وقتی گرسنه ایم یه لقمه نون خوشبختیه
وقتی تشنه ایم یه قطره آب خوشبختیه
وقتی خوابمان میاد یه چرت کوچک خوشبختیه
خوشبختی یه مشتی از لحظاته
یه مشت از نقطه های ریز که وقتی کنار هم قرار می گیرن یه خط رو می سازن به اسم زندگی
قدر خوشبختی هامون رو بدونیم
🇮🇷 @sabzpoushan
🌷خدایا!
✨من گمشده دریای
🌷متلاطم روزگارم و تو بزرگواری!
✨خدایـا...
🌷تا ابد محتاج یاری تو
✨رحمت تو، توجه تو، عشق تو
🌷گذشت تو ، عفو تو، مهربانى تو...
✨و در یک کلام
🌷"محتـاج توام" ...
🇮🇷 @sabzpoushan
هر عمل از خیر و شر،کز آدمی سرمیزند
آن عمل مزدش به زودی پشت در،در میزند
مراقب گفتار و اعمالمان باشیم
کلاممان ویترین شعور و شخصیت ماست
🇮🇷 @sabzpoushan
ای دل برای آن كه نگيری چه می كنی؟
با روزگار دوری وديری چه می كنی؟
بی اختيار بغض كه می گيردت بگو
در خود شكست را نپذيری چه می كنی؟
با اين اتاق تنگ و شب سرد و گور تنگ
تو جای من جز اين كه بميری چه می كنی؟
ای عشق ای قديم ترين زخم روزگار
درگوشه ی دلم سر پيری چه می كنی؟
دست تو را دوباره بگيرم چه می شود؟
دست مرا دوباره بگيری چه می كنی؟!
#اصغر_معاذی
🇮🇷 @sabzpoushan
42.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مجتبی_خرسندی
#شعر_خوانی
#حضرت_خدیجه_سلاماللهعلیها
🇮🇷 @sabzpoushan
تمثیلی از صبر و وفا نام آشنا بودی
تعبیر ام المؤمنين بانو شما بودی
روشن تر از مهتاب دور از دامن بت ها
محو تماشای حضور کبریا بودی
در سرنوشتت بود راز سر به مُهر ی که
در انتخابت از همه عالم جدا بودی
انجیل می خواندی و در تفسیر آن انگار
در جستجوی نور شمس و ضّحیٰ بودی
در کوچه های مکه مَردی را نشان کردی
یعنی دچار ساده پوشی بی ریا بودی
آتشفشانی از محبت در دلت، اما
پیش نگاه خلق کوهی بی صدا بودی
دنیا به تحسین تو لب وا کرد وقتی که
بر سیب حوایی شدن بی اعتنا بودی
تسلیم افکار تو شد هفت آسمان وقتی
بانوی ثروت بودی و بی ادعا بودی
ثروت کجا در چشم سیرت جلوه گر می شد
وقتی که قلبت با محمد(ص) همسفر می شد
ای محرم اندوه و شادی های پیغمبر
ای مرهم رنج توانفرسای پیغمبر
آوازاهٔ مِهر تو در هفت آسمان پیچید
احساس نابت را خدای عاشقی فهمید
تعبیر ام المؤمنين بانو شما هستی
زیباترین گلواژهٔ خوشبو شما هستی
#محمد_صادق_بخشی
#حضرت_خدیجه
🇮🇷 @sabzpoushan
خداحافظ _ افتخاری.mp3
5.71M
🇮🇷 @sabzpoushan
همه چیز جهان تکراريست
جـز مهربانی...
🇮🇷 @sabzpoushan
🇮🇷 @sabzpoushan
✳ تو شروع نکردهای، او تو را صدا زده!
🔻 نکتهی اول در «سلوک» همین است که بفهمی تو شروع نکردهای؛ او تو را صدا زده و تو را میخواهد. تو هنگامی که در میان تمام دعوتکنندهها قرار گرفتی و با گوش دلت شنیدی که نفْس تو را میخوانَد، شهوت، غضب و اوهام تو را میخوانند، دنیا تو را میخواند، ماشینها و موتورها تو را میخوانند، استخرها و توپها تو را میخوانند، غذاها و رنگارنگها تو را میخوانند... در این هنگام که ازدحام دعوتها را دیدی و اقتدار دعوت حق را در میان تمامی دعوتها یافتی که او بینیاز، تو را میخوانَد تا به تو ببخشد و دیگران میخوانند تا از تو بگیرند، چگونه میتوانی لبیک نگویی و به سوی او نیایی؟
👤 #استاد_علی_صفایی_حائری
📚 از کتاب #نامههای_بلوغ
📖 صفحات ۵۹ و ۶۰
#⃣ #سلوک