eitaa logo
کانال ثقلین
87 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
1.5هزار ویدیو
43 فایل
قال رسول الل(ص) : ((إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ الثَّقَلَیْنِ کِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی . . .))
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🏴🏴 تفاوت دفع بلا و رفع بلا چيست؟ در اين مسئله صدقه چه نقشى دارد؟ ✍آیت الله جوادی آملی:(دفع بلا يعنى انسان كارى انجام دهد كه بلا نيايد؛ مثل واكسنى كه انسان استفاده مى كند تا بيمار نشود. در واقع پيشگيرى است. رفع بلا آن جا است كه بلا آمده و بايد آن را برطرف كرد؛ مثل اين كه شخصى بيمار شده و بايد درمان شود.صدقه هر دو كار را انجام مى دهد(هم دفع بلا هم رفع بلا) ❇️از آقا امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که :«الصَّدَقَةُ لَیْلَةَ اَلْجُمُعَةِ بِأَلْفٍ وَ اَلصَّدَقَةُ یَوْمَ اَلْجُمُعَةِ بِأَلْفٍ(ثواب صدقه در شب و روز جمعه هزار برابر-اوقات دیگر- است) 🏴🏴🏴
🏴🏴🏴 دو داستان آموزنده روزى مرد جوانى نشسته بود و با همسرش غذا مى خوردند و پيش روى آنان مرغ بريان قرار داشت ، در اين هنگام گدائى به در خانه آمد و درخواست کمک كرد. جوان از خانه بيرون آمد و با خشونت تمام ، سائل را از در خانه براند و محروم ساخت ؛ مرد محتاج نيز راه خود را گرفت و رفت . پس از مدتى چنان اتفاق افتاد كه همان جوان ، فقير و تنگدست شد و تمام ثروت او نابود گرديد و همسرش را نيز طلاق داد. زن هم بعد از آن با مرد ديگرى ازدواج نمود. از قضاء روزى آن زن با شوهر دوم خود نشسته بود و غذا مى خوردند و درون سفره پيش روى آنان مرغى بريان نهاده بود، ناگهان گدائى در خانه را به صدا در آورد و تقاضاى كمك نمود. مرد به همسرش گفت : برخيز و اين مرغ بريان را به اين سائل بده ! زن از جا برخاست و مرغ بريان را بر گرفت و به سوى در خانه رفت كه ناگهان بديد سائل همان شوهر نخستين اوست . مرغ را به او داد و با چشم گريان برگشت . شوهر از سبب گريه زن پرسيد: زن گفت : اين گدا، شوهر اول من بوده است و سپس داستان خود را با سائل پيشين كه شوهرش او را آزرده و از در خانه رانده بود، به تمامى بيان كرد. وقتى زن حكايت خويش را به پايان آورد، شوهر دومش گفت : اى زن بخدا سوگند، آن گدا خود من بودم . داستان دوم اميرالمؤ منين علی علیه السلام روزی براى يك نفر، پنج وسق (900 كيلو) خرما از خرماى زمين خودش را كه در ينبع (اطراف مدينه ) مالك بود فرستاد؛ آن شخص هم از مردمانى بود كه به عطاى حضرت چشم داشت و هيچ در مقام تقاضا از آن جناب و غير را راضى نمى كرد! يك نفر حضور حضرت عرض كرد: به خدا قسم آن شخص از شما تقاضايى نكرده بود كه چنين عطائى فرموديد، اگر يك واسق (يك كيلو) به او مى داديد كافى بود! حضرت فرمود: خداوند امثال شما را در بين مسلمين زياد نكند، من مى بخشم و تو بخل مى كنى ؟ اگر من آن چه اميد دارد ندهم مگر بعد از تقاضا، پس جز به قيمت آنچه را كه از او خريده ام ، نداده ام . زيرا آن صورتى كه براى پروردگارش به خاك مى مالد و عبادت مى كند را، واداشتم كه براى من هم ، بذل نمايد؛ هر كه چنين كند با برادر مسلم خود، و حال آنكه مى داند محل قابل است براى صله و نيكى ، پس راست نگفته است با خدا كه در دعا در خواست بهشت براى او كند. با آنكه بخل مى كند براى او متاع فانى دنيا را، زيرا كه بنده در دعا مى گويد: (اللهم اغفر للمؤ منين و المؤ منات خدا يا بيامرز مردان مؤ من و زنان مؤ منه را) چون مغفرت را خواسته براى برادرش ، پس بهشت را خواسته است ، لذا سزاوار نيست به گفتار بدون عمل بگويد. 🏴🏴🏴