eitaa logo
یاوران حریم ولایت
37 دنبال‌کننده
64.2هزار عکس
28.5هزار ویدیو
1.2هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
❗️سن تکلیف برای همه پسران ۱۵ سال و همه دختران ۹ سال 🔖 سن تکلیف آقا پسرها و دختر خانم ها مطابق با فتوای همه مراجع: ☑️ هر کدام از شرط های زیر که زودتر تحقق پیدا کند سن تکلیف فرد آغاز میشود👇 1️⃣ رشد موهای نسبتا کلفت و درشت زير شكم (بالاى آلت تناسلى) 2️⃣ بيرون آمدن منى 3️⃣ تمام شدن نه سال قمرى در دختر ها و تمام شدن 15 سال قمری در پسر ها (تمام شدن نه سال قمری = هشت سال و هشت ماه و بیست و هفت روز سال شمسی است) البته استثناءً به نظر آية الله سيستانى، نشونه بلوغ تو دختر خانم ها فقط رسیدن به سن 9 سال قمریه و در پسر ها روييدن موى درشت در صورت و پشت لب هم علاوه بر شرایط بالامی‏تواند نشانه بلوغ و سن تکلیف باشد. 📚منبع: آيت اللّه تبريزى، صراط النجاة، ج 6، س 1610؛ آيت اللّه نورى، توضيح المسائل، م 2246؛ آيت اللّه وحيد، توضيح المسائل، م 2260؛ توضيح المسائل مراجع، م 2252 و دفتر آيت اللّه خامنه‏ اى 🌷 کسی که به بلوغ جنسی برسد، به سن تکلیف هم می‌رسد و در واقع از حالت کودکی و بچگی خارج می‌شود و وارد دوران نوجوانی و عرصه ی جدید و تازه ای از زندگی می‌شود. ✅ وظایف کسی که به سن تکلیف رسیده این است که به دستورات دینی که خداوند در دین اسلام قرار داده پایبند باشد به این شکل که به واجبات(نماز و روز و...) عمل کند و از محرمات(گناهان) پرهیز نماید. ⚡️در زمان کنونی با توجه به بلوغ زودرس جنسی، محدوده بلوغ جنسی و سن تکلیف در پسران بین ۱۰ تا ۱۵ سال و دختران بین ۸ تا ۹ سال است. 👈 رویش مو در اطراف آلت تناسلی همزمان با رویش مو در زیر بغل است ، با توجه به اینکه دیدن آلت تناسلی فرزندان در این سنین بر پدر و مادر حرام است، میتوان از رویش مو در زیر بغل متوجه بلوغ جنسی و سن تکلیف پسران و دختران شد. 👈 به محض اینکه چند تار مو در زیر بغل یا اطراف آلت تناسلی رشد کرد ، بلوغ جنسی و سن تکلیف فرد شروع شده است و پرپشت و پرتراکم بودن ملاک نیست. 👈 رسیدن به بلوغ جنسی به معنی ایجاد نیاز جنسی در پسران و دختران است و راهکار اصلی آن هم ازدواج است ، در صورتی که خوف گناه جنسی حاصل نشده ازدواج مستحب موکد است و اگر خوف گناه یا ابتلا به گناه جنسی حاصل شده واجب است که ازدواج کنند. در ازدواج هم داشتن خانه ، ماشین ، درآمد و زندگی مستقل و... واجب نیست و میتوانند در عقد باشند هر زمان که شرایط زندگی مستقل حاصل شد ، مستقل شوند. البته در ازدواج موافقت پسر ، دختر و پدر دختر واجب است و نمیتوان بدون موافقت پسر و دختر، ازدواج را به آنها تحمیل کرد هر چند که بلوغ جنسی و نیاز جنسی میل به ازدواج را در آنها ایجاد میکند ولی طبیعی است که با ازدواج با هر شخصی ممکن است موافقت نکنند. 🆔 @basir110213
💐🌴🌺🍀🌺🌴💐 شب عروسی هنگام برگشتن ازاتلیه ، آقا به من گفتند اگر موافق باشید قبل از رفتن پیش مهمانها ، اول برویم خانه خودمان و رابا هم بخوانیم ، یک دونفره و این هم درحالی بود که مرتب خانوادهامون به ایشان می زدند که چرا نمی آیید ، مهمانها منتظرند ، من هم گفتم قبول ، فقط آنها باشما ایشان هم گفتند مشکلی موبایلم را برای یک ساعت می گذارم روی صدا تا متوجه نشویم بعد با هم به پر از مهر و رفتیم و بعد از نماز به پیشنهاد ایشان یک عاشورای دلچسب دو نفره خواندیم و بنای زندگیمان را با بنا کردیم و به عقیده من این زیارت عاشورایی بود که تا حالا خوانده بودم و من شب بیشتر به اخلاص و معنویت پی بردم و خواندن کار همیشگی بود . و شام با تمام وجودشان می خواندند و سفارششان هم به من همین بود که هیچ موقع خواندن را فراموش نکن که من هرچه دارم از همین است ، حتی از هم که تماس می گرفتند مرتب این موضوع را یادآوری می کردند . 🌺 @dashtejonoon1💐🌼
🌹🕊🕊🌺🕊🕊🌹 بسم ربِ الشهید اولِ کار یک روایت بگویم از شخصی قالَ رزمنده ای که جامانده : به خداوندیِ خدا سوگند به زمینی که آفریده قسم زیر این آسمانِ چرخِ کبود بچه بازی که نیست دادنِ جان جگری همچو شیر میخواهد منِ بی عرضه ادعا دارم نیمه شب/مستند/روایتِ فتح آلیاژِ صدای آوینی ! با همان لحن خاص میفرمود : به دوکوهه رسیدم و گشتم روی دیوار یادگاری بود خیره شد چشم من به این جمله : حرف من را مجیدِ پازوکی در تفحص نشاند و بر کرسی روی مین پیکرش تلاوت کرد : دستغیب و سعیدِ طوقانی مدنی و حسینِ فهمیده نه به سن کم است نه ریشِ سفید سابقه جای خود ! خمینی (ره) گفت : که ملاک حال فعلیِ فرد است طیب و شاهرخ نمونه ی آن ؛ به اسیری که آمده گفتند : ای مهاجر بگو ز احوالت با دلی خون و چشم گریان گفت : سر قبری خبرنگاری گفت : اکبرت رفت ؛ خودت که جانبازی ! پدر آن پاسخ داد : بین فرزندهای یک خانه هر گلی دارد عطری و اما ! مادرِ یک میداند چشم فرزند یک افتاد جلوی مدرسه به باباها ! بهر تسکین درد خود میگفت : دشت سمسور و محسنِ سیفی دهلران دست احمد گلبان حاجیان رفت تا بگوید که : خنده های محمدِ عبدی در کفن آتشی به جانها زد معنیِ رفتنش فقط این بود : شهرک غرب/فتنه گر/خودرو یک بسیجی کف زمین له شد سال هشتاد و هشت فهمیدیم روح پاک علی خلیلی شاد خون ز رگهای غیرتش پاشید غرق خون مثل مرد ثابت کرد کاروان مدافعان حرم ؛ چشم امیدِ من بسوی شماست آه ؛ یادم نبود این نکته : شادی روح و 🌹 @dashtejonoon1🥀🕊