🔴 چند نکته درباره اظهارات دیروز الهام علیف...
🔹اولین چیزی که در سخنان دیروز علیف جلب توجه میکند این است که او پیام دیپلماتیک خارج از نزاکت دیپلماتیک خود به ایران را از طریق مصاحبه با #خبرگزاری_آناتولی ترکیه ارسال میکند؛ در حالیکه جمهوری آذربایجان خود، خبرگزاری دولتی دارد!
🔸مصاحبه با خبرگزاری دولتی یک کشور دیگر بمناسبت یک واقعه ملی چون سالگرد جنگ منتج به باز پسگیری قرهباغ اتفاقی است نادر، که یادآور وضعیت استعماری و #تحتالحمایگی است!
دوم تلاش علیف برای سخن گفتن به لهجهای مضحک است که نه ترکی آذربایجانی است و نه ترکی استانبولی!
چیزی بین این دو!
🔹علیف حق ایران برای برگزاری #مانور در اراضی سرزمینی خود را میپذیرد (ممنون از لطفش) ولی میگوید چرا در ۳۰ سالی که جبراییل و فضولی (مناطق اطراف قرهباغ که تا پارسال تحت اشغال ارامنه بود) در اختیار ارامنه بود مانور برگزار نکردید؟
🔸علیف به این نکته توجه ندارد که #ارامنه، مانور بینالمللی آنجا برگزار نمیکردند و مرزهای ایران را به ایستگاه اطلاعاتی اسراییل تبدیل نکرده بودند تا ایران از آنان احساس خطر کند و نیاز به برگزاری مانور ببیند.
مانور نظامی واکنشی است به تهدید امنیتی!
تهدید امنیتی که علیف با باز کردن پای ترکیه و اسراییل به قفقاز منشا آن بوده است
🔹علیف با قاطعیت از طرف آذربایجانیهای جهان سخن میگوید و از ناراحتی آنها از مانور سخن میراند؛ ظاهرا او نیز فریب مُشتی #پانترک پاپتی در شهرهای آذربایجان را خورده و گمان میکند مردم آذربایجان ایراندوستیشان را از دست دادهاند و میتواند روی آذربایجانیها حساب کند!
🔸کسی باید علیف را از خواب بیدار کند و بگوید این پانترکانی که تو به عنوان ستون پنجم خودت و #اردوغان، روی آنها حساب میکنی در تبریز ۳ میلیونی ۵-۶ هزار نفر هم نیستند!
کمتر گوناز تیوی ببین و فریب شارلاتانیسمشان را نخور اگر نمیخواهی به سرنوشت ایلچیبیک دچار شوی!
قدری از پدرت بیاموز که قدرتش را وامدار ایران بود و تا آخر عمرش نیز سعی کرد نسبت به ایران ناسپاسی نکند!
🔹نکته نهایی اینکه علیف میگوید ایران چرا بخاطر تجارت با بازار ۲۵ هزار نفری قرهباغ (شهر خانکندی یا استفاناکرت که دولت جداییطلب ارمنی در آنجا باقی است) کشوری را ناراحت میکند که آن را #دوست و برادر عنوان میکند.
از نظر علیف دوست و برادر بودن رابطهای است یکسویه از طرف ایران نسبت به آذربایجان...
این ایران است که آذربایجان را دوست و برادر میداند و نه آذربایجان!
پ.ن: به چرایی چنین جسارتهایی از سوی اردوغان و علیف که با شعرخوانی اردوغان شروع و به اینجا رسید در رشتویی دیگر میپردازم.
💬پیمان عارف
✅ تحلیل سیاسی و جنگ نرم
@tahlile_siasi
@tahlile_siasi
💐🌺🌼🍀🌼🌺💐
#حجاب
#عفاف
داستان بسیار زیبا از #زن_بی_حجاب و #زن_چادری
#زن هنوز کاملا وارد اتوبوس نشده بود که #راننده ناغافل در رو بست و #چادر زن لای در گیر کرد. داشت بازحمت چادر رو بیرون میکشید که یه زن نسبتا #بدحجاب طوری که همه بشنوند گفت: آخه این دیگه چه جور #لباس پوشیدنه؟ #خودآزاری دارن بعضی ها ! زن محجبه، روی صندلی #خالی کنار اون خانم نشست و خیلی آرام طوری که فقط زن بدحجاب بشنوه گفت:
من #چادر سر می کنم ، تا اگر روزی همسر تو به #تکلیفش عمل نکرد ، و نگاهش را کنترل نکرد ، زندگی تو ، به هم نریزد . #همسرت نسبت به تو دلسرد نشود. محبت و توجه اش نسبت به تو که #محرمش هستی کم نشود. من به خودم سخت می گیرم و در #گرمای تابستان زیر چادر از گرما اذیت می شوم، زمستان ها #زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش #کلافه می شوم، بخاطر #حفظ خانه و خانواده ی تو.
من هم #مثل تو زن هستم. تمایل به تحسین زیبایی هایم دارم. من هم #دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها #راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم. اما من روی تمام این #خواسته ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهم ِ خودم حافظ ِ گرمای زندگی تو باشم. و #همه اینها رو وظیفه خودم میدونم.
چند لحظه #سکوت کرد تا شاید طرف بخواد حرفی بزنه و چون #پاسخی دریافت نکرد ادامه داد: راستی… هر کسی در کنار تکالیفش، #حقوقی هم دارد. حق من این نیست که زنان ِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی #پریشان و لباسهای بدن نما و صد جور #جراحی ِ زیبایی، چشم های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند. حالا بیا #منصف باشیم. من باید از شکل پوشش و آرایش تو #شاکی باشم یا شما از من؟
زن بدحجاب بعد از یک سکوت طولانی گفت: هیچ وقت به #قضیه این طور نگاه نکرده بودم … راست می گویی. و #آرام موهایش رو از روی پیشانیش جمع کرد و زیر روسریش پنهان کرد.
💐 @dashtejonoon1🌼🌺
🕊🌺🌴🌹🌴🌺🕊
#شهداء
#حجاب
#دختران_زهرایی
تویی که #شهدا را به سخره می گیری
#بدان، همه چیزت را مدیون #شهدایی
#چادر تنها "بخشی'' از دِین تو را #ادا می کند .
آن #مردان پاک خدایی #جانشان را
برای #آسایش ما دادند...
فکر نمی کنم #حجابــ تو جبران کوچڪترین #فداکاری هایشان را بکند...
خون #شهدا بیش از این ها ارزش دارد
که تو با #حرف_ها و #رفتار و #ظاهر نامناسبت #پایمالش کنی…
آنها تو را #دوست دارند
اما با #وقارت و با #چادرت ...
فقط کافی است با آنها #رفیق شوی و #رضایتشان را به دست آوری
جوری #دستت را می گیرند که #خودت هم #نمی_فهمی .
#حال_تو_بگو؟
برایت #سخت است که به همین یک #خواسته_اشان عمل کنی ؟
💐 @dashtejonoon1🕊🌹
💐🌸🌺🌷🌺🌸💐
#همسرانه
#همسرداری_شهدا
#همسر_سردار_شهید
#یوسف_کلاهدوز
شاید #علاقه_اش را خیلی به من نمی گفت ولی در #عمل خیلی به من #توجه می کرد.
با همین کارهایش #غصه دوری از خانواده ام #یادم می رفت.
#حقوق که می گرفت، می آمد #خانه و تمام #پولش را می گذاشت توی #کمد من و می گفت: هر جور خودت #دوست داری #خرج کن .
خرید #خانه با من بود.
اگر خودش #پول لازم داشت می آمد و از من می گرفت.
هر وقت هم که #دلم برای #پدر و #مادرم تنگ می شد ، آزاد بودم یکی دو هفته بروم #اصفهان. اصلاً سخت نمی گرفت. از #اصفهان هم که بر می گشتم، می دیدم #زندگی خیلی #مرتب و #تمیز است.
#لباسهایش را خودش #می_شست و #آشپزخانه را مرتب می کرد.
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
💐 @dashtejonoon1🌺💐
💐🌺🌼🍀🌼🌺💐
#حجاب
#عفاف
داستان بسیار زیبا از #زن_بی_حجاب و #زن_چادری
#زن هنوز کاملا وارد اتوبوس نشده بود که #راننده ناغافل در رو بست و #چادر زن لای در گیر کرد. داشت بازحمت چادر رو بیرون میکشید که یه زن نسبتا #بدحجاب طوری که همه بشنوند گفت: آخه این دیگه چه جور #لباس پوشیدنه؟ #خودآزاری دارن بعضی ها ! زن محجبه، روی صندلی #خالی کنار اون خانم نشست و خیلی آرام طوری که فقط زن بدحجاب بشنوه گفت:
من #چادر سر می کنم ، تا اگر روزی همسر تو به #تکلیفش عمل نکرد ، و نگاهش را کنترل نکرد ، زندگی تو ، به هم نریزد . #همسرت نسبت به تو دلسرد نشود. محبت و توجه اش نسبت به تو که #محرمش هستی کم نشود. من به خودم سخت می گیرم و در #گرمای تابستان زیر چادر از گرما اذیت می شوم، زمستان ها #زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش #کلافه می شوم، بخاطر #حفظ خانه و خانواده ی تو.
من هم #مثل تو زن هستم. تمایل به تحسین زیبایی هایم دارم. من هم #دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها #راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم. اما من روی تمام این #خواسته ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهم ِ خودم حافظ ِ گرمای زندگی تو باشم. و #همه اینها رو وظیفه خودم میدونم.
چند لحظه #سکوت کرد تا شاید طرف بخواد حرفی بزنه و چون #پاسخی دریافت نکرد ادامه داد: راستی… هر کسی در کنار تکالیفش، #حقوقی هم دارد. حق من این نیست که زنان ِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی #پریشان و لباسهای بدن نما و صد جور #جراحی ِ زیبایی، چشم های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند. حالا بیا #منصف باشیم. من باید از شکل پوشش و آرایش تو #شاکی باشم یا شما از من؟
زن بدحجاب بعد از یک سکوت طولانی گفت: هیچ وقت به #قضیه این طور نگاه نکرده بودم … راست می گویی. و #آرام موهایش رو از روی پیشانیش جمع کرد و زیر روسریش پنهان کرد.
💐 @dashtejonoon1🌼🌺