eitaa logo
🌸 زندگی زیباست 🌸
682 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
3.1هزار ویدیو
22 فایل
°•﷽•° 📰 #مجله_ی_مجازی 🌸 زندگی زیباست 🌸 «همه چیز بَـــراے زندگۍ زیــ★ـݕـا» رسانه های دیگر ما: «خانه ی هنر و هنرمندان» http://eitaa.com/rooberaah «ارج» http://eitaa.com/arj_e_ensan ارتباط با مدیر: @kooh313 تبادل و تبلیغ: @fadakq2096
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴 سر شب از توی نخلستان، یه عکس هنرمندانه براتون گرفتم. 🌖 انگار که ماه چشم به راه عزیزی باشه! تقدیم به نگاه زیباتون! 🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌┄═❁✨❈[﷽]❈✨❁═┄   ❇️ بازم به خاطر من 💎  ……………………………………… 🌿 «زندگی زیباست» 🍃 @sad_dar_sad_ziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌳🍃🐣🍃🌲 به همین عظمت و توانایی به همین ظرافت و زیبایی 🌿 ༻‌🍄 @sad_dar_sad_ziba 🍄༺  ‎‎‌‎
8.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍂 آقای بــــــرگ هــا 🌨 آقای بــــــرف هــا / ولایت و انتظار ⛅️ @sad_dar_sad_ziba   🕌 ۩๑▬▬▬✨✨▬▬●
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک ترفند زنانه‌ی کارساز 👌🏽 / خانوادگی مشاور 💐 [همه چیز برای زندگی زیبا] @sad_dar_sad_ziba ─┅═ঊঈ🦋🌹🦋ঊঈ═┅─
🌸 زندگی زیباست 🌸
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «فرنگیس» ⏪ بخش ۱۱۹: حدود پنجاه نفر می‌شدیم. مینی بوس سر پیچ‌ها چپ و راست می‌شد و ما
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «فرنگیس» ⏪ بخش ۱۲۰: زن فامیل فهمید که برای رفتن جدی هستم با ترس گفت: «می خواهی برگردی گور سفید؟ دیوانه شده ای؟ تو را گیر می آورند و می کشند.» گفتم: «نترس. توی تاریکی می روم و توی تاریکی بر می گردم راه را خوب بلدم چند بار این کار را کرده‌ام. می‌دانم باید چه کار کنم.» از خانه بیرون زدم و به طرف جاده‌ی اصلی به راه افتادم. مردم ده مشغول برچیدن خرمن‌هایشان بودند. سرتاسر ده، پر از محصول بود. بعضی جاها گندم‌ها درو شده بود. مردهای ده، بیل و وسایل درو دستشان بود با خودم گفتم: «کاش بدانم الآن علیمردان کجاست؟» رسیدم سر جاده و شروع کردم به دویدن به سمت گیلان غرب. مردم از این که من به طرف گیلان غرب می رفتم، تعجب می کردند. کمی جلوتر یک ماشین ارتشی ایستاد راننده اش پرسید: «کجا می روی، خواهر؟» گفتم: «گیلان غرب.» با دست اشاره کرد سوار شوم. دست به میله‌ی تویوتا گرفتم و پشت وانت ارتشی نشستم. تویوتا با سرعت به طرف گیلان غرب به راه افتاد. ماشین ورودی گیلان غرب ایستاد و راننده اش گفت: «به سلامت!» شب شده بود نیروهای ایرانی توی گیلان غرب بودند. برق قطع بود. تک و توک مردم عادی توی شهر این طرف و آن طرف می رفتند. بیشتر، نیروهای نظامی بودند. شهر به هم ریخته و غمگین بود. از سربازی پرسیدم: «عراقی‌ها کجا هستند؟» سری تکان داد و گفت: «فکر کنم آن طرف گور سفید مانده اند. نیروهای خودمان جلوشان ایستاده اند.» توی گیلان غرب، پیش آشناهایی که می شناختم، رفتم و احوال علیمردان را گرفتم. مردی که دم در خانه ایستاده بود، گفت: «شوهرت را همین چند لحظه پیش دیدم دنبالت می گشت.» با خوشحالی به نشونی که مرد داده بود، رفتم. علیمردان را دیدم که از این طرف به آن طرف می رود. از پشت، دست، روی شانه‌اش گذاشتم. برگشت و وقتی مرا دید با وحشت و تعجب پرسید: «بچه‌ها؟» با یک دنیا نگرانی نگاهم کرد و منتظر جوابم ماند. گفتم: «هر دو‌تاشان خوبند. توی کاسه‌گران هستند.» نفس بلندی کشید و روی زمین نشست. چند تا از نیروهای خودی به ما نزدیک شدند. در حالی که تفنگ‌هایشان را روی شانه انداخته بودند، از کنارمان رد شدند و با صدای بلند گفتند: «سریع تر دور شوید. بعید است بتوانیم مقاومت کنیم. تعدادمان کم است. فرار کنید و تا جایی که می توانید از این جا دور شوید.» علیمردان گفت: «فرنگیس باید برگردیم. برویم کاسه‌گران بچه ها را برداریم و به سمت گواور برویم.» خودم را عقب کشیدم و گفتم: «علیمردان، من می خواهم به گورسفید برگردم. توی تاریکی می‌روم و زودی برمی‌گردم.» تا این حرف از دهانم بیرون آمد دستش را به زمین کوبید و گفت: «بس است فرنگیس. می خواهی بروی چه کار کنی؟ کدام خانه؟ خانه‌ی ما الآن دست عراقی‌هاست.» ◀️ ادامه دارد ... ................................. 🔺 : «نشر داستان تنها با ذکر نشانی همین کانال، مجاز است.» 🌳 💠 «زندگی زیباست» http://eitaa.com/sad_dar_sad_ziba ┄┅══✼☘🌺☘✼══┅┄
‌‌‍‌‌‎‎「🍃「🌹」🍃」 💢 دوست داری بتونی آینده رو پیش‌بینی کنی؟ 🌊 آقای روان‌شناس 🗞 «زندگی زیباست» @sad_dar_sad_ziba      ┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
14.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💞 یه دیدار خودمونی 🌿 «زندگی زیباست» 🍃 @sad_dar_sad_ziba
بلوار طاق بستان / کرمانشاه طولانی ترین بلوار جنگلی ایران / نَمایی از ایران زیبای ما 🇮🇷 @sad_dar_sad_ziba ┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
🌙 شربتی تلخ تر از زهر فراقت باید تا کند لذت وصل تو فراموش، مرا «سعدی» ☘ «زندگی زیباست» @sad_dar_sad_ziba ╔🌸🍃═══════╗