eitaa logo
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
1.6هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
5.8هزار ویدیو
172 فایل
🏵️ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭ ﺑﻪ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﻰ ﺩﺍﻧﻲ ﭼﻴﺰی ﻛﻪ ﺩﺭ ﺷﺐ ﭘﺪﻳﺪﺍﺭ ﻣﻰﺷﻮﺩ، ﭼﻴﺴت؟ النَّجْمُ الثَّاقِبُ🌠 ﻫﻤﺎﻥ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺩﺭﺧﺸﺎنیﻛﻪ ﭘﺮﺩﻩ ﻇﻠمت را می شکافد ناشناس: https://gkite.ir/es/nashenas1401 @Sarbaze_Fadaei_Seyed_Ali ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
🍃❤️🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️ ❤️ #داستان_شهدا #خداحافظ_سالار قسمت بیست و ششم من نارنجهای پای درخت را جمع کردم
🍃❤️🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️ ❤️ قسمت بیست و هفتم بالاخره، انتظار به سررسید و همانگونه که پیش بینی میکردیم سرشار از نشاط و سرخوش از آزادی اسرا آمد و ماجرا را برایمان تعریف کرد: اسرا رو که آوردن، همه شان نحیف و لاغر شده بودند. قیافه اسرای ایرانی رو داشتن که بعد از ۸ سال اسارت از زندان‌های صدام آزاد شدن. اما اینا فقط چند ماه تو اسارت تکفیری‌ها بودن و به این قیافه دراومده بودن. قرار بود برای اونا لباس نو بیارن. نشستن و یکی شون ذکر گرفت و روضه خواند و بقیه گریه کردن. از عکاسها و خبرنگارا خواستم که تا اتاق مجاور بمونند. بعد از رفتن اونا تعدادی از اسرا از اون چه که تو این چند ماه به اونا گذشته بود، گفتن. از اینکه هر روز شکنجه می‌شدن و از غذایی که فقط به اندازه زنده نگه داشتنشون به اونا می‌دادن. یکی تعریف کرد: وقتی اسیر شدیم توی لباس‌هام کارت عضویت سپاه رو پیدا کردن. چند بار لب حوض درازم کردن و تبر روی گردنم گذاشتن و گفتن، بگو که غیر از تو چه کسی نظامیه. به حضرت زینب متوسل شدم و شهادتین رو گفتم. بقیه اسرا از پشت پنجره این صحنه رو می‌دیدن. برای تکفیری ها گردن زدن، یه کار عادی بود. اما میخواستن که من بقیه رو لو بدم. یکیشون که سرکرده بود و فحش می‌داد و توهین می‌کرد، برای آخرین بار از من خواست که اقرار کنم. حرف نزدم. منتظر بودم که با تبر گردنم رو بزنه که خمپاره ای از سمت نیروهای طرفدار دولت شلیک و نزدیک این فرمانده منفجر شد. ترکش به سرش خورد و افتاد. تکفیری‌ها عصبی شدن و جنازه فرمانده شون رو از جلوی ما دور کردن و از اون به بعد، روزانه فقط سهمیه کتک خوردن داشتیم تا یه شب تو عالم خواب امام رضا رو جایی دیدم که برف سنگینی می اومد. حضرت اومد و گذرنامه ما رو یکی یکی گرفت و امضا کرد و فرمود: شما آزاد خواهید شد. فردا که از خواب بیدار شدم، خبر آزادی رو شنیدم. در حالی که همون برفی رو که تو خواب دیدم، می اومد و... حسین از زبان اسرا تعریف میکرد و من اشک شوق می‌ریختم. دیگر ادامه نداد و گفت: خانم بقیه اشکاتو بذار برای وقتی که میری زیارت حضرت رقیه. سارا با مهربانی خیسی صورتم را پاک کرد و حسین برای بدرقه اسرا رفت. سر ظهر با ابوحاتم و امین، راهی مرقد حضرت رقیه شدیم. مسیر امن تر از دفعه قبل به نظر می‌رسید. تکفیریها را از اطراف حرم عقب زده بودند. بقیه مسیر تا حرم را پیاده رفتیم و دلمان آتش گرفت، خانه های منتهی به حرم خالی بود. تک تیراندازها نبودند. اما همه چیز را زیر و رو کرده بودند. بوی تعفن جنازه ها مشام را می آزرد. لاشه گاو و گوسفندها، گوشه وکنار باد کرده بودند و پشه ها و زنبورها دور و برشان وز وز مي‌کردند. درب خانه ها همه باز بودند. زن‌ها فرصت نکرده بودند حتی لباس‌هایشان را از روی بند رخت، بردارند. چند ماشین توی پارکینگ زیر آوار سنگ و آهن مچاله شده بودند و موج انفجار، عروسکی موطلایی را پرتاب کرده بود روی سـقف به زمین چسبیده یک ماشین. به حرم رسیدیم. داخل حرم به قدری سرد بود که دندانهایمان به هم می‌خورد. چند نفر زیارت می‌کردند و یکی روضه می‌خواند. از سرما نمی توانستم، بنشینم. انگشت پاهایم مثل یک قالب یخ شده بود و سرما از انگشتانم بالا می‌آمد، تا آنجا که حس می‌کردم خون تو رگ‌هایم یخ زده، حتی حس می‌کردم که دانه های اشک روی گونه هایم دارد یخ می‌زند. همۀ این سختیها و سردیها با گرمی و دیدن ضریح ایستاده حضرت زینب و حضرت رقیه قابل تحمل شده بود. پس از زیارت، ذكر «قل هو الله احد» گرفتم. تا صدای اذان آمد. مصلّی از حرم حضرت رقیه فاصله داشت. برای نماز بیرون آمدیم که سارا گفت: مامان، یه لنگه کفشم نیست. لرز و سرما دوباره به تنمان برگشت. چرخیدم تا لنگه کفش را که زیر برف ويخ مانده بود پیدا کردم، سارا داشت از سرما گریه می‌کرد. خودمان را به محل نماز رساندیم و به نماز جماعت رسیدیم و ناگهان حسین را کنارمان دیدیم و جان به تنمان برگشت و گرم شدیم. پس از نماز چند ماشین، مثل کاروان پشت سر هم قطار کشیدند. حسین، ابوحاتم و محافظش را به ماشین دیگری فرستاده بود. پشت فرمان نشست. سارا گردن حسین را که درد میکرد ماساژ داد و پرسید: این همه ماشین قراره کجا برن؟ حسین گفت: فرودگاه، قراره ۴۸ نفر آزاد شده رو بدرقه کنیم. از زینبیه دور شدیم و ماشین‌ها از هم فاصله گرفتند که البته بی دلیل نبود. در مسیر فرودگاه، حسین مثل اولین بار که سوارمان کرد پایش را روی گاز گذاشت. دیگر بلد شده بودیم که اینجا ناامن است و تک تیراندازها در مسیر فرودگاه در کمین اند. رگبار تیربار سنگین که به طرفمان گرفته شد، من کمی ترسیدم و طبق معمول دخترها خندیدند و حسین تخته گاز کرد تا به فرودگاه رسیدیم. ❤️ 🍃❤️ ❤️🍃❤️ 🍃❤️🍃❤️
27.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚘خودرو ‼️ شاهکار خودروسازی در ایران...! ⁉️ آیا می‌توان به صنعت امیدوار بود؟! ⁉️ برنامه دولت سیزدهم برای خودروسازی چیست؟! 💠 تولید شده در رویداد رسانه‌ای جهت برگرفته از پژوهش اندیشکده راهبردی سعداء @SAGHEBIN | ثاقبین🤍
♦️معاون سیاسی استاندار گلستان سقوط یک فروند پهپاد در گرگان را تایید کرد سید علی مهاجر افزود: این پهپاد حوالی ساعت ۹صبح ساقط شده و تکه های آن در مناطقی از شهر گرگان سقوط کرد و وی شایعه ساقط شدن ۸فروند پهپاد را تکذیب کرد و گفت این تکه ها مربوط به یک پهپاد می‌باشد و در اثر سقوط این پهپاد در مناطق مسکونی دو شهروند مجروح شدند. آزمایش موشکی وزارت دفاع علت حادثهٔ گرگان بود 🔹یک منبع آگاه به خبرنگار فارس گفته: حادثهٔ گرگان در فرایند آزمایش موشک وزارت دفاع رخ داده و اخبار منتشر‌شده دربارهٔ ساقط‌شدن پهپاد صحت ندارد. 🔹در فرایند آزمایش این موشک سرجنگی منحرف می‌شود و به محلی غیر از مکان معین‌شده برخورد می‌کند. سر جنگی این موشک قابلیت چند‌تکه‌شدن برای اصابت به اهداف مختلف را دارد که همین امر منجر به برداشت اشتباه و تلقی ۸ انفجار را ایجاد کرده است. خوشبختانه این حادثه تلفاتی نداشته است. 👆👆👆👆👆 اگر ما راوی اول نباشیم، از همین قضیه ضدانقلاب حداکثر سوء استفاده را میکند مراقب باشیم و فعال
2.14M
و اصلا گوش نکنند. استاد سید فخرالدین موسوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷 ثاقبین 🇮🇷
💠بار منفی عنوان خانه داری برای از بین بردن دیدگاه منفی که نسبت به خانه داری در جامعه ایجاد شده است
💠احکام اسلام درباره حق زن و خانه داری که گفته نشده! امروزه در جامعه ما مقام زنان خانه🧕 در قانون گذاری و فرهنگ عمومی پاس داشته نشده است.😔 اگر زن🧕 در خانه کار می کند به خاطر ایثار است، خانواده ایرانی برای قدردانی از خانم خانه دار اقدام عملی نکرده اند. ✅ تغییر فرهنگ به صورت تدریجی رقم می خورد. باید تلاش کرد تا مرد بفهمد قدر و قیمت کار زن در خانه باارزش است. اگر نتوانیم این فرهنگ را منتقل کنیم نمی تواند از همسرش به صورت مادی قدردانی کند. مرد کارِ خانه را وظیفه زن می داند که در برابر آن غذا و پوشاک و مسکن دریافت می کند، در حالی که تهیه این موارد وظیفه مرد است.❌⚠️ ✍محسن عباسی ولدی 📚آسمانی نشان آسمانی بمان @SAGHEBIN | ثاقبین🤍
هفت شهر عشق قسمت بیست و ششم.mp3
2.46M
📚کتاب صوتی هفت شهر عشق ✍مهدی خدامیان 🎙امین اخگر قسمت بیست و شش6️⃣2️⃣ _ _ @SAGHEBIN | ثاقبین 🤍
21.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏢 مسکن ‼️ وضعیت عجیب در ایران...! ⁉️ آیا می‌توان به بازار مسکن امیدوار بود؟! ⁉️ برنامه دولت سیزدهم برای ساخت مسکن چیست؟ 💠 تولید شده در رویداد رسانه‌ای جهت برگرفته از پژوهش اندیشکده راهبردی سعداء @SAGHEBIN | ثاقبین🤍
8.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حضرت آقا دنبال شیر زن هستن برای نجات کشور!
9.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 💬کدوم معاملات حرامه؟ 💬حالا که خریدوفروش عین نجاست حرامه، فروش خون چه حکمی داره؟ 💬معامله‌ چیزهایی که وسایل حرامه، گناهه؟ @SAGHEBIN| ثاقبین
هفت شهر عشق قسمت بیست و هفتم.mp3
2.5M
📚کتاب صوتی هفت شهر عشق ✍مهدی خدامیان 🎙امین اخگر قسمت بیست و هفتم 7⃣2⃣ _ _ @SAGHEBIN | ثاقبین 🤍