eitaa logo
🌸 زندگی زیباست 🌸
932 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
3هزار ویدیو
22 فایل
°•﷽•° 📰 #مجله_ی_مجازی 🌸 زندگی زیباست 🌸 «همه چیز بَـــراے زندگۍ زیــ★ـݕـا» رسانه های دیگر ما: «خانه ی هنر و هنرمندان» http://eitaa.com/rooberaah «ارج» http://eitaa.com/arj_e_ensan ارتباط با مدیر: @kooh313 تبادل و تبلیغ: @fadakq2096
مشاهده در ایتا
دانلود
🗓 روزی برای تو! 🖌 در هر حال باش! 🖋 @sad_dar_sad_ziba
‌‌🌿 🌸 سفارش های امام خامنه ای (سایه ی بلندشان پایدار) به دانشجویان و تشکل های دانشجویی 💍 🔷 @sad_dar_sad_ziba 🔷 ۩๑▬▬▬✨✨✨▬▬●
🍃🍃🍃 روزی کفاشی در حال تعمیر کفشی بود، ناگهان سوزن کفاشی در انگشتش فرورفت و از شدت درد فریادی زد. سوزن را چند متر دورتر پرت کرد. مردی حکیم که از آن مسیر عبور می‌کرد، ماجرا را دید، سوزن را آورد به کفاش تحویل داد و شعری را زمزمه کرد. «درختی که پیوسته بارش خوری تحمل کن آنگه که خارش خوری» این سوزن منبع درآمد توست، این همه فایده حاصل کردی، یک روز که از آن دردی برایت آمد، آن را دور می‌اندازی! اگر از کسی یا وسیله‌ای رنجشی آمد، به یاد آوریم خوبی‌هایی که از جانب آن شخص یا فوایدی که از آن حیوان، وسیله، درخت یا انسان در طول ایام به ما رسیده است. آن گاه تحمل آن رنج، آسان‌تر می‌شود. 🌱 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 🌱 @sad_dar_sad_ziba 🌱‌‌ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 پاییز دیدنی /طرقبه /خراسان رضوی /نمایی از ایران زیبای ما 🇮🇷 @sad_dar_sad_ziba ┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
🌸 زندگی زیباست 🌸
🌿🌿🌿 📒 «راهبی که فِراری اش را فروخت» ⏪ بخش ۳۴: فصل ۷: «باغ خارق‌العاده» «...به
🌿🌿🌿 📒 «راهبی که فِراری اش را فروخت» ⏪ بخش ۳۵: فصل ۷: «باغ خارق العاده» هفت دقیقه از نیمه شب گذشته بود و عجیب این که ذره‌ای هم خسته نشده بودم. این موضوع را که با جولیان در میان گذاشتم، خندید و گفت: «همین الان اصل دیگری برای داشتن زندگی آگاهانه‌تر آموختی. در اکثر موارد، خستگی زاییده ی ذهن است. خستگی بر زندگی کسانی تسلط می‌یابد که مسیر مشخص و رؤیایی ندارند. مثالی برایت می‌زنم: آیا تا به حال شده است یک روز بعد از ظهر که در دفتر کارت مشغول مطالعه ی گزارش خشک یک پرونده‌ای، ذهنت منحرف شود و احساس خواب آلودگی کنی؟» درحالی که نمی‌خواستم بفهمد این کار هر روز من است، پاسخ دادم: «گهگاهی.» _«مطمئناً همه ی ما دائماً سر کار احساس خواب آلودگی می‌کنیم.» «با این حال، اگر همان شب دوستی با تو تماس بگیرد و بخواهد که با او، برای بازی بیرون بروی یا درباره بازی گلفش نظرت را بخواهد، شک ندارم دوباره سرحال می‌شوی و اثری از خستگی در تو باقی نخواهد ماند. آیا حرف منصفانه‌ای نیست؟» _«منصفانه است جناب وکیل.» جولیان می‌دانست که فرمان دست اوست: «پس خستگی فقط زاییده ی ذهن است، عادت بدی است که در ذهنت ایجاد شده. خستگی جزئی از کار کسل کننده‌ای است که انجام می‌دهی. امشب مسلماً جذب داستانم شده‌ای و برای آموختن دانشی که بر من نمایان شده، مشتاقی. تمایل و تمرکز ذهنی به تو انرژی می‌دهد. عصر امروز، ذهنت در گذشته یا آینده نبوده است، ذهنت مستقیماً روی زمان حال یا گفتگویمان متمرکز بود. وقتی دائماً ذهنت را هدایت می‌کنی که روی حال متمرکز باشد، ساعت هر زمانی را نشان دهد، احساس می‌کنی انرژی نامحدود داری.» به علامت توافق سرم را تکان دادم. دانش جولیان به نظر بدیهی می‌رسید، ولی هنوز اکثر آن را تجربه نکرده بودم. فکر کنم یافتن فهم و حس مشترک چندان هم معمول نیست. نوجوان که بودم، پدرم همیشه می‌گفت: «جوینده، یابنده است.» کاش او هم این جا بود. ⏺ پایان فصل هفتم ⏪ داستان ادامه دارد... ……………………………………… 🌱 @sad_dar_sad_ziba
🥀 ز هر چه غیر یار استغفرالله! 💎 ……………………………………… 💐 «همه چیز برای زندگی زیبا» 💐 @sad_dar_sad_ziba 🍃
🌿🌿🌿 ز هرچه غیر یار استغفرالله ز بود مستعار استغفرالله دمی کان بگذرد بی یاد رویش از آن دم بی شمار استغفرالله زبان کان تر به ذکر دوست نبود ز سرّش الحذر استغفرالله سر آمد عمر و یک ساعت ز غفلت نگشتم هوشیار استغفرالله جوانی رفت، پیری هم سرآمد نکردم هیچ کار، استغفرالله نکردم یک سجودی در همه عمر که آید آن به کار استغفرالله خطا بود آنچه گفتم و آنچه کردم از آنها الفرار استغفرالله ز کردار بدم صد بار توبه ز گفتارم هزار استغفرالله شدم دور از دیار یار ای فیض من مهجور زار استغفرالله «فیض کاشانی» 🌺🌺🌺🌺🌺 فارسی   ┏━🦋━━•••━━━━┓ 🦋 @sad_dar_sad_ziba 🦋 ┗━━━━•••━━🦋━┛ 
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹شما باسوادید یا بی سواد؟ 📲 /جهان رسانه 📡 💻 📱 ╭─┅═ঊঈ💠💠ঊঈ═┅─ ‌ ‌ @sad_dar_sad_ziba ╰─┅═ঊঈ💠💠ঊঈ═┅─
🍃🍃🍃 🐴 خری به درختی بسته بود. رهگذری خر را باز کرد. خر وارد مزرعه همسایه شد و تر و خشک را با هم خورد. زن همسایه وقتی خر را در حال خوردن سبزیجات دید، تفنگ را برداشت و یک گلوله خرج خر نمود و کشتش. صاحب خر وقتی صحنه را دید، عصبانی شد و زن صاحب مزرعه را کشت صاحب مزرعه وقتی با جسد خونین همسرش روبرو شد، صاحب خر را از پای درآورد! به رهگذر گفتند چه کار کردی؟! گفت: من فقط یک خر را رها کردم! 📎 هرگاه می‌خواهید ویرانی به بار آورید، خران را آزاد کنید و آزادی عمل به آن ها بدهید! 🌱 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 🌱 @sad_dar_sad_ziba 🌱‌‌ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
کن و به کسی نگو! زندکی کن و به کسی نگو! با زندگی کن و به کسی نگو! زیرا برخی مردم چیزهای زیبا را خراب می کنند. 🌸 @sad_dar_sad_ziba
: /خانوادگی💑 یک سال بندگی، ✅آره خانم خانما! این جا خانه ی شماست. @sad_dar_sad_ziba 🏠🏡🏡🏡🏡🏡🏠