در خاطر زمین ماند
آن زمان که
قفسِ تن را شکستی
و همه جان شدی ....
#شهید_داوود_نظافت
#شهادت_عملیات_بدر۱۳۶۳
#یاد_کنید_شهدا_را_باصلوات
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خادم شهدا حسین براتی دوست شهید جواد محمدی بوده
رفاقت تا شهادت🕊🕊
#خادم_شهدا_حسین_براتی
#شهید_جواد_محمدی
❤️کانال شهید مصطفی صدرزاده❤️
خادم شهدا حسین براتی دوست شهید جواد محمدی بوده رفاقت تا شهادت🕊🕊 #خادم_شهدا_حسین_براتی #شهید_جواد_مح
(((دید و بازدید)))
وقتی خبر میرسید که قراره تبادل شهدا انجام بشه و بعد از چندین سال پیکر شهدا به کشور برگرده، تلاش میکرد خودش را به مراسم تبادل شهدا برسونه
آخرین باری که تبادل شهدا تو شلمچه بود رفت بالای کامیون و برا چیدن شهدا تو ماشین کمک کرد
برای اینکه شهدا غریبانه وارد کشور نشند
از اصفهان تا شلمچه به عشق شهدا مرخصی میگرفت و میرفت .
تا اینکه امشب ساعت ۱۰ شب خبر رسید که قراره شهید گمنام بیارند بوستان شهدای گمنام کوه سفید .
شهید گمنام اومد و یه نیم ساعتی مراسم گرفته شد ، از خادمهای شهدایی که همراه شهید بودند پرسیدیم قراره کجا برید ، گفتند یه نیم ساعت تا جای بعدی که قراره بریم وقت داریم . یکی گفت حسین براتی را یادش کنید ، چرا یادش کنیم !!!!!
بریم خونشون ؟
با خودم داشتم فکر میکردم ، شنیده بودی رفاقت با شهدا دو طرفست ولی ندیده بودی !!!
امروز مراسم ختم حسین براتی بود و همه اومده بودند که به خانواده سر سلامتی بدند و تسلیت بگند
مونده بود آخرین مهمان !!!!!
بگویید اعلام کنند :
خیرمقدم خدمت شهید گمنام به نیابت از شهدای تبادل شلمچه که با گل وجود تشریف آوردند
بله!! این شهید گمنام یکی از همون شهدای تبادل شلمچه بود که حسین رفته بود برای مراسمشون.
این اومدن یه نشونه است
هوای حسین را داریم !!!!!!!
حسین پیش ماست!!!!!!
با افتخارجلوی اسمش نوشتید
خادم الشهید حسین براتی
تو تابوت شهدا گذاشتید
خوب شهدا برا خادمشون نباید بیان!!!
حسین خادم الشهید نبود !!!!!
حسین برای همیشه خادم الشهید ماند.
انگار یکی در گوشم گفت حواسد هست چند سالیه تو ماه رمضان شهید نداشتیم
یهو تو دلت نگی خوب شبها قدر شهید میومد.
کی بهتر از این شهید میتونست اینقدر دل این خانواده را آروم کنه ؟
این اومدن یعنی :
حسین عزیز این مادر داغدار
همسر این همسری که تو فراقش داره میسوزه
بابای دخترهای بابایی و بی تاب حسین
رفیق دوست داشتنی شما رفقا
پیش ماست غصه نخورید ،
یعنی حسین برای همیشه خادم الشهید ماند .
حیفم میاد گریز نزنم:
مادرمون حضرت زهرا این شهید را فرستاد تا دل این خانواده آروم بشه
اما کربلا .......
از شهیدان مادریهایند مفقودالاثر
سرنوشتِ بچههای جنگ را زهرا نوشت
ما کجا ، فیضِ سحرهای حرم این سالها
مادری کرد و براتِ کربلا زهرا نوشت
ما گرفتار حسینِ بین گودالش شدیم
نامِ مارا تا که رویِ بوریا زهرا نوشت
در میانِ شعلهها یک سوم سادات رفت
محسنش با میخِ در انگار یازهرا نوشت
شادی روحش الفاتحه مع الصلوات🌴🌹
🌱تو یکی از عکسایی که برام فرستاد، فاصله اتاقش تا حرم طوری بود که تو عکس به نظر می رسید دستش به گنبد مطهر حضرت زینب(س) میرسه.
همراهاش تعریف می کنن صبح شهادتش، بعد از نماز صبح پنجره اتاقو باز کرد و رو به حرم بی بی(س) گفت:
۱۵ سال براتون نوکری کردم، یک شب رو بخرید و من شب شهادت مادرتون شهید شم...
و همون روز مصادف با شب شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) تو عملیاتی انتحاری به شهادت رسید.
و دقیقا از ناحیه بازو، پهلو و صورت مجروح شد.💔
#شهید_حجت_الله_اسدی🌷
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
7.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💌#همرزمشهید:
داخل هرکدوم ازاین چادرهای سفید هلال احمر
هرکدوم هفت یا هشت نفر میخوابیدیم، طوری میخوابیدیم که به هم گره میخوردیم. من اون
شب حدودساعت سه ونیم از خواب بیدار شدم
رفتم بیرون دیدم بابک کنار ماشین پتو گذاشته
روی دوشش داره نماز شب میخونه!!
ما این رو تو داستان ها شنیده بودیم، تو مناطق
ندیده بودیم. ولی من دیدم...
بابک این طور بود کهشهید شد.🦋
#شهیدانه🌱/#شهیدبابکنوری💙
#مصطفی رسول هادی دلها 💔
@shmostafa_rasol_hadi
-------»»♡🌷🌷🌷♡««-------
بایدم بخندی...!
"شهدا در قهقهه مستانه شان و در شادی وصلشان عند ربهم یرزقونند"
#شهید_مصطفی_صدرزاده🌱🤍
❤️کانال شهید مصطفی صدرزاده❤️
بایدم بخندی...! "شهدا در قهقهه مستانه شان و در شادی وصلشان عند ربهم یرزقونند" #شهید_مصطفی_صدرزاده🌱
‹💛🕊›
راهراگمڪردهام🚶🏻♀
میبینۍ؟!💔
اینجاصدابـہصدانمیرسد🔇
چشمچشمرانمۍبیند🖐🏻
عقلبـہجایۍقدنمۍدهد🍃
حالاینروزهایمخوبنیست😭
باورڪن...🖤🌱
اندکیبامنحرفبزن🥺
مندلتنگترازآنمڪهتومیپنداری..🥀
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯
❤️قصه دلبری❤️۱۱
پدرم،کمی که خاطر جمع شد،به محمدحسین زنگ زد که(میخوام ببینمت )
قرار و مدار گذاشتند بریم دنبالش.هنوز در خانه دانشجویی اش زندگی میکرد.من هم با پدرومادرم رفتم.خندان سوار ماشین شد.برایم جالب بود که ذره ای اظهار خجالت و کم رویی در صورتش نمیدیدم.پدرم از یزد راه افتاد سمت روستایمان،اسلامیه،و سیر تا پیاز زندگی اش را گفت:از کودکی اش تا ازدواج با مادرم و اوضاع فعلی اش.بعد هم گف دستش را گرفت طرف محمدحسین و گفت:(همه زندگیم همینه ،گذاشتم جلوت،کسی که میخواد دوماد خونه من بشه،فرزند خونه منه و باید همه چیز این زندگی رک یدونه).اوهم کف دستش را نشان داد و گفت؛(منم با شما روراستم).
تا اسلامیه از خودش و پدرومادرش تعریف کرد،حتی وضعیت مالی اش را شفاف بیان کرد.دوباره قضیه موتور تریل را که تمام دارایی اش بود گفت. خیلی هنم زود با پدرومادرم پسرخاله شد.
موقع برگشت به پیشنهاد پدرم رفتیم امامزاده جعفر ع.یادم هست بعضی از حرف ها را که میزد ،پدرم برمیگشت عقب ماشین را نگاه میکرد.از او میپرسید:(این حرفا رو به مرجان هم گفتی؟)گفت(؛بله،،)
در جلسه خواستگاری همه را به من گفته بود.مادرش زنگ زد تا جواب بگیرد.من که از ته دل راضی بودم.پدرم هم توپ را انداخته بود در زمین خودم.مادرم گفت:به نظرم بهتره چند جلسه دیگه باهم صحبت کنن).کور از خدا چه میخواهد دو چشم بينا....قار قار موتورش در کوچه مان پیچید.سر همان ساعتی که گفته بود رسید. چهار بعدازظهر یکی از روزهای اردیبهشت نمیدانم آن دسته گل را چطور با موتور این قدر سالم رسانده بود.مادرم به دایی ام زنگ زد که بیاید سبک سنگینش کند.شنیدم با پدرو دایی ام چه خوش و بش کردند.تا وارد اتاقم شد پرسیدم:(دایی تون نظامیه؟گفتم:از کجا میدونید؟خندید که از کفشش حدس زدم!برایم جالب بود،حتی حواسش به کفش های دم در هم بود.چندین مرتبه ذکر خیر پدرم را کشید وسط برای اینکه صادقانه سیر تا پیاز زندگی اش را برای او گفته بود.
❤️قصّه دلبری ❤️۱۲
یادم نیست از کجا شروع شدکه بحث کشید به مهریه،پرسید:(نظرتون چیه)؟.گفتم همون که حضرت آقا میگن،بال درآورد. قهقهه زد:یعنی چهارده تا سکه.!از زیر چادر سرم را تکان دادم که یعنی بله.میخواست دلیلم را بداند. گفتم:مهریه خ شبختی نمیاره!حدیث هم برایش خواندم.(بهترین زنان امت من زنی است که مهریه او از دیگران کمتر باشد.این دفعه من منبر رفته بودم.دلش نمیآمد صحبتمان تمام شود.حس میکردم زور میزند سر بحث جدیدی باز کند.سه تا نامه جدید نوشته بود برایم.گرفت جلویم و گفت':(راستی، سرم بره هیئتم ترک نمیشه.ته دلم ذوق کردم.نمیدانم او هم از چهره ام فهمید یا نه،چون دنبال این طور آدمی میگشتم ،حس میکردم حرف دیگری هم دارد،انگار مزه مزه میکرد.گفت؛دنبال پایه میگشتم،باید پایه م باشید نه ترمز!زن اگه حسینی باشه، شوهرش زهیر میشه.بعد هم نقل قولی از شهید سید مجتبی علمدار به میان آورد. (هرکس رو که دوست داری،باید براش آرزوی شهادت کنی)!😔😔
هدایت شده از کانال شهیدابراهيم هادی ❤️رفیق شهیدم❤️
┄┅┅❅❁❅┅┅♥️
@rafiq_shahidam96
❁═══┅┄
《 کانال شهید ابراهیم هادی رفیق شهیدم ♥️👆》
💟عزیزان فراموش نکنیدامشب نمازوواعدنا خونده بشه امشب شب اول ماه ذیحجه است
❤️🩹نماز دهه اول ذی الحجه❤️🩹
🔰امام باقرعلیه السلام می فرمایند:
هیچگاه نماز دهه اول ذی الحجه را ترک نکنید، و اگر این نماز را بخوانید، در ثواب اعمال حاجیان شریک خواهید بود، هر چند که به حج نرفته باشید.
(سید بن طاووس، 📚الاقبال، ۱۴۱۹ق، ج۲، ص۳۵)
🟩 کیفیت نماز 🟩
نماز دهه اول ذی الحجه در ده شب اول این ماه (از غروب آخرین شب ماه ذیقعده تا شب عید قربان) و بین نماز مغرب و عشاء باید خوانده شود.
🔅این نماز دو رکعت است.
در هر رکعت بعد از تکبیره الاحرام ابتدا سوره حمد
و بعد سوره اخلاص
و سپس باید آیه ۱۴۲ سوره اعراف
(وَ واعَدْنا مُوسی ثَلاثِینَ لَیلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیلَةً وَ قالَ مُوسی لِأَخِیهِ هارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ)؛
⏮️خوانده شود.
#التماس دعا
13.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐بسم رب الشهداء و الصدیقین💐
🎥 فتوکلیپ بسیار زیبا،در مورد #شهدای_مدافع_حرم
به نقل از دوستان شهید:
📝 بارها شده بود با #سید_ابراهیم این آهنگ #حامد_زمانی رو گوش می کردیم.
کمتر دفعه ای بود که #سید_ابراهیم با شنیدن این آهنگ، صورتش از اشک، تر نشه 😭😭
🌹 این فتوکلیپ رو تقدیم می کنیم به #سید_ابراهیم (شهید مصطفی صدرزاده )و تمامی مدافعان حرم آل الله و حضرت زینب کبری، عقیله بنی هاشم سلام الله علیها🌹
#سید ابراهیم
#شهید مصطفی صدرزاده
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
کانال شهیدمصطفی صدرزاده👇
@sadrzadeh1
╰═━⊰🍃🌸✨🌸🍃⊱━═╯