بسم الله الرحمن الرحیم 88سوره توبه
1- از شركت نكردن منافقان ومرفّهان در جنگ، نگران نباشيم. لكِنِ الرَّسُولُ ...
2- منافقان مپندارند با نيامدنشان به جهاد، اسلام بىياور مىماند. لكِنِ الرَّسُولُ ...
3- رهبر، پيشاپيش رزمندگان است. «الرَّسُولُ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ»
4- تنها ايمان به پيامبر كافى نيست، همراهى با او نيز لازم است. «آمَنُوا مَعَهُ»
5- جهاد بايد در همهى ابعاد باشد. «جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ»
6- رستگارى، تنها در سايهى ايمان و جهاد است. «أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»
7- جنگ و جهاد، مايهى نزول خيرات و بركات الهى بر رزمندگان است. «أُولئِكَ لَهُمُ الْخَيْراتُ»
8- مجاهدان رستگارند، چه پيروز شوند و چه در ظاهر شكست بخورند.
«جاهَدُوا، الْمُفْلِحُونَ»
#الِسلام_ایها_الغریب
❣سلام امام زمانم❣
اِلهى عَظُمَ الْبَلاء ...
نبودنت ،
همان بلایِ عظیم است ؛
که زمین را تنگ کرده!
و اینک...
بـــــهار و...
یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَار...
با تحول قلبهایمان به أَحْسَنِ الْحَال ...🍃🌸
از میلههای غربت هزار ساله رهایت میکنیم!
و زمین را ؛
از بلایِ هزار لایه... 🥀
روزمان را با تو ؛ نو میکنیم ...❤️
🌹اَللّهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فرجهم
روز دوم
امروز ان شاءالله به نیابت از
#شهید مهدی زین الدین ۲
نفری صد صلوات ختم می کنیم✋
#شهید_جمال_و_محمد_ذکائی_مهر
🌷🌷🌷🌷🌷
#محمد_ذکایی_مهر
متولدپانزدهم دی ماه سال۱۳۴۷ دراندیمشک
عضو سپاه بودوبه عنوان پاسدار درجبهه حضورپیداکرد. مسئول مخابرات گروهان و بیسیم
چی بود و هم تیربارچی و نیز آموزش غواصی دیده بودو هم در چند عملیات شرکت داشت .
حقوق شش ماه خود را نگرفت تا کمکی برای جبهه و رزمندگان باشد.
در اردوگاه پادگان کرخه,مشغول تمرینات قبل از عملیات کربلای 4 بودیم،
او همه شب عضو غایب چادر گروه ما بودو همین امر ما را سخت حساس کرد.
یکروز برای ارضای کنجکاوی او را تعقیب کردیم که کجا می رود، در اطراف اردوگاه تپه های بلندی وجود داشت که او در بین آنها قرار می گرفت،
و اقامه عشق می بست
و به راز و نیاز با خالق سبحان می نشست، این حال حکایت
از سفری داشت که شهید محمد ذکائی مهر
آغاز کرده بود و عاقبت به مقصود خود رسید و به دیدار یار نائل آمد و بهشتی شد👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
🖼 #طرح_مهدوی ؛ #عاشقانه_مهدوی
🗓 خسته شدم از این جمعهها نمیآیی؟
🙏 اللهم عجل لولیک الفرج
🖼 #طرح_مهدوی ؛ #عاشقانه_مهدوی
◽️ این همه چشمبهراهی نگرانم کرده آقا...
🙏 اللهم عجل لولیک الفرج
ZiyaratAleYasin1399.mp3
10.28M
🤲 قرائت زیارت #آل_یاسین
🎙 بانوای: #حاجمیثممطیعی
💠 قرار عاشقی در هیأت مجازی
سفیران فاطمیه
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۱۶۰ *═✧❁﷽❁✧═* بی تاب یک نگاه دیگر به آن دختر🧕 شده بو
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۱۶۰
*═✧❁﷽❁✧═*
بی تاب یک نگاه دیگر به آن دختر🧕 شده بودم. دلم میخواست می توانستم دوباره برگردم و بیشتر نگاه 👀کنم اما هنوز صدای سیلی دکتر سعدون در گوشم👂 زنگ میزد.
پرسید:چرا آمدید جبهه؟ میخواهید با ما بجنگید؟
نمیتوانستم به عربی صحبت کنم. صدا زدند: حامد، حامد...ترجم(ترجمه کن)
گفتم: مادر شهری که زندگی میکردیم اسیر 🙌شدیم.
گفت: دیچ المدینه چانت بحالت حرب( ان شهر در حال جنگ📛 بود)
گفتم: شما وارد شهر ما شدید و مارا دزدید و به اینجا اوردید.
مثل اینکه وجدان درد گرفته باشد با عصبانیت😡 همه را متفرق کرد و دستور داد ما را به سمت اتاق همان خواهری که حرس الخمینی(پاسدار) بود هدایت کنند و با تاکید
گفت: الچی ممنوع( صحبت کردن ممنوع)🚫
هرچه به اتاق نزدیک تر میشدم چهره ی محو دختری که از فاصله پانصد متری دیده 👁بودم واضخ تر میشد. نمیدانستم او کیست؟ دختری با قامت بلند، بیست و شش تا بیست و هفت ساله، سفیدرو با مانتو و شلوار خاکی همرنگ و فرم لباس خودم. چشمانی روشن اما مضطرب😨 داشت.
هنوز در باز نشده بود که از پشت پنجره گفت: سلام✋
هنوز جوابش را نداده بودیم که نگهبان با تحکم گفت: ممنوع🚫
گفتم: یعنی چی ! سلام هم ممنوع است؟
در را باز کردند و ما سه دختر ایرانی در کنار هم قرار گرفتیم.
محال است سه خانم کنار هم باشند و حرف نزنند👌 فارغ از همه ی مقررات ممنوعه از هم پرس و جو کردیم. همه چیز را با اعتماد تمام به هم میگفتبم، او خودش را اینطور معرفی کرد: من فاطمه ناهیدی، ماما 👩⚕هستم. بعد از اینکه درسم تمام شد به مناطق محروم رفتم چون احساس میکردم وجودم انجا لازم تر است💯
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه_توبه_آیه_۱۰۴
آیا نمی دانستند که فقط خداوند توبه را از بندگانش می پذیرد
و صدقات را میگیردو خداوند توبه پذیر و مهربان است.
سلام مولای ما
🏝به بیماری می مانم
درد کشیده و تنها در گوشه ای رها شده
که شب های طولانی زمستان را
در تب و اضطرار
صبح می کند به امید طبیبی و دوایی...
بازآی و پایان بخش
این تیره شبهای سرد غیبت را...🏝
⚘وَ لاَ رَایَةً إِلاَّ نَكَّسْتَهَا وَ لاَ شُجَاعاً إِلاَّ قَتَلْتَهُ وَ لاَ جَیْشاً إِلاَّ خَذَلْتَهُ
..و هر پرچمى را ساقط سازی و تمام شجاعانشان رابه قتل رسانی
و همه ی لشكرهايشان را مخذول و
مغلوب سازی⚘
📚مفاتیح الجنان،دعای عصر غیبت
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#شهید_علی_تجلایی
🌷🌷🌷🌷🌷
اگـه میخواهی محبوبخداشوی
گمنامباش؛
ڪارڪنبرایخدا،
نه برایمعروفیت👌
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#روزتون_شهدایی
هدیه محضر ارواح مطهر شهدا🌷وامام شهدا🌷صلوات
🌷
🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷🕊🌷
سفیران فاطمیه
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️ #داستان_واقعی #من_زنده_ام #قسمت_۱۶۰ *═✧❁﷽❁✧═* بی تاب یک نگاه دیگر به آن دختر🧕 شده بو
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
#داستان_واقعی
#من_زنده_ام
#قسمت_۱۶۱
*═✧❁﷽❁✧═*
در یکی از روستاها ی اطراف بم بودم که خبر شروع جنگ📛 را شنیدم. با شنیدن این خبر به تهران آمدم و همراه با دکتر صادقی که در بندر عباس با او آشنا شده بودم و آقای زندی و برادر جرگویی و دو نفر از امدادگران دیگر راهی🚶♀ جنوب شدیم اول به جبهه ی غرب رفتیم اما سه روز بیشتر آنجا نماندیم چون به ما گفتند در جنوب بیشتر به ما نیاز💪 دارند.
به اندیمشک رفتیم. وقتی رسیدیم، نیروگاه برق را زده بودند و همه جا پر از دود بود. با دیدن 👀آن وضعیت از گروه خواستم به دزفول برویم و شب را آنجا بگذرانیم. گروه هم موافق بودند✅
اما کسی را به پایگاه وحدتی دزفول راه نمی دادند❌فقط نیروهای ارتش در آنجا مانده بودند. زن ها و بچه ها👧👶 را از شهر خارج کرده بودند. به عمویم زنگ زدم. به کمک او توانستیم شب را در دزفول بمانیم. شب وحشتناکی😰 بود. تمام وجودم را ترس و دودلی فرا گرفته بود.
از دودلی که به آن گرفتار شده بودم بدم میامد😖دلم میخواست زودتر تصمیم بگیرم. با خودم میگفتم کاش به حرف دایی ام گوش👂 داده بودم و به جبهه نمی امدم.
آخر فقط دایی ام مرا از سختی های جنگ می ترساند و می گفت: احساساتی شده ای، جنگ به این سادگی ها نیست👌 کشته شدن دارد، مفقود شدن دارد، اسارت🙌 دارد. ولی حرف آخر را مادرم زد.
══ ೋ💠🌀💠ೋ══
👈 ادامه دارد... 🔜👉
☺️🌷☺️🌷☺️🌷☺️
🌙⭐️🌙⭐️
#سوره مبارکه ی توبه آیه ۱۲۲
🦋بسم الله الرحمن الرحیم🦋
👈وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنفِرُواْ كَآفَّةً فَلَوْلاَ
نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّيَتَفَقَّهُواْ
فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ
إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ .
👈سزاوار نيست كه همه ى مؤمنان (به
جهاد) رهسپار شوند، پس چرا از هر
گروهى از ايشان دسته اى كوچ نمى
كنند تادر دين فقيه شوند و هنگامى كه
به سوى قوم خويش باز گشتند، آنان را
بيم دهند تا شايد آنان (از گناه و طغيان)
حذر كنند.
👌 در برنامه ريزى و مديريت ها، جامع
نگر باشيم تا توجّه به مسئله اى سبب
اخلال در مسائل ديگر نباشد. «ما كان
المؤمنون لينفروا كافّة»
- هجرت، ملازم ايمان است. يا براى دفاع
از دين، هجرت كنيد، يا براى شناختِ
دين.«فلولا نفر من كلّ فرقة»
- بايد از هر منطقه، افرادى براى شناخت
اسلام به مراكز علمى بروند تا در همه
مناطق، روحانى دينى به مقدار لازم
حضور داشته باشد.«من كل فرقة
طائفة»
- فقه، تنها فراگيرى احكام دين نيست،
بلكه همه ى معارف دينى قابل تحقيق،
دقّت و ژرف نگرى است. «ليتفقّهوا فى
الدّين»
🌙⭐️🌙⭐️