eitaa logo
محمود کاوه ستاره طلایی
520 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.4هزار ویدیو
57 فایل
پایگاه فرهنگی شهیدمحمودکاوه سفیرآستان ملکوتی امام رضاع و ناجی بلامنازع کردستان، که برفرازقله۲۵۱۹شهیدشد اوفرمانده لشکرویژه شهدا بود. (این کانال تحت نظر یاران نزدیک شهید کاوه اداره می‌شود) @abomoslem ارتباط با آدمین
مشاهده در ایتا
دانلود
شب جمعه و یاد شهدا در این قاب عکس سه فرمانده غدر و کار آمد جنگ که خیلی بگردن مردم ایران حق دارند دیده میشود از راست:شهید آبشناسان فرمانده لشکر نوهد،آقای حسن خرمی،شهید بروجردی فرمانده قرارگاه حمزه و شهید محمود کاوه فرمانده لشکر ویژه شهدا صلوات ⭐️محمود کاوه ستاره طلایی⭐️ @safiremamreza
تصویری یادگار از رزمندگان کردستان نفرات بالا از راست، آقای حسن خرمی، آقای احمد ظریف مسئول تدارکات لشکر،شهید محمود کاوه، سردار جواد حامد نشسته، آقای اصغر حسین خانی فرمانده گردان حضرت رسول و سردار علی صلاحی معاون عملیاتی لشکر ویژه شهدا 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ⭐️محمود کاوه ستاره طلایی⭐️ @safiremamreza
امروز سردار حاج علی صلاحی رفتن منزل عموی خودشون حاج محمد، که پدر خانم شهید مصطفی شاکری از فرماندهان دلاور لشکر ویژه شهدا که در عملیات کربلای ۲ بشهادت رسید، عموی سالخورده تا سردار را میبیند عکس دامادش آقا مصطفی را که در شب حجله نو عروس را ترک و به جبهه میرود برداشته شروع به گریه میکند و این شعر را برای داماد شهیدش میخواند که یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم در میان لاله و گل آشیانی داشتم گرد آن شمع طرب میسوختم پروانه وار پای آن سرو روان اشک روانی داشتم آتشم بر جان ولی از شِکوه لب خاموش بود عشق را از اشک حسرت ترجمانی داشتم درد بی عشقی زجانم برده طاقت ورنه من داشتم آرام تا آرام جانی داشتم چون سرشک از شوق بودم خاکبوس درگهی چون غبار از شکر سر بر آستانی داشتم گرد آن شمع طرب میسوختم پروانه وار پای آن سرو روان اشک روانی داشتم بلبل طبعم کنون باشد زتنهایی خموش نغمه ها بودی مرا تا همزبانی داشتم یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتم در میان لاله و گل آشیانی داشتم
بالاترین رهایی، آزاد شدن از نظرات دیگران است؛ روزی که بتوانی بدون وابستگی و اهمیت دادن به نظرات دیگران، از خودت و فردیتت لذت ببری، آن روز، روز رهایی توست! ‌مثل بادبادک باش، با اینکه میـدونه زندگیش به نخی بنده، بازم تـو آسمون میرقصه و می‌خنـده همیشه بخنـد و نگران نبـاش. بدون که نخ زندگیت دست خداست... مورچه باش ولی متفاوت باش... ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻧﮕﺸﺘﺖ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺴﯿﺮ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺍﯼ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﯼ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﻧﻤﯽﺷﻮﺩ ﺗﺎ ﺍﻧﮕﺸﺘﺖ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺭﯼ ﺑﻠﮑﻪ ﻣﺴﯿﺮﺵ ﺭﺍ ﻋﻮﺽ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ... ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﮐﻨﺎﺭ ﺩﺭﯼ ﮐﻪ ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ نایست ﺩﺭﻫﺎ ﺑﺴﯿﺎﺭﻧﺪ... ﭼﻪ ﺑﺴﺎ خداوند ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﭼﯿﺰﯼ ﻣﺤﺮﻭﻡ ﮐﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺭﻭﺯﯼ ﺍﺕ ﮔﺮﺩﺍند.👍. آخر هفته‌ای زیبا برای شما و برای عزیزانی که به دیار باقی رفتند رحمت الهی رو خواستارم 🌹
بسم الله 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 سخنرانی بر بالای پشت بام مسجد سرا 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 سال شصت در اوج بحبوهه ترورها و درگیری های کردستان خاطرم هست محمود کاوه وارد ده سرا شد و رفت روی پشت بام ده در معرض دید تمام ضد انقلاب ایستاد و سخنرانی غرایی در حد یک خطبه ایراد نمود با مضمون تشریح اهداف استکبار و بهره برداری دشمن از ایجاد اختلاف و تفرقه و ایجادناامنی....... دقیقا اون زمان اولین جایزه سنگینی که برای سرش گذاشتند یک میلیون پانصد هزار تومان بود. قیمت حقوق کارمندان در آن زمان دو هزار تومان بود سر هر پاسدار و بسیجی پنجاه هزار و صد هزار تومان هم میرسید که خیلی پول میشد، ولی برای سر محمود کاوه یک میلیون و پانصد جایزه گذاشته بودند و ما هم برای شخص دیگری نشنیدیم جایزه سنگین تعیین کنند یعنی خیلی واضح بگم هیچ کدام از فرماندهانی که در کردستانات خدمت میکردند چه در رده بالاتر از شهید کاوه و چه آنها که هم رده ایشان بودند از قرارگاه تا فرماندهی سپاه همه شهرهای منطقه، هیچ کدام نه قبل از سال شصت و نه آن زمان و نه در زمان های بعد قیمتی برایشان در حد شهید کاوه تعیین نشده بود. به هر ترتیب ممکن، شهید کاوه در یک این شرایط با آن اسم و رسمی که داشت وارد روستایی آلوده از ضد انقلاب شد، البته ما بر ارتفاعات روستا مسلط بودیم ولی خود روستا را بصورت کامل پاکسازی نکرده بودیم و خودمان آن حوالی کمین می گذاشتیم و شهید کاوه آمد در اینگونه شرایطی روی پشت بام مسجد چنین روستایی سخنرانی کرد، که در تیرس کامل جایزه بگیران و تک تیراندازانی بود که در به در دنبالش میگشتند تا از دور هدف بگیرندش چون خدا وکیلی جگر این را نداشتند جلو شهید کاوه بایستند. این را هم بگویم ده سرا رسمأ خط مقدم درگیری ما و ضد انقلاب و دمکرات ها بود یعنی از آنطرف تا بوکان دست آنها بود. شهید کاوه از روزی که وارد کردستان شد تا روزی که بشهادت رسید کسی در حد و اندازه این نبود که بخواهد جلو ایشان عرض اندام کند هر چند که بعد از شهادتش هم همینطور بود، اسمش که می آمد کافی بود که منطقه را خالی کنند و امثال ما که نیروی تحت امرش بودیم تمام و کمال قبولش داشتیم و خدا بما توفیقی داد تا درک محضرش کنیم. این را هم عرض کنم، تعریف فرماندهی یک لشکر، با تعریف فرماندهی سپاه یک شهر کاملا با هم متفاوت است. در سپاه شهری فرمانده باید در جلسات و امورستادی واداری و این چنینی شرکت جوید و بیشتر امور عملیاتی و اطلاعاتی و میدانی بر عهده فرمانده عملیات شهر است در حالیکه فرماندهی لشکر کلا عملیاتی هست و وظایفی معلوم و همه جانبه دارد، این را برای آن دسته از جوانان و محققان عرض کردم چون گاهی میپرسند چرا شهید کاوه در سقز فرمانده عملیات شد. راوی:حاج آقای مختاری همرزم شهید کاوه ☘☘☘☘☘☘☘ ⭐️محمود کاوه ستاره طلایی⭐️
این هم تصویری ناب قبل از عزیمت نیروهای لشکر ویژه شهدا به عملیات و توجیه نیروهای عمل کننده یکی از گردان ها ⭐️محمود کاوه ستاره طلایی⭐️
بسم الله 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 پوستر شهادت شهید کاوه و حاج حسین حزب الله 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 راوی حاج حسین آقای رضوانی معروف به حسین حزب الله 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 با درود به حضرت امام و حضرت آیت الله العظمی سید علی آقاخامنه ایی رهبر معظم انقلاب اسلامی و سلام به ارواح طیبه شهدا، خدمتتان عارضم، ما از منطقه جنگی مهاباد قصد عزیمت به سمت مشهد را داشتیم، قبل از حرکت خدمت شهید کاوه رسیدم جهت خداحافظی و گفتم، مشهد آمدید آیا مغازه ما هم می آیید؟ که فرمود بله می آیم. ماجرای آن دو عکس معروف هم بر میگردد به آنجا که شهید کاوه و سردار علی صلاحی و آقای احمد ظریف پس از بازگشت از کردستان آمدند، مغازه ما که آنجا چند عکس گرفتیم دو تا تکی از شهید کاوه و چند تا هم دسته جمعی با هم که منهم در تصاویر بودم و متاسفانه بعدها دو نفر نویسنده کتاب و ناشرکتاب دفاع مقدس یکی از مشهد بنام ..........و دیگری از تهران که در انتشارات هست بنام .........آمدند و هر یک در مقاطعی آن تصاویر خاطره انگیز را از من ربودند و در حقیقت دزدی کردند و دیگر جواب تلفن من را هم ندادندو خاطرات خوبم را سرقت کردند. القصه، آنجا من با دستان خودم دو تا تصویر از شهید کاوه گرفتم که همانها شدند پوستر شهادت سردار محبوب اسلام و انقلاب، که یکی را با اورکت سبز سپاه انداخت و بعد گفتم آقا محمود اورکت را در آورید با پیراهن یک عکس بندازم بلند شد اورکت را در آورد و نشست، رفتم ترکیب عکس را درست کردم، آمدم عکس را بگیرم دیدم آقا محمود جدی نشسته گفتم، محمود آقا یک لبخندی بزن، این را که گفتم چون با لحنی خاص بود روحش شاد باشه خنده اش گرفت تا هنوز اول خنده ایشان بود عکس را انداختم، که حالا خیلی هم اتفاقا زیبا از کار در آمد، بلند شد گفت:عکسها چی میشه گفتم ظاهر میکنم و می آورم خدمتتان، بعد هم عکس دسته جمعی با شهید کاوه و سردار صلاحی گرفتیم که اینها را حاج آقای صلاحی باید در خاطر داشته باشند. ما یک لقبی داریم بنام حسین حزب الله طوری شده بود که هر کس می آمد عکاسی فلسطین (نام عکاسی حاج آقای رضوانی)عکس می انداخت میشد پوستر شهادتش واقع امر راغب نبودم از شهید کاوه عکس بندازم، می خواستم برادرم اینکار را بکند اما آقا محمود گفت:خودت بنداز، حالا نگو اینها قبل از آنکه به مغازه بنده بیایند حرفی داشته اند که آقای صلاحی میگوید آقا محمود پیش حسین حزب الله برای عکس گرفتن نرویم که او عکس از هر رزمنده ایی بندازد او شهید میشود و شهید کاوه میگوید اتفاقأ برویم که میخواهم راست و دروغ این حرف را معلوم کنم. خلاصه چند روز بعد همه عکسها را ظاهر کردم که دسته جمعی ها را آن دو نفر از من ربودند اما دو عکس تکی سایز ۱۳/۱۸ را بردم منزل شهید کاوه که حوالی آستان قدس بود و نشستیم و بعد از حال و احوال هر دو را تقدیمش کردم، نگاه کرد و گفت:چرا عکسها را بزرگ نکردی، گفتم راستش جرات نکردم، خندید و گفت: خیلی خوب و حالتی بود که خودم فهمیدم چه میشود، چای و میوه ایی خوردیم از منزل ایشان خداحافظی کردم. شهید کاوه آن مرتبه که از مشهد به جبهه رفت دیگر برنگشت تا آنکه پیکر پاکش را آوردند و بشهادت رسید. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 ⭐️محمود کاوه ستاره طلایی⭐️
تصویر معروف و پوستر شهادت شهید کاوه که آقای حسین رضوانی انداختند و آن لبخند معروف و البته زخمی که بر گونه راست ایشان مشهود است یادگار عملیات والفجر۹ هست بگفته سرار صلاحی ⭐️محمود کاوه ستاره طلایی ⭐️
تصویر پوستر شهادت شهید کاوه با اورکت که به دست حاج حسین آقای رضوانی (حسین حزب الله)گرفته شد و از تصاویر تاریخی و ماندگار همه دوران تاریخ ملی ایران است ⭐️محمود کاوه ستاره طلایی ⭐️
بعضی ازکاندیدها به مثال تیرکمان بی تیرهستند...بدون تخصص👍👍