eitaa logo
سبزپوشان
288 دنبال‌کننده
25.9هزار عکس
23هزار ویدیو
117 فایل
فرهنگی اجتماعی
مشاهده در ایتا
دانلود
به رویم باز کن میخانه چشمی که بستی را ز رندی مثل من، پنهان نباید کرد مستی را نمی آید به چشمم هیچکس غیر از تو این یعنی به لطف عشق تمرین میکنم یکتاپرستی را شکوه آبشاران با غرور کوهساران گفت: فروافتادن «ما» آبرو بخشید پستی را در این بازار بی رونق، من آن ساعت شدم محتاج که با «ثروت» عوض کردم غنای «تنگدستی» را به تن تبعید شد روح عدم پیمای من ای عمر! بگو بر شانه باید برد تا کی بار هستی را؟ کتاب: ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🇮🇷@sabzpoushan
قرار ابرهای بی‌وطن بیهوده‌پیمایی‌ست در آغوشم بگیر ای آسمان! روح تو دریایی‌ست دمی سرسبزی ما را به پای سرخوشی مگذار درختی مثل من هرسال ناچار از شکوفایی‌ست تو هم بیچاره‌ای! بیچاره چون شیری که می‌داند فقط وقت عبور از حلقه‌ی آتش تماشایی‌ست چراغ حُسن می‌افروزی و در شهر می‌گردی ولی این دلربایی نیست، این تشییع زیبایی‌ست به مردم چون پناه آوردم از تنهایی‌ام دیدم که از «تنها شدن» جانکاه تر «احساس تنهایی»‌ست . ✒️ 📓 ‌‌🇮🇷@sabzpoushan
شرارهء غم عشق آتش‌افکن است هنوز بیا که آتش مهر تو روشن است هنوز شکایت از تو ندارم، ولی بیا و ببین چه زخم‌های عمیقی که بر تن است هنوز درختی‌ام که بر آن حک شده‌ست نام کسی غمت مباد که یاد تو با من است هنوز اگر تو صخره‌ای و سنگدل، من آن موجم که هر نفس هوسش با تو بودن است هنوز دلم به یاد تو هم‌صحبت رقیبان است وگرنه با همه غیر از تو دشمن است هنوز  
هر کجا هستم، باشم، آسمان مال من است. پنجره، فکر، هوا، عشق، زمین مال من است. چه اهمیت دارد گاه اگر می‌رویند قارچ‌های غربت؟ من نمی‌دانم که چرا می‌گویند: اسب حیوان نجیبی است، کبوتر زیباست. و چرا در قفس هیچکسی کرکس نیست. گل شبدر چه کم از لالهٔ قرمز دارد. چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید. واژه‌ها را باید شست. واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد چترها را باید بست، زیر باران باید رفت. فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد. با همه مردم شهر، زیر باران باید رفت. دوست را، زیر باران باید دید. عشق را، زیر باران باید جست. زیر باران باید ... زیر باران باید بازی کرد. زیر باران باید چیز نوشت، حرف زد، نیلوفر کاشت زندگی تَر شدن پی‌در‌پی، زندگی آبتنی کردن در حوضچهٔ «» است. رخت‌ها را بکنیم؛ آب در یک قدمی است. روشنی را بچشیم. شب یک دهکده را وزن کنیم، خواب یک آهو را. گرمی لانهٔ لک‌لک را ادراک کنیم. روی قانون چمن پا نگذاریم. در موستان گرهٔ ذایقه را باز کنیم. و دهان بگشاییم اگر ماه در آمد. و نگوییم که شب چیز بدی است. و نگوییم که شب تاب ندارد خبر از بینش باغ. ☘️🌸☘️🌸☘️🌸☘️