eitaa logo
🌸 زندگی زیباست 🌸
682 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
3.1هزار ویدیو
22 فایل
°•﷽•° 📰 #مجله_ی_مجازی 🌸 زندگی زیباست 🌸 «همه چیز بَـــراے زندگۍ زیــ★ـݕـا» رسانه های دیگر ما: «خانه ی هنر و هنرمندان» http://eitaa.com/rooberaah «ارج» http://eitaa.com/arj_e_ensan ارتباط با مدیر: @kooh313 تبادل و تبلیغ: @fadakq2096
مشاهده در ایتا
دانلود
📖 «اى مردم! جز اين نيست كه راضى بودن و راضى نبودن [به یک عمل] است كه مردم را گرد هم مى آورد. ناقه ی قوم ثمود را فقط یک مرد پى كرد، امّا خدا همه ی آنان را عذاب كرد؛ چون همه ی آنان به اين كار او راضى بودند. خداى سبحان مى فرمايد: «آن را پى كردند، پس پشيمان گشتند». عذاب آنها اين بود كه سرزمينشان صدايى همچون صداى فرو رفتن ميخ گداخته در زمين نرم و هموار برآورد و فرورفت. [خطبه ی ٢١٠] 🌌 / نهج البلاغه ‌ @sad_dar_sad_ziba ╰─┅═ঊঈ💠 ☀️ 💠ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📜 نامه ای پر از محبت: «کاری داشتی از ما رو نگیر! چیزی نیاز داشتی از ما بخواه!» / ولایت و انتظار 🌸 @sad_dar_sad_ziba 🕌 ۩๑▬▬▬✨✨▬▬●
✨ میان ماندن و نماندن فاصله، تنها یک حرف ساده بود! 💞 💕 از قول من به باران بی‌امان بگو: دل اگر دل باشد، آب از آسیاب علاقه‌اش نمی‌افتد. 💫 @sad_dar_sad_ziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۫‌「🌸」 یـادت ‌بـاشه: 🌿 کاری رو که از دستت می آد باید انجام بدی؛ 🌿 جایی ‌که تو ‌دستت‌ نمی رسه، خدا‌ شـاخه رو پایین ‌می آره. 🌳 @sad_dar_sad_ziba
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📜 سفارش امیر المؤمنین امام علی (درود خدا بر او) به جناب مالک اشتر این بود که «با مردم و زیردستانت شفاف باش و مسائل را با آرامش برایشان توضیح بده!» 💠 اندیشه + رفتار + جهاد = ارج 🔹 http://splus.ir/arj_e_ensan ●▬▬▬✨✨▬▬● .
‌🌿🌸🌿 توانایی زندگی در لحظه ی اکنون و داشتن رضایت خاطر در لحظه ی حال را بسیاری از مردم ندارند. 🍵 وقتی در حال خوردن غذای ساده هستید، به غذای دیگری فکر نکنید. 📒 وقتی در حال خواندن کتاب هستید، دقت کنید، ببینید افکار شما کجا هستند. 🚗 هنگام مسافرت به جای این که فکر کنید هنگام برگشتن به خانه چه کارهایی باید انجام شود، در همان مسافرت باشید و از آن لذت ببرید. اجازه ندهید لحظه اکنون که غیر قابل وصف است از دست برود. چرا که همه ی دارایی شما لحظه حال است. آرام خواهی بود اگر امروز را بدون حسرت دیروز و دلهره ی فردا با برنامه و مصمم پیش ببری. 🌊 آقای روان شناس 🗞 «زندگی زیباست» @sad_dar_sad_ziba ┄┅═══✼🍃🌹🍃✼═══┅┄
📸 هنر عکاسی 🌸 «زندگی زیباست» 🍀 @sad_dar_sad_ziba
🌸 زندگی زیباست 🌸
🔸 قصه ی سارینا #فانوس /روشن بینی و روشنگری 🌙 🌕 ……………………………………… 🗞 #مجله_ی_مجازی «زندگی زیباست» ╭
5.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 قصه ی اسرا /روشن بینی و روشنگری 🌙 🌕 ……………………………………… 🗞 «زندگی زیباست» ╭─┅═ঊঈ💠💠ঊঈ═┅─ ‌ ‌ @sad_dar_sad_ziba ╰─┅═ঊঈ💠💠ঊঈ═┅─
🍀🌺🍀 برخی از زنان اشتباه می‌کنند و دوست دارند همواره جدی به نظر برسند. اما شگفت آور است که یک لبخند ساده ی زنانه از روی محبت، اطاعت و سپاسگزاری در برابر مرد زندگی، تأثیر شگفتی روی او دارد. / خانوادگی مشاور 💐 [همه چیز برای زندگی زیبا] @sad_dar_sad_ziba ─┅═ঊঈ🦋🌹🦋ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 مرا آرام می دارد همین «هستم به یادت» ها! 🌿 «زندگی زیباست» 🌿 @sad_dar_sad_ziba
🌸 زندگی زیباست 🌸
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «مـــــرا با خودت بـــبــر» ⏪ بخش یکم: 🔹 بغداد سال ۲۱۹ از آن گاری‌های یغور ب
┄┅═🍃🌷🍃═┅┄ 📚 «مـــــرا با خودت بـــبــر» ⏪ بخش دوم: بازاری‌ها، مشتری‌ها، رهگذرها و بچه گداها پابرهنه به سوی گاری هجوم بردند. حمال‌هایی که آن طرف میدان، بار شترانی را پیاده می‌کردند، دست از کار کشیدند. جیغ سوهان و صدای پتکی که در آهنگری ضلع جنوبی میدان به سندان می‌خورد، قطع شد. دوستان ابن خالد نیز برخاستند و رفتند، اما او ماند. حسابش درست از آب در نیامده بود. گیج شده بود و نمی‌توانست حدس بزند که گناه آن جوان لاغر و رنجور چه بود. اگر از شورشیان یا راهزنان بود، او را با دیگر شورشیان و راهزنان می‌آوردند و از آن بازار عبور نمی‌دادند. سرباز به دور گاری چرخید تا کسی به قفس نزدیک نشود. دخترک گدایی را که بیماری کچلی داشت و سر پر از زخمش را تراشیده بودند، با پا به عقب هول داد. با تازیانه‌اش به جوان اشاره کرد. ــــ آهای مسلمانان! بر این پیامبر دروغین لعنت فرستید! این دروغگوی فتنه‌گر را نفرین کنید! همهمه‌ای برخاست. شرطه ای که وظیفه ی پاسبانی از بازار را داشت، برای خوش خدمتی، انار پوسیده‌ای از زمین برداشت و به سوی قفس پرتاب کرد. ــــ لعن و نفرین بر تو نابه کار! انار به یکی از تیرک‌ها خورد و از هم پاشید. دو تکه از ترکش‌های چسبناکش به لباس سرباز رسید. شرطه عقب کشید و خود را از نگاه خشمگین او دور کرد. جوان پوزخندی زد. به جمعیت کنجکاو و خشمگین و به سایه بان چوبی و کنگره‌های آجری و نقشدار دور تا دور میدان نگاه کرد. ــــ آیا یک رافضی که از روی عوام فریبی ادعای معجزه دارد، لایق لعن و نفرین نیست؟ مگر محمد بن عبدالله آخرین فرستاده ی خدا نبود؟ پس این دشمن خدا و پیامبرش چه می‌گوید؟ چند نفر خواستند به قفس حمله کنند که سرباز حلقه‌های تازیانه‌اش را رها کرد و با حرکتی سریع که به دست و تازیانه داد، نوک گره‌دار آن را واداشت همانند ماری به دیواره ی گاری نیش بزند. صدای تیز و ترسناک تازیانه در میدان پیچید. آن چند نفر عقب نشینی کردند. زندانی لبخند زد. دندان‌هایش جرم گرفته و زرد بود. سرباز با حرکتی دیگر تازیانه را دوباره به شکل حلقه درآورد و به چنگ گرفت. ــــ این ناپاک هر چند سزاوار شکنجه و دردناک‌ترین مرگ‌هاست، باید عادلانه محاکمه شود! به زندان عسکریه می‌رود. سهم شما از مکافات او فقط لعن و نفرین است و بس! به او سنگ نزنید! نشانه گیریتان تعریفی ندارد! در یکی از آبادی‌های بین راه، من و اسبم از کلوخ پراکنی روستاییان بی‌نصیب نماندیم. چند نفری خندیدند. ــــ دزد ایمان مردم از هر دزدی بدتر است! راهزنان و جانیان بر او شرف دارند! لعنت بر مدعیان کذاب! همه تکرار کردند: « لعنت بر مدعیان کذاب» یکی گفت: «بگذار این رافضی خودش حرف بزند تا ببینیم چه ادعایی دارد!» گدای یک پایی یکی از عصاهایش را رو به زندانی بالا گرفت. ـــــ اگر معجزه‌ای داری، نشان بده! اگر راست می‌گویی، کاری کن که من مثل اول دو پا داشته باشم! جوان این بار خندید و جمعیت را کاوید. لب‌هایش از تشنگی ترکیده و خونی بود. سرباز گفت: «اگر دهان باز کند لب‌هایش را با این تازیانه به هم خواهم دوخت. نشنیدید که گفتم عوام فریب است؟ اگر سخنی دارد، به داروغه و قاضی می‌گوید.» ــــ او را به تنور وزیر بیاندازید! اگر فرستاده ی خداست، میخ های داغ تنور او را نخواهد سوزاند! همه خندیدند. سرباز گفت: «به گمانم برای همین دستور داده‌اند هیکل نحسش را از دمشق به بغداد بیاورم، وگرنه همان جا می‌شد سر به نیستش کرد!» یاقوت با چشمان به اشک نشسته از دکان بیرون آمد و از ابن خالد پرسید: «چه خبر است ارباب؟» ابن خالد به شاگردش نگاه کرد و ابرو در هم فروبرد. ــــ باز کارت را رها کردی؟ حاضرم تو را به کسی ببخشم که به من بگوید آنجا چه خبر است و گناه واقعی آن جوان چیست؟ حالا برو آبی به صورت بزن و دماغی بتکان! ــــ می‌خواهید بروم پرس و جو کنم؟ ــــ آدم قحطی است که تو بروی؟ هوس تازیانه کرده‌ای؟ لحظه‌ای به یاقوت خیره شد. ــــ آنچه را کوبیدی، الک کردی؟ ــــ هنوز نه. ◀️ ادامه دارد... ................................. 🌳 💠 «زندگی زیباست» http://eitaa.com/sad_dar_sad_ziba ┄┅══✼☘🌺☘✼══┅┄