ اضطراب
باز هم مثل گذشته خرجِ عشقت مرا
مثلِ آن ایّام که میشد دعایم مستجاب
می کُشد آخر مرا "هب لي کمالَ الإنقِطاع"
باید از بینِ من و تو زود بردارم حجاب
خسته ام از این حجاب و مانعِ خودساخته
خسته ام دور از تو حتی دیگر از هر چه ثواب
دست ها را باز کن! بیتابِ آغوشِ توام
میشود گرچه گناهانم خودش صدها کتاب
چشم پوشی کن بحقّ ناجیِ غمها؛ حسين(ع)...
درگذر از من بحق بیقراریِ رباب(س)
خانمی که سوخت از داغِ گلِ شش ماهه اش
بعدِ عاشورا برایش طعم ِآتش داشت آب!
#أستغفرالله_ربي_و_أتوب_إلیه
#بالحسین_ع_الهی_العفو
#دخیلک_یاطفل_الرضیع
#أين_الامام_المنتقم