#بدرقه حلماخودم تنهایی بدون بابایی مهربونش😔 سلام شریک تمام تنهایی های فاطمه امروز چه روز غم انگیزی بود غم نبودنت،شیربنی تولدت را به کامم تلخ کرد نمیدانستم خوشحال باشم یا غمگین؟ مثل همیشه منتظرت بودم تا با کیک تولدت غافلگیرت کنم.!!! همه چیز جور بود. کیک و شمع و شیرینی هم بود. اما تو‌ نبودی... تو‌ نبودی و من تولدت را با حلما تقسیم کردم. خیلی غم انگیز بود. شروع مدرسه و بدرقه حلما در روز تولدت و بدون تو... نفس فاطمه، نیستی که ببینی بدون تو چه سخت میگذرد. راستی عزیزم نگران حلما نباش تمام زندگیم را صرف بزرگ کردنش میکنم همانطوری که خودت میخواستی. کمی سخت است ولی تلاشم را دو‌چندان میکنم تا شرمنده ات نشوم. اگه حلما دختر تو هستش من میدانم از پس همه سختی ها بر می آید. پس نگران نباش روحت در آرامش ابدی مهربانم #همسرانه شهید مهدوی پور @sabzsorkh

💢 #همسرانه 🔹همسرشهیدم یکسال ونیم هست که من وارغوان چشم به راهت هستیم ،بعدتوزندگی خیلی سخت میگذرداگرسالهاوماهها دیگرهم بگذردبازهم منتظرت میمانم عزیزم ارغوان میخوادبره پیش دبستانی چقدرذوق این لحظه را داشتی کاش بیایی....یکسال ونیم ازرفتنت میگذرد چه سفرت طولانی شد...شهیدمنصوربزی ساکت اولین شهیدمدافع امنیت در۴فرودین ۱۴۰۱درشهرستان ایرانشهربه درجه رفیع شهادت نائل آمد. @sabzsorkh

و آمدند روزهایی که از آمدنشان میترسیدم روزهای بی تو... 😔رسید این روز ها بیشتر از قبل جای خالیت احساس می شود بیشتر احساس تنهایی میکنم... این روز ها بیشتر سایه سر باش همدم من روحت شاد و یادت تا ابد در گوشه ی قلب 💔شکسته ام میماند. مهربان همسرم بهشت برین جایگاهت برای دل بیقرارم دعا کن 🤲 #دلتنگی #همسرانه #شهید_رسول_حسینی 🕊💚🌱 @sabzsorkh

سیزدهم میشه یک سال، یکسال از نبودنت گذشت یکسال از منِ بی تو گذشت یکسال از تمام گریه هام،حال بدی هام، بیخوابی هام،زنده شدن خاطراتت گذشت! یکسال شد ،اونروزی که رفتی و دل همه رو خون کردی! یکسال شد که همه دلشون لک زده واسه یه لحظه دیدن خنده هات،واسه شوخی هات...🥺💔 یکسال شد از روزی که خبر دار شدم که نیستی و پر کشیدی و رفتی... پر کشیدی و ما رو تنها گذاشتی... انقدر غمت سنگین بود که هنوز با گذشت یکسال قلبم سنگینه... اصلا حاله هیچکسی خوب نیست... دلمون برات تنگ شده... میشه دست ماروهم بگیری؟ این پایین حالمون بده! خیلی جات خالیه:)🖤😔 شادی روحش صلوات📿 کانال شهید امیر حسین خالص خمر در روبیکا دنبال کنید🌹 https://rubika.ir/shahhid #دلتنگی #دلنوشته_همسرانه #همسر_شهید #همسرانه @sabzsorkh

میان عکس‌هایت می چرخیدم دل تنگت هستم خواستم کمی درد و دل کنم تا دل بیقرارم آرام بگیرد ولی دلم با عکسهایت غریبی میکند! غوغایی در دلم برپا می شود، تا به خودم می آیم سردی سنگ مزارت را حس می کنم آن وقت درد و دل را که فراموش می کنم هیچ، بغض سنگینی همه وجودم را فرا می گیرد ناخودآگاه به یاد بزرگی خداوند عزوجل میافتم «وَ اللهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ». #همسر_شهید #همسرانه #دلتنگی #شهید_علی_اکبر_رنجبر @sabzsorkh

امروزه... اونروز که بدون خداحافظی رفت یهو بین زمین و آسمون تنهام گذاشت و رفت؛ نصف و نیمه موند.. همه چیز بین ما نصفه و نیمه موند. دوستت دارم»ها عاشقتم »ها مواظب خودت باش »ها تو خوبی؟»ها بهت زنگ میزنم»ها دلتنگ شنیدن صدات بودم»ها بهتر شدی؟»ها میبینمت »ها رسیدی خبر بده »ها این عکست خیلی قشنگه »ها فلان لباس خیلی بهت میاد اونو بپوش »ها خوشحالم که تورو دارم »ها خوابتو دیدم »ها دلم برات تنگ شده بود»ها تو موفق شدی »ها ازاینکه تورو دارم خیلی خوشحالم »ها و خیلی چیزهای دیگه بینمون نصفه و نیمه موند... ارزوها،رویاها،خواسته ها،خنده ها،حرف زدن ها،ذوق های دونفره،رسیدن ها،خوشحالی ها،به دست اوردن ها... و همه چیز هایی که دوست داشتم با اون تجربه کنم،برای همیشه از دست رفت... پیام صبح بخیر و شب بخیر ها ، دوست داشتنم،احساساتم و باهم بودنامون نصفه و نیمه موند. خوشحالیام از اینکه تو زندگیمه ،نصفه و نیمه موند... آرزوهام که با اون تصورشون کرده بودم، نصفه و نیمه موند. حرفایی که دلم میخواست ازم بشنوه و ازش بشنوم، زنگ هایی که بهش نزدم و بهم نزد، نگرانیام براش،ذوق کردنم ازخوشحالیاش،تپش های قلبم وقتی که اسممو صدا میکرد... حال خوبی که باهاش داشتم و همه چیزهایی که با بودنش بدست اورده بودم، «برایِ همیشه نصفه و نیمه موند» یه«من»... با قلبی که دیگ برای خودش نیست، نصفه و نیمه موند یه «عشق»‌... که تازه داشت پا میگرفت، نصفه و نیمه موند... «ما»نصفه و نیمه موندیم:)...! دلتنگم برای صداش،خنده هاش،نفس کشیدنش،راه رفتنش، چشماش اخ چشماش کاش میشدبرگرده یبار دیگه... نگام کنه صدام کنه بخنده کنارم راه بره دوتایی،شونه به شونه و من یادم بره که چی گذشته یادم بره برای همیشه رفته... حیف... دلنوشته همسر شهید بمناست اولین سالگرد شهید امیر حسین خالص خمر... #دلتنگی #همسرانه شادی روحش صلوات 📿 کانال شهید امیر حسین خالص خمر را در روبیکا دنبال کنید💚 https://rubika.ir/shahhid @sabzsorkh

💢چادر مهم‌ترین و برترین پوشش 🔹یکی از مهم‌ترین پوشش‌هایی که به آن سفارش شده؛ چادر است. چادر مانعی است که بیگانگان را از نگاه به حریم ساختمان وجودی زن حفظ می‌نماید تا سلامت جسم و روح دیگران و اعضای جامعه به خطر نیفتد و روابط اعضاء حفظ شود و همچنین محافظی است برای ساختمان وجودی زن که او را از آزار و اذیت و بیماری‌های جسمی و روحی حفظ می‌کند و چون کالایی به او نگاه نمی‌شود؛ تا ارزش‌های اخلاقی و روحی در پشت پرده حجاب و عفاف محفوظ بماند و به وسیله‌ی خیمه شب‌بازان نفس و چشمان درنده از بین نرود. پس همان‌طوری که هر ساختمانی دری دارد که از دستبرد اشخاص مختلف به حریم آن ساختمان و از بین رفتن چیزهای با ارزش آن حفظ می‌کند؛ چادر نیز این‌گونه است و حریمی برای ساختمان وجودی زن است تا ارزش‌های انسانی او محفوظ بماند. اگر چه مدت‌هاست از شهادتش می‌گذرد؛ اما به رسم ادب و به همین بهانه به سراغ همسر بزرگوار شهید رفتیم تا توصیه شهید به همسرش در مورد چادر را از زبان او جویا شویم و ایشان چنین می‌گفت: «باید چادر سر کنی.» و به او می‌گفتم: «لباس بلند می‌پوشم.» می‌گفت: «نه فقط باید چادر بپوشی.» 🔹شهید اصغر زارع‌کلپه سال 1360 در ابرکوه یزد متولد شد. سال 1387 در دیهوک به شهادت رسید و در یزد روستای کلپه دفن گردید. #همسر_شهید #همسرانه @sabzsorkh

💢لقمه حرام 🔹عاشقانه های از همسر شهید حامد اسماعیلی در مستند حریم عشق #همسرانه #همسر_شهید @sabzsorkh

💢#همسرانه 🔹آری او همسر شهید است از آخرین تماسش میگویید از سختی های مسافت که همسرش برای امنیت این کشور گذرانده بود می گویید 🔹از آخرین دیدارش می گوید از لحظه خبر شهادت تا .... 🔹اری او یک همسر شهید مدافع امنیت هست که برای امنیت رفاه و آرامش من و شما همدم روز های سختش را از دست داده 🔻انتشار به مناسبت سالگرد شهادت شهید مدافع امنیت سید رسول حسینی 🌺شادی روح شهید والامقام صلوات @sabzsorkh

💢دل نوشته همسر این شهید راه سلامت در فراق یار سفرکرده را در ادامه می خوانید: 🔹"عزیزم سلام. مدتی است صدای مهربانت را نشنیده ام. مدتی است که دلخوشی ام عکس ها، فیلم ها و صداهایی است که به یادگار برایم مانده تنها مونس و همدم من گلزار شهدای بهشت رضاست. آن هم به خاطر این شرایط کرونا خیلی به سختی توانسته ام چند باری به دیدنت بیایم. کنارت بنشینم و از دلتنگی هایم برایت بگویم از بی قراری هایم، از بی تابی هایم، از اشک ریختن های گاه و بی گاهم و تو در سکوتی سنگین فقط شنونده باشی. 🔹محمدم. بغضی آرام، بغضی از جنس دلتنگی گلویم را می فشارد. نمی دانم چگونه و با چه کلامی اشک هایم را روی کاغذ پیاده کنم. تو یک مرد واقعی بودی. از محبت از سخاوت از حس شادمانی و نشاط ذره ای برایمان کم نگذاشتی. وجودت چنان گرما بخش خانه بود که اکنون نبودنت همچون صخره‌ای سخت حس می شود. 🔹نازنینم این که می گویند، دخترها بابایی اند راست می گویند. چه بگویم از بی تابی دخترانت. از یاد کردن خاطرات شیرینشان با تو از بغض ها و اشک هایشان. دردناک ترین لحظه زمانی است که بچه ای با پدرش بازی می کند و دردانه ام با نگاه حسرت بار به آنها می نگرد. 🔹بهترینم، فکر کردن به ادامه زندگی برای من بسیار سنگین است. چه کنم که نگاه دخترانمان که حالا دیگر تنها همدشان من هستم دست هایم را بسته است. شب ها تا صبح خواب به چشمانم راه ندارد و قلبم بدجوری می سوزد مطمئنم تکه ای از آن را با خود برده ای. 🔹محمدم آدم فکر می کند فقدان با گذشت زمان از بین می رود اما نه عزیز دلم به نظر من فقدان مثل یک زخم است خوب می شود جایش ولی برای همیشه باقی می‌ماند. 🔹مهربانم می دانی چقدر آرزو دارم یک بار دیگر مثل بعد از ظهرهایی که با هم دو نفره چایی می خوردیم من حرف بزنم تو گوش کنی، توحرف بزنی من لذت ببرم و برای آینده دختران گلمان نقشه بکشیم را تجربه کنم. 🔹عزیزترینم رنج هایی که در آن چند روز بیماری کشیدی بسیار آزارم می دهد، ولی دلخوشم به این که به آرزویت رسیدی، شهادتی که سال ها پیش به دنبالش می گشتی. نمازهای اول وقتت، تعقیبات نمازهایت، شرکت در عزاداری هایت و بالاخره رسیدن به آرزویت، خوش به سعادتت. 🔹عزیزترین همسر دنیا؛ محمد جان امروز پیراهن مشکی محرمت را که اتو کشیده و آماده در کمد لباس هایت دیدم آتش گرفتم. سوختم. تصمیم گرفتم به همان مراسم عزاداری که هر سال می رفتی بروم. از هیئت امنای عزاداری خواهش کردم که برای عزادار پسر فاطمه (س) که امسال بین عزاداران غایب است، دعا کنند. اگرچه می دانم روحت در این مراسم حاضر است عکس نازنینت را به آن ها دادم تا امسال هم از آن عزاداری بهره‌مند شوی. خیلی متأثر شدند و برایت طلب غفران کردند. قول دادند حتماً در آنجا به یاد شما باشند. 🔹مائده سعی می‌کند آرامم کند. خیلی با من حرف می زند که: "وجود بابا را در خانه حس می کند. او هست و ما را نظاره می کند" ولی مهدیه دلتنگی های تو را با فشردن من در آغوشش تسکین می‌دهد. 🔹یادت هست لحظه احتضار کنارت چه قولی به تو دادم. گفتم "نگران بچه ها نباش. حالا که تصمیم آسمانی شدن داری آسوده خاطر برو. من هستم و مراقب فرزندانمان." آن لحظه اندازه این قول را حس نکردم ولی الآن که می بینم که مهدیه شب ها از شدت بغض گلویش درد می گیرد تازه می فهمم که چه مسئولیت سنگینی را پذیرفته ام. 🔹عزیزترینم من و تو یک روح بودیم در دو جسم و روز ۱۷ مرداد ماه ۹۹ من خودم به چشم خویشتن دیدم که جانم می رود. 🔹"شهادتت مبارک همسرم. دوستت دارم" 🔹مدافعان سلامت در این نبرد تنگاتنگ، بی وقفه در حال مبارزه هستند و برای از پای درآوردن این دشمن مهلک لحظه ای از پای ننشسته اند. گرچه خسته، دلتنگ و رنجور شده اند اما دل به پاییز یاس و ناامیدی نسپرده اند. اما به راستی ما مردم چطور می توانیم در مقابل ایثارگری های مدافعان سلامت کشورمان ادای دین کنیم؟! اگر رسالت کادر درمان، امروز ایستادن و مبارزه در خط مقدم مقابله با کرونا است قطع به یقین ما هم وظیفه داریم نسبت به سلامت خود و هم نوعانمان مسئولیت پذیر باشیم و حجم کار مدافعان سلامت سرزمین مان را بیش از این سنگین نکنیم. 🌷شادی روح همه شهدای مدافع سلامت صلوات #دلنوشته #همسرانه #عاشقانه @sabzsorkh

💢سفر به بهشت 🔹خواهرشوهرم تازه بچه‌دار شده بود. ما هم کادو گرفتیم و به خانه‌شان رفتیم. در راه برگشت بودیم که همسرم، من و پسر کوچکم را سوار اتوبوس کرد. 🔹قبل آن نگاه مظلومانه‌ای به ما کرد، گویا می‌دانست شهید می‌شود. وقتی رسیدیم دختر کوچکم تماس گرفت و با پدرش خیلی صحبت کرد. این آخرین صحبت‌های دخترم با پدرش قبل از سفر به بهشت بود. بهشت یا همان باغ بسیار بزرگی که همسرم همیشه قبل از شهادت می‌گفت آن را در خواب می‎بینم و شما را هم یک روزی می‌برم. 🔹دخترم موقع شهادت پدرش خیلی بی‌قراری و گریه می‌کرد و اصلاً آرام نمی‌شد؛ مزار پدرش تنها جایی بود که او را آرام می‌کرد. 🌷انتشار به مناسبت سالگرد شهادت شهید رضا تقی زاده شادی روحش صلوات🌷 🔻شهید مدافع وطن رضا تقی زاده شیده در مورخ 1373/8/30 براثر درگیری با اشرار مسلح و منافقین در محدوده شهرک کاروان تهران و اصابت دو گلوله به پای چپ و سینه به مقام عظمای شهادت نائل گردیدند. #خاطرات #همسرانه #همسر_شهید @sabzsorkh

#همسرانه 💔. به روایت همسر ش.ه.ی.د @sabzsorkh

💢بهترین یادداشت 🔹دو ماه بعد شهادت شهید قسمت شد بریم دیدار حضرت آقا ،نماز به امامت حضرت آقا قابل وصف نیست ،بعد نماز نشستند و با تک تک ما صحبت کردن. 🔹حس عجیبی بود تا حالا همچین حسی را تجربه نکرده بودم بعد اینکه آقا با من صحبت کردند من عکس شهیدمو به ایشون دادم تا یک خطی کنار عکس یادداشت کنند . 🔹شهید هادی کاردیده در مورخه ۱۳۹۶/۰۹/۱۷در درگیری با اشرار مسلح به فیض رفیع شهادت نائل گردید . #همسرانه #همسر_شهید @sabzsorkh

💢مقتدا   🔹میان حرف‌هایمان، صحبت آقا را پیش می‌کشید. نکته‌های سخنرانی‌اش را می‌گفت. دلش می‌خواست ذهن من هم روشن باشد. 🔹بعد از ازدواجمان تازه فهمیده بودم که تا چه حد دلداده رهبری است. از اول تا آخر اخبار را به امید همان چند دقیقه صحبت های آقا انتظار می‌کشید. 🔹صحبت‌های رهبر را با دقت گوش می‌داد و توی مهمانی‌ها، برای دوست و آشنا تعریف می‌کرد. 🔹حضرت آقا برایش خیلی عزیز بود. دوست داشت حرف‌های آقا به گوش همه برسد ?شهید امین مرادی هجدهم آذرماه94 حین درگیری با اشرار در سسیستان بلوچستان به شهادت رسید. #همسرانه #همسر_شهید @sabzsorkh

💢سخت ترین شب زندگی 🔹حدودا ساعت 7شب بود که امین جان تماس گرفت باهم صحبت کردیم حالش یکم گرفته بود گفتم امین چیزی شده از کسی ناراحتی گفت: نه گفتم از من ناراحتی گفت:نه من از تو و زندگیمون راضی ام مراقب خودت و بچه هامون باش من میرم ماموریت هر زمان که کارم تمام شد تماس میگیرم ... 🔻دلشوره عجیبی سراغم آمده بود صد آیه قرآن خواندم تا صبح ذکر گفتم ولی انگار سرنوشت من و فرزندانم از قبل رقم خورده بود تا اینکه ساعت 6صبح خبر شهادت همسرم شنیدم .... شهید امین افشاری پور تاریخ شهادت : 1397/09/20 درگیری با اشرار مسلح -ریگان بم #همسرانه #همسر_شهید @sabzsorkh

💢امان از آخرین بار ها 🔹#عاشقانه_های_شهدای شهید امین افشاری پور 🔻شهید مدافع وطن امین افشاری پور متولد سال1368 شهر کرمان، پرسنل یگان تکاوری ۱۱۴ بم حدود ساعت ۲۲:۳۰ ،در حال گشت زنی در محورهای فرعی و مواصلاتی ریگان بود که با یک دستگاه خودرو از قاچاقیان و اشرار مسلح درگیر شده و به شهادت می رسند. #همسرانه #همسر_شهید @sabzsorkh

‌حضرت فاطمه سلام الله علیه را خیلی دوست داشت. بعد از هر نماز ذکر تسبیحات حضرت فاطمه(ص) را تلاوت میکرد. زمان هایی که محل خدمتش بود همیشه شبها موقع خواب شب بخیر میگفت و به من یاداوری میکرد تسبیحات حضرت فاطمه (ص)را بخوانم بعد بخوابم. و به احترام حضرت فاطمه(ص) در ایام فاطمیه لباش مشکی به تن میکرد. و چون مداحی میکرد در ایام فاطمیه اوقات فراغت همکاران و سربازا را جمع میکرد و مراسم عزاداری برپا میکردند و روضه حضرت فاطمه(ص) میخواند. اسم دخترمون را بخاطر ارادتش به حضرت فاطمه(ص) فاطمه گذاشت. #همسرانه #همسر_شهید #خاطرات @sabzsorkh

گویند نیست از شب یلدا درازتر... پیداست اینان داغ عزیز ندیده اند 💔 که بدانند بدون عزیزت هر شب مثل یلدا طولانی میشه برات🥀🖤 یلدا بی تو #یلدا نیست💔 #همسرانه #شهید رسول حسینی @sabzsorkh

سالروز وفات ام البنین🏴🏴🏴 یه چیزی یادم اومد که با گفتنش تمام تنم میلزره😭😭😭😭🥀🥀 یادم میاد وقتی رفتم سر موبایلم دیدم تو کانال شهدای فراجا نوشته شده حمله تروریستی به واحد گشت شمال سیستان و بلوچستان با اینکه 20 دقیقه از تماسم با محمدرضا نگذشته بود😭 انگار همون لحظه یادم اومد هرکسی به درخانه ام البنین بره و قسمش بدهد به پاره تنش ابالفضل عباس اونو ناامید برنمیگردونه🥀 و آنروز چقدر من این بانویی بزرگوار رو صدا میزدم و ناامید از درخانه اش اومدم🥀 ولی محمدرضا مثل پسرش قمرمنیربنی هاشم (ع) به شهادت رسید از قبل انتخاب شده بود😭 در دلم غوغایی به پاشده بود که خدا فقط میداند😭🥀 #همسرانه #دلتنگی @sabzsorkh

💢 #همسرانه

💢سلام من از زمین تا عرش اعلا به مرد آسمانیم خدا میداند چقدر دل تنگ دیدنت هستم تمام وجودم تو را صدا میزند کاش در این روز قشنگ بودی مثل هر سال زهرا برایت کیک سفارش میداد خانه را تزیین میکرد مهنا بابا ،بابا دورت میچرخید محمد طاها غافل گیرت میکرد با پول توجیبی هایش برایت کادو میگرفت محمد صدرا دستهایت را بوس می کرد کاش بودی و من خاک پاهایت را توتیای چشمانم میکردم عشق قشنگ من، روز تو روز مرد ترین مردان عالم است امیدوارم این روز قشنگ، تولد عزیز آسمانها و زمین حضرت علی(ع) را جشن بگیرید و برای ظهور آقا و مولایمان دعا کنید که ما زمینیان به وجود نازنینش بسیار نیازمندیم .اللهم عجل لولیک الفرج 🌺 #همسرانه #شهید_رحمان_پوردهقان #روز_مرد @sabzsorkh

🌿گاهی هم میشود دو فنجان چای ریخت و کنار یکدیگر هم صحبت شد 🌿ب اندازه سالها ک سخن نگفته باشیم حرف زد 🌿آنقدر برایم بگویی من محو نگاهت شوم و دوباره تو بگویی چایمان برایمان سومین بار یخ کرد میشود عوضش کنی بانو؟! 🌿من قربان صدقه ات بروم از خواب بیدار شوم و جای خالی ات راببینم و این است تمام حس یک همسر شهید و این روز های چقدر سخت میگذرد برایمان وقتی میبنم فرزندت چقدر نبود تو را احساس می کند ولی ما صبر میکنم #همسرانه #همسر_شهید @sabzsorkh

💢تنها چیزی که این روزا برام‌ارزش داره دخترم هست و دوست دارم‌راه تو را ادامه بدهد ... #همسرانه #از_دل_برآید 🔸روایتی از همسر شهید پوریا علیمحمدی @sabzsorkh

💢حوالی ساعت ۹ شب بود که تماس گرفت و گفت تو شیفتم ی تصادف شده ... #از_دل_برآید #همسرانه 🔸روایتی از همسر شهید محمد علی ضیاء الدینی @sabzsorkh

#عاشقانه_های_شهدایی 💢علی اقا هم عاشقانه زندگی می‌کرد هم خیلی ساده وبی ریا بودن وبسیار به آقا امام حسین ( ع) وشهدا علاقه داشتن . 🔹سال ۹۶ فروردین بود ما اهواز زندگی می‌کردیم قرار بود با خواهرم وشوهر خواهرم یک تفریح دوروزه برویم تصمیم گرفتیم به شوشتر برویم وقتی به شوشتر رسیدیم شب را آنجا درون محوطه ی یک مسجد خوابیدیم که ما اطلاع نداشتیم پر از قبر شهدای گمنام بود . 🔹صبح که از خواب بیدار شدیم با تعجب دیدیم که روی قبر چند تا شهید گمنام خوابیدیم همون لحظه شهید با لبخند رضایت گفت: گفتم چرا دیشب اینقدر آرامش داشتم حالا فهمیدم به خاطر شهدا بود. 🔹راوی همسر شهید #خاطرات #همسر_شهید #همسرانه 🔹شادی روح شهید والامقام علی بخش حسنوند صلوات @sabzsorkh