🏴حضرت آدم و امام حسین علیهماالسلام
در سیره و احوالات حضرت آدم (علیهالسّلام) نقل شده که ایشان پس از رانده شدن از بهشت بسیار ناراحت و غمگین شده از روی ندامت و پشیمانی رو به درگاه الهی آورد و به استغاثه پرداخت تا اینکه خداوند پس از مدتی در رحمت خود را به روی او گشود و به واسطه امین وحی جبرئیل (علیهالسّلام) کلماتی را به او آموخت آدم با خواندن این کلمات به درگاه ربوبی تمسک جست و بدین وسیله توبه اش پذیرفته شد. «فتلقی ءادم من ربه ی کلمات فتاب علیه انه هو التواب الرحیم؛۳
سپس آدم از پروردگارش کلماتی دریافت داشت (و با آنها توبه کرد) و خداوند توبه او را پذیرفت چرا که خداوند توبه پذیر و مهربان است.»
از پیامبر اکرم (صلیاللهوعلیهوآلهوسلم) درباره کلماتی که بر آدم (علیهالسّلام) القا شد و موجب پذیرش توبه اش گردید سؤال شد، حضرت (علیهالسّلام) فرمود: «ساله بحق محمد (صلیاللهوعلیهوآلهوسلم) و علی (علیهالسّلام) و فاطمه (سلاماللهعلیهم) و حسن (علیهالسّلام) و حسین (علیهالسّلام) فتاب علیه و غفر له.» آدم (علیهالسّلام) خداوند را به حق آن ذوات مطهر خواند پس خداوند توبه اش را پذیرفت و گناهی که از او سر زده بود بخشید.۴و ۵و۶و۷
همچنین در روایتی دیگر آمده که چون خداوند خواست توبه آدم (علیهالسّلام) را قبول نماید جبرئیل را نزد او فرستاد جبرئیل (علیهالسّلام) به آدم یاد داد که خداوند را به این دعا بخواند: «یا حمید بحق محمد (صلیاللهوعلیهوآلهوسلم) یا عالی بحق علی (علیهالسّلام) یا فاطر بحق فاطمه (سلاماللهعلیهم) یا محسن بحق الحسن (علیهالسّلام) یا قدیم الاحسان بحق الحسین (علیهالسّلام) و منک الاحسان.» آدم (علیهالسّلام) خداوند را به این کلمات مبارکه خواند. زمانی که جبرئیل نام امام حسین (علیهالسّلام) را بر زبان جاری ساخت قلب آدم (علیهالسّلام) گرفت و اشک از چشمانش جاری شد. گفت: «ای جبرئیل (علیهالسّلام) چرا در یادکرد پنجمین نفر دلم شکست و اشکم جاری شد» جبرئیل (علیهالسّلام) گفت: «ای آدم (علیهالسّلام) این فرزند تو به مصیبتی بزرگ دچار میشود که تمامی مصیبتها نزد آن کوچک است.» سپس جبرئیل ادامه داد و گفت: «حسین (علیهالسّلام) تشنه و غریب و بی یار و یاور کشته میشود. ای آدم (علیهالسّلام) اگر تو او را ببینی در حالی که میگوید: و اعطشاه وا قلة ناصراه تا به جایی که از تشنگی چشمانش تیره و تاریک میشود و آسمان را به مانند دودی در دیدگان خود میبیند و کسی او را جز دم شمشیر و شربت مرگ جواب ندهد تا اینکه او را مانند گوسفند سر از قفا ببرند و اموال او را غارت کنند و سر او و اصحاب او را بر سر نیزهها نمایند و اهل و عیال او را اسیر سازند و این پیشآمد در علم خدا آن چنان که گفتم رقم خورده است.» آدم (علیهالسّلام) پرسید: «قاتل او کیست؟» ندا آمد: «مردی به نام یزید، که ملعون و مطرود اهل آسمانها و زمین است.» آدم (علیهالسّلام) گفت: «اکنون وظیفه من چیست؟» جبرئیل (علیهالسّلام) گفت: «یزید را لعن کن» و آدم (علیهالسّلام) یزید را لعن کرد. سپس آدم ابوالبشر (علیهالسّلام) مانند زن پسر مرده بنای گریستن گذاشت و توبه او به برکت گریه بر حضرت امام (علیهالسّلام) پذیرفته شد.۸و ۹و ۱۰
در روایت دیگر هم آمده است: «پس از هبوط آدم ابوالبشر (علیهالسّلام) به زمین بین او و حوا جدایی افتاد و او در پی همسرش صحراها و کوهها را میگشت تا اینکه گذارش به کربلا افتاد. چون به این سرزمین رسید غم و اندوه تمام وجودش را فرا گرفت در این هنگام پایش به چیزی خورد و آدم (علیهالسّلام) بر زمین افتاد و خون از پایش جاری شد. پس سر به آسمان بلند کرد و عرض کرد: خدایا آیا گناهی از من صادر شده که مرا بدان عقاب نمودی؟ پس به درستی که من همه دنیا را سیر کردم اما اتفاق بدی شبیه این اتفاق برایم اتفاق نیفتاد. وحی رسید: نه ولیکن اینجا قتلگاه فرزندت حسین (علیهالسّلام) است پس خون تو به جهت همدردی با این مصیبت بزرگ جاری شد. آدم (علیهالسّلام) عرض کرد: آیا حسین (علیهالسّلام) یکی از انبیاء است؟ ندا آمد: خیر؛ او فرزند زاده پیغمبر خاتم (صلیاللهوعلیهوآلهوسلم) است. آدم (علیهالسّلام) پرسید: قاتل او کیست؟ خطاب آمد یزید ملعون، پس او را لعن کن و آدم (علیهالسّلام) نیز بر او لعن فرستاد.» ۱۱ و۱۲
.↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۰۱. ۳.↑ بقره/سوره۲، آیه۳۷. ۴.↑ شیخ صدوق، الامالی، ص۱۳۵. ۵.↑ دیلمی، حسن بن ابی الحسن، ارشاد القلوب، ج۲، ص۱۱، قم، شریف رضی، ۱۴۱۲. ۶.↑ فتال نیشابوری، محمد بن حسن، روضة الواعظین، ج۱، ص۱۵۷، قم، انتشارات رضی، بی تا. ۷.↑ ابن بطریق، یحیی بن حسن حلی، العمده، ص۳۷۹، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۷.۸.↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۴۶ به نقل از تفسیر الدر الثمین.۹.↑ البحرانی، عبدالله، العوالم الامام الحسین علیه السلام، ص۱۰۴، قم،
مدرسه الامام المهدی عجّلاللهفرجهالشریف، چاپ اول، ۱۴۰۷. ۱۰.↑ قمی، شیخ عباس، نفس المهموم، ص۷۰، ترجمه محمد باقر کمرهای (با نام در کربلا چه گذشت)، قم، انتشارات جمکران، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.۱۱.↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۴۲. ۱۲.↑ البحرانی، عبدالله، العوالم الامام الحسین علیه السلام، ص۱۰۱.
🏴🏴🏴
🏴حضرت نوح و امام حسین علیهماالسلام
در برخی از روایات در بیان احوالات حضرت نوح (علیهالسّلام) آمده: «زمانی که کشتی او به محل شهادت سید و سالار شهیدان (علیهالسّلام) رسید کشتی به تلاطم افتاد نوح (علیهالسّلام) از این حالت وحشت زده شد و احساس کرد که کشتی در معرض غرق شدن است پس به درگاه خدا استغاثه نمود و گفت: پروردگارا همه دنیا را سیر کردم اما دلهرهای به مانند دلهرهای که در این سرزمین در دلم ایجاد شد به من دست نداد. جبرئیل (علیهالسّلام) نازل شد و به او فرمود: ای نوح (علیهالسّلام) اینجا همان جایی است که حسین (علیهالسّلام) سبط محمد (صلیاللهوعلیهوآلهوسلم) (خاتم انبیاء) و پسر خاتم اوصیا (علیهالسّلام) کشته میشود. نوح (علیهالسّلام) پرسید قاتل او کیست؟ جبرئیل (علیهالسّلام) پاسخ داد: قاتلش مردی لعین است در نظر اهل آسمانها و زمین. سپس جریان کربلا را برای او بیان نمود. پس نوح (علیهالسّلام) و کشتی نشینان گریستند و بر قاتلش لعن فرستادند و گذشتند.»
[۱۳]
[۱۴]
۱۳.↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۴۴، ص۲۴۳. ۱۴.↑ البحرانی، عبدالله، العوالم الامام الحسین علیه السلام، ص۱۰۲.
🏴🏴