eitaa logo
سَبزِ سُرخ
12.1هزار دنبال‌کننده
32.2هزار عکس
16.8هزار ویدیو
81 فایل
رسانه شهدا کشور
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام برادر شهیدم. شهادتت مبارک. نمیدانم دیشب که آخرین بار باهمسر مهربانت تلفنی صحبت کرده بودی به اوقول داده بودی تنهاییها و دلتنگی هایش را چگونه جبران کنی شاید قرار تماشای فوتبال امشب را بادوستانت سر بالاترین کوه وصفرترین نکته ی مرزی گذاشته بودی یااصلا انجایی که خدمت میکنی امکاناتی برای تماشای تلویزیون نیست! نظامی وارسته برای آینده ی خود وخانواده ات چه برنامه ها ریخته بودی؟ آیا به دلت افتاده بود که مانند هم سنگران دیگرت که هرازگاهی ازهمان نقطه ای که توپرواز کردی پرمیکشند توهم راهی خواهی شد؟! اصلا توو همسنگرانت شب ها وقتی سربه بالین میگذارید چندبارخواب پریدن میبینید؟اصلا میخوابید؟ میگویند آنجاکه خدمت میکنید حتی آب هم برای نوشیدن وجود ندارد! امروز تونیز مانند شهدای دیگر شهردرمیان سکوت رسانه ای به منزل دائمی خود سفرخواهی کرد وچندروز بعد ویاحتی ازهمین امروز زندگی درشهربه روال عادی خود برخواهد گشت. راستی برای توهم درهشتک های خود جایی خواهند داشت؟آیا مسئولین ودیگر صاحب نظران دراینستای خود برای دفاع ازانسانیت گریبان خواهند درید؟ آیا رسانه های آن طرف آب واین طرف خاک شهادت تورافریاد خواهند زد؟وبارها وبارها درخبرهای خود خواهند گفت یکی از فررندان ملت غریبانه پرپرشد؟آخر چندی قبل وقتی یکی از همکاران زن تو تذکر جدی!توبگو توهین به یک دختر بی حجاب به حق یاناحق داده بود همه احساس مسئولیت کردند وصدای این اتفاق بیشترازبمب های هسته ای اسرائیل صدا کرد ومسئولین اعتراض، محققین تحقیق، مفسرین تفسیر وخبرگزاری ها در بوق کرنا دمیدند که آی بیاید درایران قیامت شده است! آیا دل نازک آنها امروز هم برای توخون خواهد شد؟؟ سلام مارابه رفقایت برسان وبگو خیالتات راحت رهبر هنوز تنها نیست... @shohadanaja
#دلنوشته 🔹من اينجا... در قصه خيس اين دنيا... وجودم مچاله شد... کاری بکن ای شهيد بعضی وقتها نميدانم، درميان گرد و غبار اين دنيا، در اين دنيا با که ميتوان از بيقراری گفت...؟! 🔹 به یـــــاد آنهایی که جز استخوانهایشـــــــــــان چیزی از جسمشـــــــان نمانده اما عظمت و شکـــوه غیـــرت و روحشان عالم را فرا گرفته، باز هم همان جملـــه 🌺شهـــدا شــــرمنده ایم🌺 @shohadanaja
📝 | 🌟خسته و درمانده از راهی دور، مسافرشده ام تشنه و گمشده. تنها چراغ روشنی که در انتهای ذهنم سوسو می‌زد، راه را برایم روشن کرد و توانستم جسم خسته‌ام را به آرامگاه روح و روان برسانم؛ بهشتی بر روی زمین. 💠 کوله بار گناه را روی زمین رها میکنم و از عمق جان نفس می‌کشم. انگار تا این لحظه کسی راه تنفسم را بسته بود!دلهره دارم، از این که مرا داخل بهشت راه ندهند و من مجبور باشم که دوباره سرگردان و ناامید راهی کویر تنهایی و غربت شوم اما من دلم را راهی داخل بهشت می‌کنم و از «صاحبخانه‌ها» مدد می‌خواهم.آهسته حرکت می‌کنم. انگار دیگر کوله بارم سنگین نیست. قدم‌هایم سبک شده‌اند. راه نمی‌روم. پرواز می‌کنم. نفس می‌کشم، عمیق و بلند. انگار که تازه نفس کشیدن را آموخته ام! 🔅عطر شبکه های چوبی معراج مرا به خود فرا میخواند. دستانم را از دور باز میکنم تا زودتر به ضریح برسم، رمقم از پاهایم رفته، مینشیم و زل میزنم به آرام گرفتگان سفید پوشی که روح پاکشان در قله عاشقانی پر کشیده است و با خود زمزمه میکنم : " ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده" . @shohadanaja
📝 | 🌟 کبوتر میشوم تا بالهای پروازم مرا که غرق ورق زدن دفتر دلتنگی هستم به تو برسانند! پیش از تو دلتنگی برایم معنایی دگر داشت و بعد از دیدن تو معنایی دگر، معنایی مملوء از بیقراری و درد دوری! انگار با دیدن تو ترتیب واژگان ذهنم بهم ریخته، دیگر هیچ واژه ای معنای قبلی خود را ندارد. 🔅 تصویرت درست مانند اولین دیدار در ذهنم روشن است، گذر ایام حتی ذره ای از درخشش گنبد زیبایت برایم کم نکرده است چه بسا که دلتنگی برای تو، هر لحظه تصویری زیباتر را برایم مجسم میکند. 📍 من مجبور به تحمل این دوری شده ام و کاری جز شمارش ثانیه ها از من برنمی اید، هر ثانیه که میگذرد حس میکنم در دوری از تو سالها پیر شده ام. ای کاش در گذر یکی از این ثانیه ها من دوباره تماشاگر تو باشم . @shohadanaja
📝 | 🌟 راه گم کرده ام به هر کسی که میرسم نشانی تو را میپرسم، اما انگار آنها هم مانند من گم شده اند! چشمانم را روی هم می گذارم، گوش میسپارم به نجوای باد، بی شک او قصه های مملو از غم رمل های تو را در گوش من زمزمه میکند و من از انها جویای تو میشوم. 🔅 دل به هر بهانه تو را می جوید، پاهایم رمق قدم زدن بر روی زمین شهر را ندارد، راستش را بخواهی همه وجودم در پی رسیدن به تو است، به مانند درخت تشنه ای شده ام که آب را از او دریغ کرده اند. تو همان آبی برای این تشنه! 📍رسیدن و زیارت تو دعای هر روز من بر سر سجاده نیاز است ای کاش خداوند به حرمت تشنگان فکه نیم نگاهی به این تشنه نیز بکند. @shohadanaja
رفیق شهید من صدامو داری که؟💔 صبحتون شهدایی
♦️ سلام ✋ چقدر امروز دلتنگ راهیان نورم... بریم بشینیم رو خاک... پابرهنه... زیر آفتاب ... تا یه ذره بفهمیم چی کشیدن تا به اینجا برسیم ... 😔 ‌ 🌹 اینجا تمام لاله‌هایش بی‌پلاکند @shohadanaja
🕊بسم الله الرحمن الرحیم🕊 سلام باباجانم...❤️سلام بابای نمونه من 🌸 بابا دلم تنگ است... سخت تر از همیشه دلتنگم ؛ هر روز که از شهادتت می گذرد ، دلتنگی ام دو چندان می شود . بابا این دلتنگی سخت تر از آن چیزی ست که بتوانم آن را با قلم روی کاغذ بنویسم . سخت است دنیایی که بدون نگاه کردن به تو بگذرد ... سخت است شب ها دلت بابایت را بخواهد و هر چقدر هم که گریه کنی نیاید ... سخت است چشم انتظار بابایت باشی و با دلتنگی بسیـار شب را به صبح برسانی.. بابای خوبم ؛ خاطرات با تو بودن را در ذهنم تجسم میکنم ، چقدر مرور این خاطرات را دوست دارم... باباجانم به خاطر ندارم لباس بندگیت را از تن در آورده باشی ؛ بابای نازنینم یاد مناجات صبحگاهی ات می افتم ، دوست داشتم بنشینم و تماشایت کنم ، چه زیـبا با خدای خود راز و نیاز میکردی ... بابای خوبم ؛ آشنایان و دوستانت هر کدام خاطره ای از تو میگویند ، و نهایت جمله همه این است : خدا در حق کسی ظلم نمیکند و رحمـان با شهادت به لیاقتش رسید . پدر وظیفه شناسم ؛ تو در طی خدمتی که در نیروی انتظامی داشتی ، گذشتن از جانت در راه شغلی که داشتی برایت سخت نبود ...تو با تمام وجودت محافظ امنیت مردم بودی ...🕊 تو انسان آرام ، مهربان و صبوری بودی ؛ بسیار مهمان نواز ،اهل صله رحم و کمک به نیازمندان ... پدر نازنینم همکاران و دوستانت میگویند : شهید پوردهقان مکرر به محل شهادتشان می رفتند ، کوچه ای که ایشان در آن به شهادت رسیدند یکی از مناطق پر خطر و جایگاه مواد فروش هاست ، که چندین بار هم پاک سـازی شده ... خیلی ها به شهید میگفتند آنجا نرو ، اما شهید پوردهقان میگفتند : به من در این منطقه نیاز هست . پدر نمونه من ؛ خدا می داند چقـدر دلتنگ لبخند های زیبا و صورت مهربانت هستم ، هنوز هم صدای گرمِ پر صلابتت در گوش دل و جانم شنیده میشود .. ضامن آرامش من ؛ بابای شهیدم همیشه برای ما دعا کن ، و مارا تنها نگذار ،من و مادرم و بچه ها هیچ وقت به نبودت در کنارمان عادت نداریـم و نمی‌خواهیم باور کنیم که کنارمان نیستی....چون هستی ... حضور داری و درد و دل هایمان را می‌شنوی ... بابا جانم یادت همیشه ماندگار و دیدارت حسرتِ همیشگی زندگی من ... بابای همیشه خوبم تا همیشه تا ابد دوستت دارم ... ❤️روزت مبارکــــ قهـرمان قلب من ❤️ فرزند شهید رحمان پور دهقان @shohadanaja
🌷در زندگـــــی ... دنبالِ ڪسانی حرڪت ڪنید ، ڪہ هرچه به جنبه‌های خصوصی‌ترِ زندگـی ایشـان نزدیڪ شوید تجلـی ایمـــان را بیشتـر ببینیـد . مظلوم _آیت_الله_بهشتی ┄┅─✵🕊✵─┅┄ نمیشوےاگر شهدانباشی خودت را شبیه ترین ڪن تا ڪنند رفاقت تا شهادت https://eitaa.com/joinchat/1476919296Cfd2ed02a92
🔻آره شاید توی سالهای گذشته توی شبای احیا دم سحری اونموقع که آماده باش بودی 😭😭 ی لحظه دلت گرفته ی لحظه دلت شکسته و گفتی دیگه تاب و تحمل این دنیا رو نداری و همون لحظه شهادتت امضا شده تو که همیشه هوای همه رو داشتی کسی ناراحت نشه کسی دلش نگیره کاش به مای بعد خودت فکر میکردی مهمان مولا باشی تو این شبای عزیز سلام مارو هم برسون و به مولا بگو برا حسین ت پدری کنه.... https://eitaa.com/joinchat/1476919296Cfd2ed02a92
💢حمید عزیزم رفیق زیباترین لحظات زندگیم سلام، 🔹چشم هایم نشانی از خواب نداردمیخواهم با تو حرف بزنم نمی‌خواهم فکر کنم که رفته ای و دیگر تو را نمیبینم چون هنوز گرمای دستانت را روی صورتم حس میکنم 🔹میخواهم به تو فکر کنم که حتی فکر کردن به تو وجودم را ازلذت شیرینی سرشار میکند 🔹میخواهم چشم بدوزم به تک تک خاطرات قشنگی را که در این هشت سال کنار هم گذراندیم ... 🔹یادم نمی‌رود روزی مثل قرص ماه بر آسمان شبزده ی دلم تابیدی من لحظه به لحظه ی این هشت سال به بودن در کنار تو بالیدم هنوز هم میبالم چیزی عوض نشده تنها بین من وجسم خاکی تو فاصله افتاده همین، 🔹 قطعا من وامیرحسین تنها یادگارت بعد از تو لحظات سخت و دشواری برایمان رقم می‌خورد تو کمکمون کن مثل همیشه و من ایمان دارم در این لحظه های سخت تو کنارمان هستی. @shohadanaja
💢چقدر این اردیبهشت ماه، طولانی شده است... 🔹انگار که هیچوقت نمیخواهد به پایان برسد.. 🔹هرچه بیشتر می‌گذرد، نفس کشیدن برایم سخت تر می‌شود.. این روزها بیشتر از گذشته خودم را مدیون میدانم.. 🔹مدیون آنانی که فدا شدند .. آنانی که همه ساعات شبانه روز، در جای جای این مرز و بوم، از تلاش های بی وقفه حتی لحظه ای دست برنمی‌دارند.. 🔹همان دلاور مردانی که از ابتدا، شهادت را در سر لیست آرزوهایشان نوشتند... 🔹مدیون قطرات پاک خون مردان غیرتمندی هستیم که.. 🔹ارزشمندترین دارایی شان را در راه امنیت فدا کردند... 🔹این روزها بیشتر به معنای غیرت و امینت پی می‌برم؛ امنیتی که دیده می شود، 🔹و تلاشها و سختی هایی که دیده نمی‌شوند... 🔹به یاد همه مرزبانان پرتلاش و گمنام.. همه مدافعان حریم و امینت و اقتدار ایران اسلامی... و به یاد همه شهدای مظلوم فراجا... اجرشان با اباعبدالله(ع)... 🔹پروردگارا! ما را شرمنده خون پاک و نگاه شهدا قرار مده... @shohadanaja
بابای عزیزم سلام؛ چند وقتی است دلم خیلی بهانه‌ات را می‌گیرد.. این روزها بغض غریبی گلویم را می‌فشارد.. نمیدانی چقدر دلتنگت هستم بابا جان.. دلتنگ حضورت.. صدای گرمت.. آغوش مهربانت.. لبخند دلنشینت.. دلم میخواهد حتی برای یکبار هم که شده، دوباره با چشمان پرنورت نگاهم کنی باباجان.. دوباره نامم را از زبانت بشنوم.. این روزها خیلی به عکست خیره می‌شوم.. به مزارت سر میزنم.. اما افسوس که نه آن تصویر، و نه آن سنگ سرد، ذره ای از دلتنگی مرا نمی‌کاهد... باباجان؛ دوست داشتم اکنون کنارت می نشستم، تو مرا در آغوش میگرفتی.. کاش بودی تا مثل همیشه با تو درد و دل کنم.. تو نیز برایم حرف بزنی و مرا راهنمایی کنی... اما بابای مهربانم؛ میدانی امروز، بیشتر از هرروز دیگر آرزو کردم ای کاش کنارم بودی... تا مانند هرسال در چنین روزی به من بگویی: 《دختر بابا، نازنینم؛ روزت مبارک》 بابای عزیزم؛ شهادت تو مایه افتخار من است و من بر خود می‌بالم.. چون میدانم شهید، زیباترین معنای غیرت و شجاعت است... و میدانم که تو نیز مانند همه دلاور مردانی که از جان گذشتند، تا امنیت میهن شان پایدار بماند، به آرزویت رسیدی.. من هر لحظه، حضورت را احساس میکنم، میدانم که همیشه کنارم ایستاده ای و دست بر روی سرم می‌کشی... میدانم که دعای خیرت همواره همراه من است.. باز هم برایم دعا کن باباجان.. دعا کن در راهت، استوار گام بردارم.. میلاد باسعادت بانوی کرامت، حضرت فاطمه معصومه(س) و روز دختر، بر تمامی دختران نازنین شهدای فراجا مبارک باد.💐 شادی روح پاک شهدا،صلوات. @shohadanaja
💢به نام خدا: 🔹من خواهرشهیدمووخواهرشهیدبودن یعنی تنهایی وروزهای دلتنگی،اینکه دلتنگ باشی وبغض داشته باشی وشونه ای واسه گریه کردن نداشته باشی. برلدرعزیزم خیلی دلم هواتوکرده واین روزهادرفراق دوری توهمچون شمع آب میشوم . 🔹مهدی جان همدم روزهای تنهایی من این روزهاسخت دلتنگ توهستم . 🔹شهیدعزیزم کاش بودی که ازوقتی تورفتی هیچ چیزمثل قبل نشد. 🔹این روزهابدجوری دلم گرفته ومن باعکس های توآرام میگیرم😭😭😭کاش بودی ...کاش بودی که من باتوآرام ترینم دردیست دردلم که دوایش نگاه توست ،درداکه دردهست ودوای دلم نیست😭😭 دلنوشته ای ازخواهرت ما را در کانال شهید مرزبان مهدی عوض پور دنبال کنید 👇👇👇👇 https://eitaa.com/MAHDI_AVAZPOR_1392_1371/3 @shohadanaja
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢دختر شهید محمد قنبری در مراسم تشییع پدرش: 🔹ما پشت این انقلاب می‌مانیم و از ولایت دفاع میکنیم. مردم آگاه باشید راه ما راه شهادت است ، راه ما، اطاعت از ولی امر زمان است... کاری نکنید فردای قیامت شهدا یقه شما رابگیرند وبگویند روی خون ما پا گذاشتید. @shohadanaja
💢بابای شهیدم! امشب تولد من است، و تو در کنارم نیستی... دلم خیلی برایت تنگ شده، جایت اینجا کنارم خیلی خالی ست... مگر خودت قول نداده بودی که تولدم را با هم جشن بگیریم؟... تو که همیشه سر قول هایت می‌ماندی.. اما می‌دانم که حالا هم سر قولت هستی.. بابای خوبم! می‌دانم که امشب کنار من هستی، حضورت را در جای جای خانه احساس می‌کنم، یادت همیشه و همه جا با من است.. من هم به تو قول می‌دهم که راهت را ادامه دهم، و هرگز نگذارم خون پاکت پایمال شود.. برایم دعا کن باباجان... -تقدیم به دختر عزیز شهید محمد قنبری🖤 @shohadanaja
''شـ‌هیدامـیرحسین‌خـالص‌خمر': پارسال بعد چند روز از بستری بودنت محرم از راه رسید .. شبا هیات بود همه به نیت شفات می‌رفتن مراسم عزاداری امام حسین(ع) ... اکثریت تایم هیات میموندم پیشت برات دعای توسل که خیلی دوست داشتی میخوندم زیارت عاشورا ، سوره یاسین ، از خاطرات شیرینی ک باهم داشتیم برات تعریف میکردم و...که شاید واکنش نشون دادی بهوش اومدی 🥲 دلم خوش بود به حتی ی تکون دادن انگشتت یا سرت . مرسی که هربار اومدم پیشت سلاممو بی جواب نمیزاشتی🥺 درسته که بی هوش بودی ولی حداقل ی تکون ریزمیخوردی همیشه...😭😔 شب عاشورا شد تعزیه خوانی بود منم با بقیه رفتم هیات ،با تمام سختی هاش کل تعزیه فیلم گرفتم فقط به امید اینکه بهوش میای و فیلم ها رونشونت بدم 😭 که اگه بیهوش بودی ولی برات فیلم گرفتیم ک بتونی ببینی😔 برات از روزایی ک تو کما بودی تعریف کنم😭 اما انگار سرنوشت ی چی دیگه میخواست برامون ... نشد که بشه بیشتر کنار هم باشیم نشد که بشع که اگر پارسال تنها بودم، امسال باهم عزاداری امام حسین کنیم😭 اما امسال که تنها تر شدم که ...🥀🖤 الهی به حق این شب هیچ کس امیدش ناامید نشه هیچ مادری پشت دربیمارستان نباشه وبهترینا برای همه رقم بخوره...😔🤲 ... @shohadanaja
سَبزِ سُرخ
💢به ماسبت روز پرستار "🔹محمد شکری"؛ پرستار مجرب و دلسوز بیمارستان ثامن الائمه(ع) ناجا که در جریان ش
💢دل نوشته همسر این شهید راه سلامت در فراق یار سفرکرده را در ادامه می خوانید: 🔹"عزیزم سلام. مدتی است صدای مهربانت را نشنیده ام. مدتی است که دلخوشی ام عکس ها، فیلم ها و صداهایی است که به یادگار برایم مانده تنها مونس و همدم من گلزار شهدای بهشت رضاست. آن هم به خاطر این شرایط کرونا خیلی به سختی توانسته ام چند باری به دیدنت بیایم. کنارت بنشینم و از دلتنگی هایم برایت بگویم از بی قراری هایم، از بی تابی هایم، از اشک ریختن های گاه و بی گاهم و تو در سکوتی سنگین فقط شنونده باشی. 🔹محمدم. بغضی آرام، بغضی از جنس دلتنگی گلویم را می فشارد. نمی دانم چگونه و با چه کلامی اشک هایم را روی کاغذ پیاده کنم. تو یک مرد واقعی بودی. از محبت از سخاوت از حس شادمانی و نشاط ذره ای برایمان کم نگذاشتی. وجودت چنان گرما بخش خانه بود که اکنون نبودنت همچون صخره‌ای سخت حس می شود. 🔹نازنینم این که می گویند، دخترها بابایی اند راست می گویند. چه بگویم از بی تابی دخترانت. از یاد کردن خاطرات شیرینشان با تو از بغض ها و اشک هایشان. دردناک ترین لحظه زمانی است که بچه ای با پدرش بازی می کند و دردانه ام با نگاه حسرت بار به آنها می نگرد. 🔹بهترینم، فکر کردن به ادامه زندگی برای من بسیار سنگین است. چه کنم که نگاه دخترانمان که حالا دیگر تنها همدشان من هستم دست هایم را بسته است. شب ها تا صبح خواب به چشمانم راه ندارد و قلبم بدجوری می سوزد مطمئنم تکه ای از آن را با خود برده ای. 🔹محمدم آدم فکر می کند فقدان با گذشت زمان از بین می رود اما نه عزیز دلم به نظر من فقدان مثل یک زخم است خوب می شود جایش ولی برای همیشه باقی می‌ماند. 🔹مهربانم می دانی چقدر آرزو دارم یک بار دیگر مثل بعد از ظهرهایی که با هم دو نفره چایی می خوردیم من حرف بزنم تو گوش کنی، توحرف بزنی من لذت ببرم و برای آینده دختران گلمان نقشه بکشیم را تجربه کنم. 🔹عزیزترینم رنج هایی که در آن چند روز بیماری کشیدی بسیار آزارم می دهد، ولی دلخوشم به این که به آرزویت رسیدی، شهادتی که سال ها پیش به دنبالش می گشتی. نمازهای اول وقتت، تعقیبات نمازهایت، شرکت در عزاداری هایت و بالاخره رسیدن به آرزویت، خوش به سعادتت. 🔹عزیزترین همسر دنیا؛ محمد جان امروز پیراهن مشکی محرمت را که اتو کشیده و آماده در کمد لباس هایت دیدم آتش گرفتم. سوختم. تصمیم گرفتم به همان مراسم عزاداری که هر سال می رفتی بروم. از هیئت امنای عزاداری خواهش کردم که برای عزادار پسر فاطمه (س) که امسال بین عزاداران غایب است، دعا کنند. اگرچه می دانم روحت در این مراسم حاضر است عکس نازنینت را به آن ها دادم تا امسال هم از آن عزاداری بهره‌مند شوی. خیلی متأثر شدند و برایت طلب غفران کردند. قول دادند حتماً در آنجا به یاد شما باشند. 🔹مائده سعی می‌کند آرامم کند. خیلی با من حرف می زند که: "وجود بابا را در خانه حس می کند. او هست و ما را نظاره می کند" ولی مهدیه دلتنگی های تو را با فشردن من در آغوشش تسکین می‌دهد. 🔹یادت هست لحظه احتضار کنارت چه قولی به تو دادم. گفتم "نگران بچه ها نباش. حالا که تصمیم آسمانی شدن داری آسوده خاطر برو. من هستم و مراقب فرزندانمان." آن لحظه اندازه این قول را حس نکردم ولی الآن که می بینم که مهدیه شب ها از شدت بغض گلویش درد می گیرد تازه می فهمم که چه مسئولیت سنگینی را پذیرفته ام. 🔹عزیزترینم من و تو یک روح بودیم در دو جسم و روز ۱۷ مرداد ماه ۹۹ من خودم به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود. 🔹"شهادتت مبارک همسرم. دوستت دارم" 🔹مدافعان سلامت در این نبرد تنگاتنگ، بی وقفه در حال مبارزه هستند و برای از پای درآوردن این دشمن مهلک لحظه ای از پای ننشسته اند. گرچه خسته، دلتنگ و رنجور شده اند اما دل به پاییز یاس و ناامیدی نسپرده اند. اما به راستی ما مردم چطور می توانیم در مقابل ایثارگری های مدافعان سلامت کشورمان ادای دین کنیم؟! اگر رسالت کادر درمان، امروز ایستادن و مبارزه در خط مقدم مقابله با کرونا است قطع به یقین ما هم وظیفه داریم نسبت به سلامت خود و هم نوعانمان مسئولیت پذیر باشیم و حجم کار مدافعان سلامت سرزمین مان را بیش از این سنگین نکنیم. 🌷شادی روح همه شهدای مدافع سلامت صلوات @sabzsorkh
با شهدای کربلا محشور بشی نویسنده : فرزند شهید غلامعلی دهجو سلام بابا غلامعلی خیلی دوست دارم؛ بابایی خیلی دوستت دارم. من الان نشستم جلو عکس تو دارم برات می نویسم البته ببخشید نمی تونم زیاد به عکست نگاه کنم چون ممکنه کاغذم خیس بشه اونوقت نتونی بخونی. راستی کلا یادم رفت واسه چی اومدم پیشت می دونی دست خودم نیست خیلی خوشحالم یعنی هروقت میام سمت تو خیلی خوشحال میشم. آره می خواستم بگم حسین امسال رفته کلاس اول. بابایی من خیلی خوشحالم آخه اون می ره مدرسه درس می خونه مهم میشه به قول خودت آقا میشه. روز اول مدرسه خیلی خوشحال بودبرای خودش کلی هیجان زده شده بود و این طرف و اون طرف می رفت. ولی نمی خوام ناراحتت کنم باباجون، بعد از دیدن بابای یکی از بچه ها که دست بچشو گرفته بود خیلی گریه کرد، اخه دلش برات خیلی تنگ شده... راستی بابا از فردا درس فارسی حسین شروع میشه، خیلی خوشحالم چون داداشی خوندن و نوشتن یاد می گیره ولی... ببخشید بابا بازم اگه بگم ناراحت میشی ولی مجبورم آخه واسه همین اومدم با تو درد دل کنم. فردا به حسین درس(آب) را یاد میدن می دونی که...(بابا)، (بابا آب داد) خیلی می ترسم دوست ندارم حسین ناراحت بشه آخه بابایی می دونی منم وقتی رفتم کلاس اول کلی واسه اینکه بابا آب داد، گریه کردم. آخه دل منم واست تنگ شده بود بابایی میگن شما الان پیش خدایی رفتی پیش خدا مهمونی آره؟ پس خواستم بگم به خدا بگی: جونه کوثر (بابا آب داد) فردا تو کتاب حسین و دوستاش نباشه. باشه باباجون؟ دستت درد نکنه به قول مامان بزرگ ایشاالله با شهدای کربلا محشور بشی میرم بخوابم،شب بخیر بابای مهربون من @sabzsorkh
سَبزِ سُرخ
💢 #همسرانه
🔻همین پارسال بود، یک روز شبیه همین روز ها با این تفاوت که آن روزها من هم میتوانستم تو را ببینم. قبل ظهر بود، از پشت تلفن به تو گفتم دلم شور تو را میزند. 🔻با خیال راحت گفتی :نگران نباشم، تا یک ساعت دیگر برمی گردی پیش من و حسین. 🔻و از همان ساعت تا همین حالا دقیقه ها و ثانیه ها باهم رقابت دارند که نداشتن تو را به رخ من بکشند. 🔻از امروز من اگر بپرسی، مثل هر روزم گذشت؛ به یاد تو، به یاد تک تک رفتار هایت، تک تک خاطراتت. 🔻به اینکه چقدر آدم "تو نگران نباش من درستش می کنم" زندگی من بودی. 🔻به صبوریت ، آرامشت ، منطقت، بی حاشیه و زلال بودنت. 🔻این روز ها نشان بی نشان تو رو از نگاه غمبار رفیق هایت میگیرم. 🔻چشم هایی که یک سال ندیدن رفیق مشتی و بامرامشان را فریاد میزنند. همان رفیقی که زمین سنگین بود از معرفتش، همان که خاک پای رفیقانش را سُرمه چشم می کرد و بودنشان را نور دل. 🔻خودت بهتر میدانی که جای خالی تو برایشان مصداق این بیت شده 🔻" انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت آنقدر که خالی شده بعد از تو جهانم ..." 🔻در چشمان بعضی از ان ها، خاطرات روزی را که متهم تو بودند را میشود دید و از سکوت بهت زده شان میتوان فهمید که هنوز نمک گیر مرام و برادری و دستگیری تو مانده اند. 🔻عاقبت به خیری ات را ثمره دعای مادرانی میبینم که تو باعث شدی جگرگوشه شان دست از خلاف بکشد و سر به راه بشود. 🔻آری، عاقبت بخیری ات، یعنی همین که در این دنیای بمیر بمیر، تو، شهید شدی... حرف برای گفتن زیاد است اما مجالی برای نوشتن نیست. 🔻واقعیت این است که نیمی از تو شبیه ماه همواره پنهان بوده و هست گمنامی را دوست داشتی اما خدا طوری تو را خرید که آشنای همه شدی. 🔻از تو بابت یادگاری ای که برای دنیای بعد از خودت برایم گذاشتی ممنونم و از تو میخواهم که کنارم باشی و دلگرمم کنی به بودنت تا نترسم از تنهایی بزرگ شدن پسرمون آقا حسین. 🔻احمدجان بگذار حرف دلم را بزنم من هرروز، دلم تنگ می شود برای همه ی آنچه که روزگار بدهکار من مانده از با تو بودنم و کنار تو زیستنم. 🔻احمدم، نفر اول زندگی کسی بودن زیباست و من چه خوشبخت بودم که نفر اول زندگیم تو بودی و هستی ،مردی به زلالی دریا و صداقت باران و استقامت کوه. 🔻جای خالی تو را عزیزم، تک تک نفس هایم و دانه به دانه ی ضربان قلبم، هر لحظه فریاد میزنند. شهیداحمد کشوری نیا @sabzsorkh
💢 🔹باباجونم وقتی رفتی من ۱۶ماه بیشتر نداشتم شیر میخوردم الان ۸سالمه امروز ۲۸رجب ۷ساله تمومه که نیستی میدونی بابایی میخوام بگم چه اتفاقی هایی هست که حسرتش همیشه باهت هست اینکه بابا حمید من چه شکلی بود؟ 🔹چطوریی حرف میزد؟ 🔹چطوریی نازنین شو بغل میکرد؟ 🔹چطوریی نازنین شو صدا میزد؟ 🔹چطوریی بیرون می رفتیم دستمو میگرفت؟ 🔹چطوریی بغلم میکرد اصلا پوست بابام چه شکلی بود نرم بود زبر بود میدونی بابایی حسرت یعنی اینکه فقط خودتو بخواب بزنی وتصور کنی آغوش گرم بابا یعنی چه؟ 🔹اصلا هیچی خاطره ایی ازت یادم نیست گاهی خانوم معلمم میگه نازنین زهرا جهانتیغ میشه واسه بچه ها از خاطرات قشنگ بابات بگی؟؟؟ 🔹 مثل دیوونه ها فقط نگاهش میکنم ومی خندم اخه تو بگو بابایی بخدا هیچی یادم نمیاد بخدا درد بی درمون گرفتم ... 🔹بابایی فقط بغض میکنم گاهی اشک می ریزم وبخدا میگم توروخدا میشه امروز که ۲۸ رجب وهفتمین سالگرد شهادت بابام باباموچند ثانیه بهم امانت بدی 🔹خداتوروخدا میشه خواهش کنم آخه منم میخوام بدونم آغوش گرم بابا یعنی چی؟خدا منم میخوام طعم شو بچشم چه مزه ای میده باباتوبغل کنی 🔹چه حسی داره چه حسی داره وقتی باباتو صدا میزنی واون جوابتو میده بابایی دلم خیلی برات تنگ شده... 🔹و هزار حرف نگفته دیگر که در دلم مانده ... 🌿فرزند شهید حمید رضا جهانتیغ🌿 @sabzsorkh
به اروند رسيديم با اداي احترام به شهداي گمنام قدم بر اروند گذاشتيم ... مثل كلافه ها بودم نميدونم اروند با ما حرف ميزد يا ما با او فقط ميدانم حرفهايمان تمامي نداشت!!! اروند ويدويي سوزناك ، زيبا ، افتخار آميز و ادامه دار از خاطرات رزمندگان اسلام است اروند يك رود عادي نيست اروند ناگفته هاي فرواني دارد كه بايد براي اهل دل بگويد بايد كنار اروند گريست بايد از آب اروند تبرك جست اروند را با خون شهدايش بايد به آغوش كشيد با اروند بايد حرف زد اما ........ دلم ميخواست با اروند حرف بزنم دل نوشته هايم را درونش رها كنم اما دلم نيامد آخر اروند خود پر از دردها و حرفهاي ناگفته است نكند دردهاي ما بردلش سنگيني كند حيا كردم شرم كردم نشستم كنار اروند نوازشش كردم به حرفهايش گوش كردم و از او تبرك جستم حرفهايم را در دلم نگه داشتم و هنوزم پرم از دلنوشته هايي كه به اروند نسپردم......... باشد كه دوباره به ديدارش توفيق يابم @sabzsorkh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢چقدر این اردیبهشت ماه، طولانی شده است... 🔹انگار که هیچوقت نمیخواهد به پایان برسد.. 🔹هرچه بیشتر می‌گذرد، نفس کشیدن برایم سخت تر می‌شود.. این روزها بیشتر از گذشته خودم را مدیون میدانم.. 🔹مدیون آنانی که فدا شدند .. آنانی که همه ساعات شبانه روز، در جای جای این مرز و بوم، از تلاش های بی وقفه حتی لحظه ای دست برنمی‌دارند.. 🔹همان دلاور مردانی که از ابتدا، ش ه ادت را در سر لیست آرزوهایشان نوشتند... 🔹مدیون قطرات پاک خون مردان غیرتمندی هستیم که.. 🔹ارزشمندترین دارایی شان را در راه امنیت فدا کردند... 🔹این روزها بیشتر به معنای غیرت و امینت پی می‌برم؛ امنیتی که دیده می شود، 🔹و تلاشها و سختی هایی که دیده نمی‌شوند... 🔹به یاد همه ش ه دای انتظامی و مرزبانان پرتلاش و گمنام.. همه مدافعان حریم و امینت و اقتدار ایران اسلامی... و به یاد همه ش ه دای مظلوم فراجا... اجرشان با اباعبدالله(ع)... 🔹پروردگارا! ما را شرمنده خون پاک و نگاه شهدا قرار مده... @sabzsorkh